0

وصیتنامه شهدا

 
rezaha44
rezaha44
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1396 
تعداد پست ها : 4589
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:وصیتنامه شهدا
جمعه 4 اسفند 1396  8:33 AM

 

وصيتنامه شهيد ياور احسانی

 

به پدر و مادرم بگویید در رثای من گریه و بی تابی نکنند

 

چند جمله از وصیت های شهید:

به پدر و مادرم بگویید در رثای من گریه و بی تابی نکنند، چرا که من در راه مولایم امام حسین (ع) کشته شدم و این آرزوی ابدی من بود که بتوانم مورد رضایت پدر و مادرم باشم.

 

 

درباره شهید

شهید یاور احسانی

فرزند : رمضان

نام مادر : آقا بیگم مظهری

تولد 01/06/1340 نیر

شغل: سر آشپز

شهادت : 1361

مزار: گلزار شهدای نیر

 

شهید یاور احسانی اولین شهید نیر در اول شهریور 1340 از پدری غیور و متدین به نام رمضان و مادری نجیب و نورانی به نام آقا بیگم مظهری به دنیا آمد.

 

چهارمین فرزند خانواده بود و پدر به امید و چشم یاری که از بزرگ سالی وی داشت ، یاورش نامید تا عصای دست پیری او و گرمی پشت برادرش هوشنگ باشد.

 

در سایه دعای خیر والدین ، جوانی مذهبی و اهل نماز و روزه به دنیا آمده بود و از ادب و نزاکت و تربیت صحیحی برخوردار بود.

 

هنوز مشغول کار در هتل بود که درخت انقلاب به بار نشست و همزمان هنگام سربازی او نیز غرا رسید. بلافاصله به زادپاهش برگشت تا اعزام شود.

 

روز شانزدهم مهر ماه سال 59 در میان جمع خانواده از زیر قرآن رد شد.

 

بعد از گذراندن دوران آموزشی عازم مناطق جنگی غرب و جنوب کشور شد .و از آن پس زمستان های سرد و تابستان های گرم ، خاطرات تلخ و شیرین را هر چهل و پنج روز که برای مرخصی می آمد ، برای همه تعریف می کرد.

 

ضبط صوت کوچکی خریده بود و به خاطر علاقه ای که به نوحه داشت ، درون سنگر به نوحه گوش می داد.

 

گاه از طعم شیرین پیروزی ها قصه می گفت و گاه از تلخی شکست.

 

گاهی که خانواده از رفتنش دلگیر و ناراحت می شدند ، می گفت : آیا دوست دارید دشمن تا شهر ما بیاید؟

 

به خاطر شرکت در عملیات آزاد سازی بستان هفتاد روز بود که به مرخصی نیامده بود و در شهر شایع شده بود که به شهادت رسیده است.

 

وقتی با مژده آزادسازی بستان آمد، با خوشحالی گفت: در این عملیات پیروز شدیم ، بستان با کمترین تلفات (حدود 300 نفر) آزاد شد. اما از دشمن صدها نفر کشته و اسیر کردیم.

 

این بار برای آزاد سازی خرمشهر می رویم شاید برنگردم.

 

پنج ماه از دوران سربازی این یل آذری باقی مانده بود که در عملیات بیت المقدس در جاده خرمشهر – آبادان سر خود را اهدای حضرت دوست کرد ، که رسمشان سربازی بود و عشق بازی .

ترکشی به سر او اصابت کرد.

 

دو روز در بیمارستان بود و آن گاه ...

 

مزار پاکش در گلزار شهدای نیر میعادگاه عاشقان دلسوخته و رفیقان از قافله مانده است، و در هر شب جمعه نیز یاد او گرامی داشته می شود.

 

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

 

 

زندگی وزن نگاهیست 

که در خاطره ها می ماند 

                                                                         سهراب سپهری 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها