0

وصیتنامه شهدا

 
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا
دوشنبه 7 اسفند 1396  6:27 AM

 

وصیتنامه شهید ابراهیم بهادری

 

امروز که عازم جبهه جنگ هستم و هیچگونه نگرانی در وجودم احساس نمی کنم بلکه خیلی مسرورم که این آگاهی را دریافته ام که می توانم بفهم فرمان امام بلادرنگ اجرا شدنی است و رضایت کامل مجری آن هستم.

 

 

من این مرگ را از عسل بر وجودم سزاوارتر می دانم. چون اطاعت از امام است و این وظیفه شرعی هر مسلمان است.

اکنون من که عازم میدان نبرد هستم شهادت را کاملا در وجودم لمس میکنم و ذره ای تردید بر من مستولی نیست و این را بدانید و آگاه باشید که من راهم را رفته ام، آگاهانه می روم و این را بدانید که شماها همیشه و هر وقت حق را تنها دیدید باید یاریش کنید وای بر شمایاران نیمه راه که در پیکار با دشمنان سستی میورزید و بهانه می جویید. خدا رو شکر می کنم که با اینکه که کاملا به سخنان امام جامه عمل نپوشانده ام باز راه نجات را یافته ام و به آن ادامه دادم که راه فی سبیل الله و شهید شدن است. از اینرو به خدای بزرگ و بی همتا توکل می کنم و بر چشم و دل به آفریدگار یکتا می ورزم و به راهی گام می نهم که رضای خدا در اوست و بار خدایا یا پیروزم کن، تا به کربلا برسم و یا شهادت را نصیبم کن تا به حسین بپیوندم و یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف توتیه اجر عظیما.

 

با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، قلب تپنده ملتها و این نجات دهنده قدس از چنگال صهیونیست ها.

 

پدر و مادر عزیزم من هم اکنون که عازم جبهه جنگ هستم دیگر خود را برای شما نمی دانم بلکه برای خدا و اسلام می دانم.

 

ما در آغوش اسلام جان گرفته ایم و بایستی در آغوش اسلام جان بدهیم و ببنید حسین چه می فرماید: ان کان دین محمد لا یستقیم الا یقتلی.

اگر دین جدم محمد(ص) برقرار نمی گردد، استقامت نمی یابد جز با کشته شدن من، پس ای شمشیرها مرا دریابید و اینک پدر و مادر عزیزم دین خدا و رسول خدا در خطر است و با کشته شدن من باقی می ماند و استقرار می یابد پس خوب است که ما جان خود را فدای دین راه نمائیم. و حال ای مسلسلها مرا دریابید که من هم راهم را دریافته ام و شناخته ام.

 

و از شما می خواهم که هنگامیکه خبر شهادت مرا شنیدید یک قطره اشک برای من نریزید زیرا در این صورت روح من از شما راضی نخواهد بود و بایستی افتخار کنید که جوان شما در راه اسلام اگر خدا قبول کند شهید شده است و شما ای خواهر و برادرانم با دعا کردن به امام عزیز مشت محکمی بر دهان این ابلهان کور دل بزنید و شما ای همرزمان و ای بسیجیان شجاع و غیورسنگرها را محکم بدارید و مساجد را رها نکنید. به امید پیروزی اسلام و مسلمین و به امید طولانی شدن عمر رهبر عزیزمان امام خمینی.

 

 

 

درباره شهید

نام:ابراهیم

نام خانوادگی:بهادری

نام پدر:اکبر

شماره شناسنامه: 33

تاریخ تولد: 1346/02/01

عضویت:بسیجی

تاهل:مجرد

محل شهادت:شلمچه

تاریخ شهادت:1365/10/19

محل تولد:فیروزآباد

 

 

زندگینامه شهید ابراهیم بهادری

شهيد ابراهيم بهادری در سال 1346 در شهرستان فيروزآباد ديده به جهان گشود . از همان آغاز کودکی با مشکلات و سختی های زندگی آشنا شده و کودکی آب ديده و با تجربه به بار آمد . از همان ابتدای کودکی به مسائل دينی و اخلاقی علاقه مند بود و هر چه بزرگتر می شد در ميان آشنايان و به خصوص فقرا و نيازمندان محبوب تر می شد . زيرا در کمک کردن به آن ها هميشه ثابت قدم بود و از هيچ کمکی دريغ نمی کرد . او خود با فقر بزرگ شده بود و به خوبی فقر را درک می کرد . چون در آمد پدر خانواده کفاف زندگی را نمی داد او نيز به شغل کارگری مشغول بود و از اين راه در تأمين معاش خانواده سهيم بود . در تاريخ 1/9/1362 به خدمت مقدس سربازی رفت و در پادگان آموزشی شهيد دستغيب مشغول به خدمت شد پس از پايان دوران سربازی تصميم گرفت که به جبهه حق عليه باطل برود تا اين که در تاريخ 19/10/1365به منطقه شلمچه اعزام شد در عمليات کربلای 5 شرکت کرد پس از رشادت های فراوان که از خود نشان داد بر اثر جراحات وارده شربت شهادت را نوشيد و به ديدار عاشقان رفت . روحش شاد و يادش گرامی باد .

والسلام

 

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها