سید جمال اسد آبادی بیدار گر تاریخ
یک شنبه 20 اسفند 1396 9:31 AM
در بین علمای معظم شیعه، بودند عده ای که با افکار باز و اصلاح گرانه خود، مسیری جدید را در جهان اسلام بازگشایی کردند و با صرف همه عمر خود در راه تغییر وضع موجود، سنت هایی بی بدیل از خود باقی گذاشتند.
سید جمال الدین اسدآبادی یکی از برجسته ترین و تاثیر گذارترین های جامعه روحانیت شیعی است. سید با نگاهی متفاوت به جریانات دینی و سیاسی نگاه می کرد. یکی از اقدامات مهم او سعی در آشتی دادن شیعه و سنی بود.
در ادامه بیشتر به زندگی شریف این عالم بزرگ خواهیم پرداخت.
سید جمال الدین در شعبان ۱۲۵۴ق (آبان ۱۲۱۷ ش) در اسدآباد به دنیا آمد. پدرش سیدصفدر و مادرش سکینه بیگم از نوادگان امام سجاد(ع) بودند. برخی وی را افغانی و برخی دیگر او را ایرانی میدانند.
شیخ محمد عبده مصری شاگرد سید جمال الدین و مترجم کتاب نیچریه وی به زبان عربی، در مقدمه ترجمه کتاب مینویسد، سید جمال الدین ایرانی بود ولی به دو علت خود را افغانی معرفی مینمود: اول اینکه بتواند در کشورهای عربی خود را سُنّی معرفی کند و به هدفهایش برسد. دوم اینکه خود را از دست مقررات سختی که دولت ایران برای اتباعش در خارج قرار داده بود برهاند.
سید جمال الدین که در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان به مقام عالی رسید. بعد به هندوستان و حجاز و مکه سفرهایی کرد و سرانجام به افغانستان مراجعت نمود. و در آنجا شریک اسرار دوست محمد خان امیر افغانستان شد. در جنگ هرات نیز همراه او بود. سپس به مصر رفت و با دانشمندان آنجا همنشین شد. او در مصر به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف شد و در جامع الازهر منطق و فلسفه درس میداد. شیخ محمد عبده و گروهی از فضلای مصر در کلاس او حضور داشتند.
سید جمال در ۱۲۵۴ هجری قمری، بنا به دستور شیخ انصاری عازم هندوستان شد و ضمن آشنایی با علوم جدید، سعی کرد تا مردم و خصوصاً مسلمانان را علیه استعمار انگلستان بسیج کند.
سیدجمال الدین اسدآبادی که هدف اصلی اش در تمام عمر، اتحاد اسلام و وحدت مسلمین بوده، بعد از سالیان متمادی فعالیت و تلاش، میتوان عنوان داشت که در چند مورد تحول و انقلابی آفرید:
. به فراموشی سپردن مایههای اختلاف و موارد نزاع میان سُنّیان و شیعیان با طرح مبارزه با استعمار و استبداد و تلاش در احیای اسلام و عزت مسلمین .
. انتقال بعضی نظرات کلیدی تشیع به برخی علمای تسنن و تسرّی به حوزههای بزرگی چون الازهر مصر.
. ترویج نوعی ملی گرایی مثبت، که در عین وحدت مسلمین، به حفظ استقلال ملی در سرزمینهای اسلامی در برابر استعمار مربوط میشود.
در مجموع آنچه از اندیشههای وی پس از سالها تلاش به عنوانی میراثی باقی ماند را میتوان چنین برشمرد:
. اعتقاد به توانائیهای ذاتی دین اسلام، برای رهبری مسلمانان و تأمین نیرومندی و پیشرفت آنان .
. مبارزه با روحیه تسلیم، گوشه نشینی و بی حرکتی.
. بازگشت به منابع اصیل اندیشه اسلامی.
. تبیین تعالیم اسلام به زبان روز و فراخواندن مسلمانان به یادگیری علوم جدید .
. مبارزه با استعمار و استبداد، به مثابه نخستین گام در راه نوزایی اجتماعی و فکری مسلمانان.
. تلاش در راه گسترش حضور روحانیت در مبارزات سیاسی و برداشتن مرزهای موهوم بین دیانت و سیاست بویژه در جوامع اهل تسنن.
اولين آسيب اين حركت، پراكندگي است اگر در جایی متمركز ميشد نتایج بهتری داشت.
دوم عدم پيوند مستمر سید با حوزه علميه است. ما اين مشكل را با علماي بعدي هم داشتيم كه وقتي سمت سياست ميرفتند ارتباطشان را با مجموعه حوزه قطع ميكردند.
مسئله سوم در مظان اتهام فرماسونري قرار گرفتن است. سيد وقتي در مصر بود تقاضاي عضويت در تشكيلات فراماسونری شرق را ميدهد كه پذيرفته هم ميشود و وارد ميشود. سید چون مستقل فکر میکرد، میخواست که آنجا را تغيير دهد. بخصوص كه این لژ فرانسوي هم بود. بين انگليس و فرانسه رقابتهايي است كه ميشود از آن سود برد. احتمال دوم اين است كه رفته ببيند در فراماسونری چه موضوعاتی مطرح میشود که با آنها مبارزه كند. احتمال سوم اين است كه اشتباه كرده. البته هر سه به اشتباه ميانجامد چون شخصيت بزرگ نبايد در مظان اتهام قرار بگيرد. دستور است كه مؤمن بايد از قرار گرفتن در موضع اتهام پرهيز كند. به هر صورت ايشان به آنجا ميرود و كمتر از يك سال ميماند و اخراج ميشود. آن هم به دليلي تعصب به دين و مبارزه عليه استعمار كه با مباني و تشكيلات فراماسونري نميخواند.
در سال 1313 هجری قمری ناصرالدین شاه به ضرب گلوله «میرزا رضای کرمانی» که از شاگردان سید جمال بود از پای در آمد و پس از اقرار میرزا رضا به اینکه به فرمان سید جمالالدین شاه را کشته، دولت ایران از دولت عثمانی خواست که سیدجمال را تحویل ایران بدهند.
اما تسیلم سید برای دولت عثمانی بسیار مشکل بود، زیرا از طرفی سید خود را افغانی معرفی کرده و از طرف دیگر خود دولت عثمانی از سید دعوت کرده بود و همچنین آوازه سید جمال در میان کشورهای اسلامی پیچیده بود.
سرانجام دولت عثمانی نه او را تحویل دولت ایران داد و نه او را آزاد گذاشت، بلکه به گفته برخی از منابع دولت عثمانی او را مسموم کرد و وی در تاریخ 18 اسفندماه 1257 خورشیدی در سن 60 سالگی در استامبول درگذشت.
ما در شیعه همانند اسدآبادی ها کم نداشتیم. باید راه این گروه از علما زنده بماند و تا سرلوحه روحانیت جوان قرار بگیرند. رسالت علمای شیعه همیشه حق خواهی و مبارزه با ظلم بوده و این سنت باید همیشه جریان داشته باشد.
منابع:
ویکی شیعه
مشرق
فارس
خبر آنلاین