0

وصیتنامه شهدا

 
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا
جمعه 25 اسفند 1396  6:47 AM

وصیت نامه شهید سید جلال دره شیری پور

 

  خداوندا تو خود میدانی تنها برای رضای تو از همه چیز این زندگی دست كشیدم و برای یاری دین تو به جبهه آمدم تو خود یاریم كن تا دین خود را به اسلام ادا کنم

 شهید سید جلال دره شیری پور

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

« یا ایها الذین امنوا مالكم اذا قیل لكم انفروافی سبیل الله اثاقلته الی

 

الارض ارضیتم بالحیوه الدنیا من الاخرة فما متاع الحیوة الدنیا فی الاخرة

 

الا قلیل . الا تنفروا یعذبكم عذاباً الیماً و یستبدل قوماً غیركم ولا نصروه

 

شیاً والله علی كل شی قدیر.ای كسانیكه ایمان آوردید جهت چیست

 

كه چون بشما امر شود که برای جهاد در راه دین بیدرنگ خارج شوید به خاك زمین دل بسته اید آیا راضی به زندگانی دنیا عوض حیات ابدی آخرت شدید متاع دنیا در پیش عالم آخرت اندك و ناچیز است بدانید كه اگر در راه خدا برای جهاد بیرون نشوید خدا شما را به عذابی دردناك معذب خواهد كرد و قومی دیگر برای جهاد بجای شما بر می گمارد و شما بخدا زیانی نرسانده اید و خدا بر هر چیز تواناست » . « آیات 37 تا 39 »

 

بنام خداوندی كه زندگی را و مردن را آفرید و حیات دنیا را محل آزمایش خلق قرار داد و سلام بر حضرت مهدی (عج) كه فرماندهی رزمندگان اسلام را عهده دار است و باسلام به رهبر انقلاب امام خمینی و با سلام به شهدای انقلاب اسلامی وصیتنامه خود را در حالیكه به حمله زمان كمی باقی است مینویسم . خداوندا تو خود میدانی تنها برای رضای تو از همه چیز این زندگی دست كشیدم و برای یاری دین تو به جبهه آمدم تو خود یاریم كن تا دین خود را به اسلام ادا کنم این اسلام كه برای آن خونها ریخته شده است و برای آن چه ایثارگریهایی شده اگر در این زمان یاری نشود در برابر خدا چه جوابی داریم . عاشقانه در عشق الله میسوزم و شهادت را در نزدیكی خویش احساس میكنم آیا بعد از من راهم را ادامه خواهید داد خدایا تو خود میدانی گناهان من بسیار سنگین است و تو خود گفتی كه كسانیكه در راه تو جهادكنند وكشته شوند از بدیهای آنان در میگذری و آنان را در رحمت خود داخل میكنی پس اكنون خدایا در این چندروزی كه از عمر من باقی است زندگیم را در بدی گذرانده ام مغفرت خود را شامل حالم كن.من از همه بازماندگان میخواهم راه مرا ادامه دهند و شما ملت وظیفه دارید كه پیرو ولایت فقیه باشید و امام امت را تنها نگذارید آیا آمریكا دلش بحال این ملت رنج دیده میسوزد آیا او طالب سعادت این ملت است؟آیا او برای اسلام دلش میسوزد ؟مگرجز روحانیت كسی دیگر یاور دین خدا بوده است و مگر جز روحانیت مردم را رهبری كرده اند ؟ شما ملت همه وظیفه دارید برای حفظ اسلام حافظ حرمت روحانیت باشید و هرگز به منافقین اجازه هیچ اهانتی ندهید منافقین دشمن خدا و دین خدا هستند و اگر در برابر آنها نایستید فردای قیامت چه جوابی بخدا و خون شهدا میدهید . از همه میخواهم و عاجزانه

 

تقاضا میكنم سنگر مساجد را حفظ كنند و به نماز اهمیت دهند و نمازهای جمعه را هرچه باشكوهتر بجا آورید فریاد مرگ بر آمریكا از لبهای شما نیفتد شبهای جمعه دعای كمیل بخوانید و برای پیروزی نهایی اسلام و سلامتی امام امت دعا كنید از بازماندگان میخواهم هرگز بخاطر شهادتم لباس مشكی برتن نكنند مادر و بابای عزیز میدانم خیلی برای من زحمت و سختی كشیده اید از لطف خود مرا حلال كنید و صبور باشید در سختیها . و از برادرانم میخواهم راهم را ادامه دهند هرچه شما كردید خون شهدا پایمال نشود و اقوام همه بدانند در برابر این خونها باید حركت كنند و دین خدا را فراموش نكنند . من به زندگی دنیا دلبستگی نداشتم و اطاعت از حكم خدا را بر همه خوشیها و لذتهای این دنیای فانی ترجیح دادم شما از اینكه داماد نشدم ناراحت نباشید ازدواج من در لحظه شهادتم است و شب زفاف شب حمله به كافران و منافقان و دشمنان دین خدا است . و از این لحظه بدانید در فكر آن و این دنیا بیرون رفته ام و هرگز سعادت ابدی آخرت را به زندگی چند روزه دنیا كه جز بازی و بازیچه نیست نمی فروشم شما افتخار كنید به اینكه شهید شوم و مادر و پدرم از رفتن فرزندتان بسوی سعادت و بسوی زندگی جاوید با نعمتهای و خوشیهای وصف نشدنی ناراحت نباید بشوید شما اگر خوشحالی مرا میخواستید من این راه را بهترین خوشبختی میدانم . برادرانم اگر سنگر من خالی شد شما جای مرا پركنید راه برادرتان را ادامه دهید و این خون اگرچه كم ارزش است اما هم اكنون در جوش و خروش است و لحظه شهادت با ریخته شدن پیرو میخواهد ، كسی میخواهد آنرا بیهوده پایمال نكند و من مطمئنم برادرانم راه مرا ادامه خواهند داد و همچنین امت حزب الله در آخر از همه دوستان و آشنایان خداحافظی میكنم . از ننه بزرگ ، دائی محمد و دائی احمد و دائی محمود حلال بودی میطلبم همچنین از زن دائی های خود از عموها خود عمو حاجی ، عمو عباس ، عمو عبدالله و پسر عمو محمد رضا و جلیل و محمد علی میخواهم كه امام را تنها نگذارند و مرا حلال كنند . همچنین عمه ها را به اطاعت از خدا تشویق میكنم و از دوستان خصوصاً علی سبیلك (دائحوك)میخواهم برای آمرزش گناهانم دعا كند . از همگی همسایه ها و آشنایان طلب عفو میكنم . این وصیتنامه در تاریخ 24/10/61 نوشته شده و از شما طلب مغفرت میكنم خداحافظ راهم را ادامه دهید .

 

وصیتنامه خصوصی (سید جلال دره شیری پور) :

 

1ـ در مورد زمین ساخته شده در امامشهر حاجی علی اكبر ارسلانی مبلغ ده هزار تومان و خانم معین حیدری مبلغ ده هزار تومان و 45000 هزار تومان از پدرم قرض گرفته ام .

 

2ـ امیر برادرم هرچه خرج خانه كرده است بردارد و حاجی نقیبی كه آهن از وی دریافت كرده ایم حساب كنید هرچه شد به او بدهید و هركس از جمله خواهرم كه چهار هزار تومان از من میخواهد كسی دیگر پول از من طلب دارد به او بدهید .

 

3ـ زكی زاده كه برق كشی خانه كرده هرچه حساب كردید و برای او شد به او بدهید .

 

4ـ اختیار كامل خانه بدست پدرم میباشد و از برادرم امیر میخواهم آقا را دركار حساب و كتاب خانه كمك كند و خانه تحت اختیار خودتانم هرچه مصلحت می دانید .

 

5ـ از لحاظ شرعی از عالمی مسئله كنید و اگر خمس و زكات به خانه تعلق گرفت آنرا بپردازید .

 

6ـ هزار تومان پول دفترچه را به حساب صد امام واریز كنید .

 

و السلام علیكم و رحمه الله و بركاته

 

24/10/1361سید جلال دره شیری پور

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها