پاسخ به:جلوه های فاطمی در شعر فارسی
چهارشنبه 2 اسفند 1396 5:56 PM
بی نگاهت، بی نگاهت مرده بودم بارها
ای كه چشمانت گره وا میكند از كارها
مهر تو جاری شده در سينهی دريا و رود
دور دستاس تو میچرخند گندمزارها
بازهم چيزی به جز نان و نمک در خانه نيست
با تو شيرین است امّا سفرهی افطارها
باغ غمگين است، لبخندی بزن تا بشكفند
ياسها، آلالهها، گل پونهها، گلنارها
برگهای نازكت را مرهمی جز زخم نيست
دورت ای گل ، سر برآوردند از بس خارها
بعد تو دارد مدينه غربتی بی حدّ و مرز
خانههای شهر، درها، كوچه ها، ديوارها
نخلهای بیشماری نيمهشبها ديدهاند
سر به چاهِ درد برده کوه صبری، بارها