پاسخ به:وصیتنامه شهدا
جمعه 4 اسفند 1396 8:41 AM
وصیت نامه شهید یحیی ابوالقاسم زاده
ملتی كه تازه دامادش برای شهادت آماده اند این ملت از چه چیز خوف دارد. "امام خمینی"
خدایا عنایتی كن كه من در موقع شهادتم مولایم امام عصر(عج) تعالی را ملاقات كنم تا انتظار بسر آید. با نام خدا ورسول خدا كلامم را شروع می كنم با سلام برحضرت مهدی(عج) تعالی و نائب برحق او امام خمینی و شهیدان گلگون كفن انقلاب انقلاب اسلامی این انقلاب به الله و اسلام و امام متكی است انقلابی كه پشتیبان آن اسالم است و قرآن دین محمدی باشد و اسامی كه از هابیل تا حسین(ع) و از حسین تا بهشتی و از بهشتی تا شهدای جنگ تحمیلی ادامه داشته هیچوقت شكست نخواهد خورد وهمواره پیروز است و در ضمن یك انقلاب وقتی پیروز میشود كه همه مردم متحد شوند و با وحدت كلمه مشتها را گره كرده ومشت محكمی بر دهن استعمارگران شرق و غرب بزنند و اگر این امت و مردم رهبری صحیح شوند شكست ناپذیر خواهند شد همانطور كه ملت ما ایران با وحدت كلمه و با رهبری صحیح و پیامبر گونه امام به پیش رفت و رژیم طاغوت را برانداخت كه انقلاب اول بود و بعد از آن پاكسازی و غیره كه انقلاب دوم و سوم بود و امید است این انقلاب به تمامی جهان صادر شود و تمامی ملتها بفهمد كه ملتی كه با ایمان پیش روند پیروز خواهند شد و این جهاد اصغر است و به هر مسلمانی واجب است. جهاد اكبركه همان مبارزه با نفس است در خود پیاده كند و تمامی هواهای نفسانی و شهوات رادر خود خفه كند و بلاخره به عبودیت خدا رسیده باشد وقتی كه یك انسان به عبودیت خدا برسد آن موقع معبود خود را میبیند و احساس میكند و اما باید به این آیه عمل كنیم كه می فرماید
اطیعوالله واطیعوالرسول و الولامرمنكم
باید مطیع و فرمانبردار رهبر و فرمانده كه همان وارث خداست باشیم و این است اساس و پایه حكومت ما برادران ما نباید در شعار هایمان مرگ بر امریكا را زیاد ببریم و هیچوقت نباید دعای امام از یاد برود و همیشه دعا گوی عمر با عظمت امام باشید. و نباید پیروزیهای مختصرچشم های ما را بگیرد و مثل جنگ خیبر خدای ناكرده دست مبارزه برداریم و میدان را به دشمنان بدهیم و عقیده من این است كه تا ظلم هست مبارزه هم باید باشد و اما وصیت من به پدر و مادر و برادر و خواهرانم و امت حزب اله این است كه هیچ وقت از نماز و عبادت خدادست بر ندارند و همواره پشتیبان ولات فقیه باشند و همیشه گوش به فرمان امام بوده و تعجیل امام زمان را از خدا بخواهند در ضمن از پدر عزیزم معذرت میخواهم كه وی را ناراحت كردم و درماه رمضان به جبهه اعزام شدم, پدرجان من دردت را درك میكنم و من میدانم كه بزگترین پسرتو بودم و تو انتظار داشتی كه روزی دستگیر تو باشم و به تو خدمت كنم ولی این خواست خداست كه من فدای اسلام شوم ولی این را بدان كه این خداست كهدستگیر تو بوده و خواهد بود و مادر جان این را با تمام وجودم و از ته قلب می گویم و عاجزانه از تو میخواهم كه مراببخشی و شیری كه به من داده ای و زحمتی كه 16 سال برایم كشیدی و زینب وار مرا تربیت كرده ای حلالم كنی و از تو میخواهم كه بعد از شهادتم هیچوقت گریه نكنی زیرا گریه تو باعث شادی منافقان خواهد وبد بعد از شهادتم شادی كن و زینب وار حركت كن تا منافقان بدانند كه بااین روحیه مادران و پدران مرگشان فرارسیده است و درآخر از امت حزب الله میخواهم كه همیشه این شعار را تكرار كنند.
خدایا, خدایا تا انقلاب مهدی
تو را بجان مهدی خمینی را نگهدار
از عمر ما بكاه و برعمر او بیفزای
والسلام كوچك شما
یحیی ابوالقاسم زاده 25/4/61
درباره شهید
شهید یحیی ابوالقاسم زاده
نام پدر :عبدالعلی
تاریخ تولد : 1345
ش .ش:395
محل صدور : میانه
آخرین مدرک تحصیلی :سوم راهنمایی
مدرسه محل تحصیل :بوعلی
شهادت : انفجار مین
محل شهادت : مهاباد
تاریخ شهادت : 31/6/61
شغل :محصل
شهید یحیی ابوالقاسم زاده در سال 1345در میانه به دنیا آمد .
اوپسر بزرگ خانواده بود .دوران کودکی را پشت سر گذاشت و ودر حالی که در کلاس سوم راهنمایی درس می خواند عازم جبهه شد .شهید بزرگوار در اوایل انقلاب در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد.
ایشان برای تربیت بچه های محل وصدور انقلاب همراه پسر عمویش در محله کتابخانه ای بنام تاسیس کرد .که بعد از فراغت از درس شب و روزشان را در آنجا می گذراندند . شب ها اعلامیه ها و شعار هارا نصب می کردند . ایشان در نوشتن پلاکارد با حروف درشت تبحر خاصی داشتند .
این شهید بزرگوار درسال 1360در روستای قرجه و شیخدرآباد نمایشگاهی ایجادکرده بودند تا روحیه معنوی افراد رابالا ببرند.از دوستان نزدیک شهید میتوان به شهیداسماعیل قره داغی پسر عمویش اکبر ابوالقاسم زاده اشاره کرد . که شهید قره داغی ازدواج و شهادتش یک ماه طول کشید و شش ماه بعداز شهادت دوست صمیمی اش یحیی نیز بهشهادت رسید .یحیی حدودا اوایل شهریور ماه 61 برای آخرین بار به مرخصی آمد تا اینکه شهید به همراه دوستانش که درتپه ای در مهاباد مستقر بودند و برای بررسی جاده به گشت می روند ودر جاده مین ضد تانک تله ای شدهای را پیدامی کنند که مزدوران دموکرات کارگذاشته بودند مین را به تپه می آورند و درحین خنثی کردن، مین منفجرمی شود و به همراه دوستانش به شهادت می رسند .
سهراب سپهری