پاسخ به:وصیتنامه شهدا
شنبه 5 اسفند 1396 1:05 PM
وصیت نامه شهید غلامحسین ادهمی
وصیت نامه بسم رب شهدا و الصدقین انا نحن نحیی الموتی و نكتب ما قدموا و اثارهم و كل شیء احصیناه فی امام مبین
وصیت نامه
بسم رب شهدا و الصدقین
انا نحن نحیی الموتی و نكتب ما قدموا و اثارهم و كل شیء احصیناه فی امام مبین
براستی كه ما آری ما مردگان را زنده میكنیم و اعمالشان با یادگارهای نیك و بد كه از خود به جای گذاشته اندهمه را مینویسیم و ثبت و ضبط میكنیم.
با سلام و درود فراوان خدمت امام زمان (عــج) و نائب برحقش امام خمینی و نیز امت شهید پرور ایران و به امید برافراشته شدن پرچم اسلام برتمامی جهان انشاء ا000 .
اكنون كه به معشوقم میپیوندم با دلی پر از درد بسوی او پر میكشم. ای برادران من از بعضی شماها شكایت خواهم كرد. برادران من، امروز روز جنگ است روز جهاد است و بر هر مسلمان واجب است پیكار و جهاد كند ولی متاسفانه عدهای از مردم از اسلام فراموش كردهاند به قیامت نمیاندیشند و فقط به فكر امكانات دنیوی هستند با گران فروشی و با جمع كردن لوازم با توطئه و اختشاش، با دست بردن در نقطه ضعف های دولت و شبانه روز فریاد میكشند نفت نیست گاز نیست بنزین نیست روغن و غیره نیست مگر نه ما در حال جنگیم. بله من از شما شكایت را خواهم كرد كه حال انباشته میكنید در صورتی كه عدهای فقیر و گرسنه اند خوش گذرانی میكنید در صورتی كه خدا را كاملاً فراموش كرده اید جنگ و كمبود است در صورتی كه هی فریاد میزنید میخواهم میخواهم آیا تا به حال فكر كردهاید كه با این عمل، سنگر منافق را محكم میكنید.
ای خالقم اكنون كه این لباس مقدس را به تن میكنم و در راهت جهاد میكنم از تو میخواهم حال كه موقع آن فرا رسید مرا توفیق شهادت دهی طوری مرا بمیران كه بدنم ریزریز شود سپس برای دشمنان، طنم را نیست گردان تا شاید این گول خوردگان و سازش كاران با دیدن دامادی جوانی 17 ساله به خود بیایند و بجنبند.
مادرم گریه مكن كه فرزندت عاشق بود او عاشق بود و عاقبت به معشوقش رسید پس گریه مكن. مادر، حال كه به آرزوی دیرینهام رسیدم پس از شما میخواهم كه خود مرا به حجله ببرید و اگر نشد پدرم و یا حبیب ا000 و سپس شیرینی دهید و جشن بگیرید خوشحال باشید كه فرزندتان فردای قیامت شماها را به زهرای پهلو شكسته معرفی خواهم كرد. در فردای قیامت هم به خداوند خواهم گفت كه من هم یك پدر و مادر دل شكسته دارم پس شاد باش و شیرینی دامادی فرزندت را بده.
پدر جان و برادران و خواهرانم حال كه دستم از دنیا كوتاه شد دیگر نمیتوانم آن همه زحمات شماها را جبران كنم از خدا میخواهم كه به شما توفیق عنایت فرماید و از شما میخواهم كه تا آخر عمرتان در صراط المستقیم حركت كنید و گوش به فرمان امام این نعمت بی كران باشید و پشتیبان این روحانیون دلسوز باشید انشاء ا000 كه خدا اسم شماها را در دفتر حزب ا000 ثبت كند و در آخر از شماها میخواهم كه در جلوی جنازهام گوسفند خون كنید و گوشت آن را به مستضعفین بدهید. دیگر اینكه 350 تومان از آقای عربی معلم قرض دارم خواهش میكنم آن را بپردازید و از قول من تشكر كنید. از آقای غلامی پمپ بنزین 19 تومان با 6 لیتر كوپن پس آن را با تشكر پرداخت كنید.
باری عرض میكنم مادرم و ای خانواده عزیزم برای من هیچ ناراحت نشوید و گریه نكنید چون خودتان می دانید كه همیشه از خدا طلب شهادت میكردم و حال پسرتان به آرزویش رسیده است، برایش گریه نكنید و اگر گریه كنید روح مرا ناراحت خواهید كرد. اگر میخواهید گریه كنید برای اسلام گریه كنید برای حسین گریه كنید كه روز عاشورا تنش پاره پاره شد و هر چه فریاد زد كسی به فریادش نرسید. پس از تمامی برادران میخواهم كه به هل من ناصر اسلام لبیك گویند و آن را از گزند اجانب نجات دهند. توفیق و صبر و برباری همگان را از خدای عظیم خواهانم. اگر اسلام با ریخته شدن خون من آبیاری خواهد شد، پس فرود آئید ای گلولهها و قلبم را بشكافید و خونم را چون سیل خروشان جاری كنید ولی فقط در راه او و برای او « ا000»
خدمتگذارتان:
حاج غلامحسین ادهمی
9/8/1360
سهراب سپهری