0

وصیتنامه شهدا

 
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا
دوشنبه 7 اسفند 1396  6:32 AM

وصیتنامه شهید پرویز بیات

 

امکان دارد اتفاقی واقع شود که جنازه من به دست شما نرسد آنگاه به یاد شهدای کربلا بیفتید و ناراحت نشوید و هروقت دلتان گرفت به بهشت زهرا بروید و به مزار این همه شهید بگریید آن وقت درد خود را فراموش خواهید کرد.

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

هنگامی که خون بر عرصه توحید پرتوافکنده است دیگر جای ماندن نیست باید رفت و حسینی شد، باید رفت و کربلایی شد .

 

با سلام بر یگانه منجی عالم بشریت و با سلام بر خمینی کبیر آن پیر جماران ، و با سلام بر شهدا و خانواده شهدا و با سلام بر کودکان خردسال بسیجی .

 

درخت انقلاب اسلامی برای سیراب شدن احتیاج به خون دارد.اماممان " هل من ناصر ینصرنی" صدا میزند. بر ملت مسلمان ایران واجب است که بر این پیام امام لبیک بگوید و این درخت را با خون خود سیراب کند. با جاری شدن خونمان است که حکومتمان تغییر میکند و به حکومت عدل الهی آخرالزمان متصل می شود . فراموش نکنید دنیا به آخر میرسد، سعی کنید به دنیا دل نبندید و خود را مهیای سفر آخرت کنید. فراموش نکنید امام زمان شما حضرت مهدی (عج) است . لحظه ای از دعا برای سلامتی و ظهور ایشان غفلت نکنید. گرفتاری ها و مشکلات خود را به واسطه آن حضرت حل و رفع کنید. آرزوی من از خداوند رساندن طلوع فجر و ظهور امام زمان (عج) به زودی است .

 

 بسیجی ها مرغان آغشته به خونی هستند که جایشان در این دنیا نیست .

 

 و وصیتم به پدر و مادر گرامیم :

 

درزندگی رنج فراوان به شما داده ام ولی امیدوارم که جانم را در راه شما فدا کنم که راه شما همان راه خداست. امیدوارم هیچوقت به من ناکام نگوئید چون من در نهایت کام را گرفتم که بهترین نعمت هاست. و در ضمن برای من گریه نکنید زیرا بردباری و صبر شما بیشتر باعث شکست دشمن میشود و برادرانم را در راه دین اسلام تشویق کنید و بگوئید که راهم را دنبال کنند .

 

مادرم !

 

که بعد از خدا مهربان ترین و عزیزترین موجودها نزد من هستی و من به وجود تو مادر افتخار می کنم که چنین فرزندانی را تربیت کردی که افتخار اسلام باشند .

 

پدر و مادر و خواهر و برادران عزیزم !

 

امکان دارد اتفاقی واقع شود که جنازه من به دست شما نرسد آنگاه به یاد شهدای کربلا بیفتید و ناراحت نشوید و هروقت دلتان گرفت به بهشت زهرا بروید و به مزار این همه شهید بگریید آن وقت درد خود را فراموش خواهید کرد .

 

و تو ای خواهرم !

 

تو نیز زینب زمان باش و در هرآنچه هوس کردی پرهیز و در راه خدا مبارزه کن. و زینب وار با ناملایمات دست و پنجه نرم کن .

 

برادرانم !

 

راه خدا بهترین و برترین راه هاست ، پوینده و کوشنده در این راه باشید .

 

 

مشخصات شهید

 

نام : پرویز

نام خانوادگی : بیات

نام پدر : ناصر

محل تولد : روستای علی آباد شهریار

تاریخ تولد : 1344

تاریخ شهادت:9/4/1365

محل شهادت : ایلام مهران

نام گلزار : شهدای شاهد شهر

 

شهید پرویز بیات در سال 1344 در روستای علی آباد(شاهد شهر) شهریار در خانواده ای مومن و متعهد به دنیا آمد.

پس از طی دوران طفولیت و سپری نمودن دوران تحصیل ابتدایی و راهنمایی وارد مقطع دبیرستان شد.پس از گذراندن اول دبیرستان اذن شرکت در صحنه پیکار و جهاد را از خانواده گرفت.

دوران دبیرستان او مصادف با حمله ناجوانمردانه عراق به خاک ایران بود به همین خاطر عازم جبهه شد و دوران دبیرستان را در مجتمع رزمندگان در جبهه ها گذراند.

اولین اعزام ایشان بعد از طی دوران آموزشی به شهرستان بانه(استان کردستان) بود. چهار ماه و اندی پس از مراجعت چند صباحی در منزل بود و دوباره عازم جبهه ها شد. ایشان چندین بار توفیق حضور در جبهه را پیدا کرد.

در تمام دوران حضورش در جبهه همواره یک بسیجی مخلص بود و در عملیات های متعددی حضور داشت در اکثر عملیات ها تک تیرنداز معمولی بود و در اواخر حضورش به عنوان آرپی جی زن فعالیت می کرد .او فردی شجاع و نترس و دلاوری سخت کوش بود.

در عملیات والفجر 8 از ناحیه گوش و دو پا مجروح شد و بعد از گذراندن دوران نقاهت با توجه به عنایت خداوند بزرگ و لطف امام هشتم امام رضا (ع)بهبود یافت و مجددا در جبهه ها حضور یافت و در نهایت در عملیات کربلای یک در فتح پیروزمندانه مهران به لقالله پیوست.

به قول برادرش (علی بیات) که در عملیات خیبر به اتفاق شرکت نموده بودند و مسئول دسته ایشان بود، روح شجاعت و فداکاری ایشان در این عملیات جلوه خاصی پیدا کرده بود. او تک تیراندازی ماهر ،تیربارچی شجاع و خلاصه انسانی تابع ولایت بود.

پس از اتمام دوران دبیرستان در کنکور تربیت معلم در سال 1365 شرکت کرد و قبول شد که در تیر ماه همان سال در عملیات کربلای 1 در بازپس گیری شهر مهران به درجه رفیع شهادت نایل شد .

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها