مهندسی کامپیوتر چه چیزی نیست؟!
یک شنبه 22 بهمن 1396 5:00 PM
اغلب ایرانیان با معنای کلمات «مهندسی» و «مهندس» آشنا هستند. در این مطلب میخواهیم ـ برخلاف رویه متداول ـ ببینیم «مهندسی کامپیوتر» چه چیزی نیست! بنابراین، با کسر کردن آنچه نیست از آنچه در ذهن خود دارید، امیدواریم مفهومی که باقی میماند به واقعیت رشته «مهندسی کامپیوتر» نزدیکتر باشد.
قبل از اینکه ببینیم مهندس کامپیوتر چه کسی نیست، لازم است درباره معنای دقیق و علمی کلمه «مهندس» به تفاهم برسیم. ایرانیان علاقه زیادی به این کلمه دارند. هم سابقه تاریخی مردم ما در علوم و ریاضیات و مهندسی (بهویژه نجوم، معماری و عمران) طولانی است و هم طی 50 سال گذشته، بهدلیل روند رو به رشد مدرکگرایی، علاقه و اشتیاق جوانان به «مهندسی» بهشدت افزایش یافته است. شاید به همین دلیل، هر کسی که میخواهد در رشتههای فنی تحصیل کند، به طور خودکار این تلقی را دارد که لابد قرار است مهندس بشود. آیا واقعاً چنین است؟ آیا تحصیل در علوم و فنون به معنای مهندس شدن است؟ هم آری و هم خیر. در این مقاله دستکم دو مورد از شرایطی که شما واقعاً نمیخواهید مهندس شوید را برخواهیم شمرد.
مهندس از نظر علمی کسی است که مشکلی را حل میکند. پارادایم مهندسی پارادایم حل مسئله و مشکلات فنی مردم است. اگر قرار نیست مشکلی را از مردم حل کنیم، مهندس نیستیم. اینجا بین دانشمند و مهندس تفاوت بزرگی به وجود میآید. اگر شما با نگرش دانشمندانه وارد علوم و فنون شوید، اگرچه بهاندازه یک مهندس اطلاعات به دست خواهید آورد، اما مهندس محسوب نمیشوید، چون قصد شما حل مشکلات روز مردم نیست. بسیاری از دانشمندان (مثلاً انیشتین یا استفان هاوکینگ یا مریم میزاخانی را در نظر بگیرید) سهمی در پیشبرد علم داشتهاند، اما دستاوردهای علمی و گرانبهای آنان در راستای حل مشکلات روزمره مردم نبوده است، بلکه چیز جدیدی به علم ما از جهان هستی افزودهاند که شاید چند دهه بعد جایی در زندگی روزمره گرهگشا باشد. به این تعبیر نمیتوانیم آنان را مهندس بنامیم. آنها دانشمندند.
ذهنیت برخی از جوانانی که در رشته «مهندسی کامپیوتر» فارغالتحصیل میشوند، بیشتر به ذهنیت «عالمان» و «دانشمندان» نزدیک است. اگر دانشجو هستید یا تازه فارغالتحصیل شدهاید، از خودتان بپرسید آیا دغدغه حل مشکلی را دارید یا بیشتر دنبال کشف علم و لذت بردن از آگاهی هستید؟ آیا دنبال درست کردن یک چیز جالب و جدید هستید که صرفاً زندگی را باحالتر میکند، ولی بدون آن هم زندگی میگذرد؟ دنیای مهندسی دنیای سر و کله زدن با مشکلاتی است که انسان را کلافه و خسته میکند. مثلاً طراحی یک کیس کامپیوتر را در نظر بگیرید که بهدلیل مشکلات فنی خوب خنک نمیکند. حالا خودتان را در کسوت یک مهندس سختافزار در نظر بگیرید. آیا از پیدا کردن علت خوب خنک نشدن کیس و تغییر طراحی آن لذت میبرید؟ در این صورت شما برای مهندس بودن ساخته شدهاید. اگر غیر از این است، شما ممکن است عالم سختافزار باشید نه مهندس آن. چیزهای زیادی درباره سختافزار میدانید، ولی نگرشتان معطوف به حل مشکلات مردم نیست.
مثلاً ذغدغه یک مهندس نرمافزار میتواند بهتر کردن طراحی یک نرمافزار باشد، طوری که کمتر هنگ کند. البته اختراع یا ابداعی که به حل مشکلی منجر شود نیز همین طور است. مثلاً مدل جدید گوشی آیفون را در نظر بگیرید که حسگر ژیراسکوپ آن بهصورت خلاقانهای برای حل یک مشکل جدید استفاده شده است: هنگامی که در حال رانندگی هستید، گوشی شما هیچ نوع notification را برایتان نمیفرستد که حواستان پرت نشود. همه پیامهایی که حین رانندگی رسیده بود با تأخیر و بعد از توقف خودرو برایتان ارسال میشود؛ این یعنی حل یک مشکل.
یک موضوع جالب تفاوت مهندسی و کارآفرینی است. توضیح این موضوع بهویژه در ایران بسیار مهم است، زیرا ما ایرانیان از عهد باستان و رونق جاده ابریشم در کار بازرگانی و تجارت بودهایم و به داد و ستد و خرید و فروش علاقه زیادی داریم. اگر از دانشآموزان داوطلب کنکور دانشگاهها یا حتی دانشجویان مشغول تحصیل سؤال شود که «چرا قصد ورود به رشته مهندسی کامپیوتر را دارید؟» بعضی از آنها دلایلی برایتان برمیشمارند که نشاندهنده علاقه آنان به راهاندازی یک شرکت است. در واقع قصدشان پول درآوردن است، حال یا بهصورت کارآفرینی و ابداع محصولی جدید یا از طریق بازرگانی و داد و ستد. این هدف خوبی است. اما برای این منظور لازم نیست حتماً مهندس شوید. البته اگر قصدتان از راهاندازی شرکت حل یک مشکل فنی است (نه صرفاً ابداع یک دستگاه یا نرمافزار باحال)، دید مهندسی حتماً به شما کمک میکند کارآفرین موفقتری باشید. اما نکته اینجا است که تاریخ نشان داده است بسیاری از کارآفرینان مهندس نبودهاند یا دستکم کارآفرینی آنان هیچ ارتباطی به رشته مهندسی که در آن تحصیل کردهاند نداشته است. همه بیل گیتس یا استیو جابز نمیشوند. در عالم واقعیت، بیشتر کارآفرینان موفق چندان در دنیای مهندسی نامآور نیستند. وقتی هدف کارآفرینی باشد، آگاهی از علومی مانند «مدیریت»، «حسابداری»، «بازاریابی» و تعامل با نیروی انسانی بهمراتب مهمتر از دانش مهندسی است. یک هدف رشتههایی مانند MBA در مقطع فوق لیسانس همین است. البته اینکه تا چه اندازه به این هدف نایل میشوند یا نمیشوند بحث دیگری است. در واقع، یک کارآفرین موفق در حوزه مهندسی کسی است که این هنر را دارد که مهندسانی باهوشتر و باسوادتر از خود استخدام کند و آنان را نه به چشم رقیب بلکه در خدمت کسب و کارش ببیند.
اگر قصد دارید کسب و کاری در حوزه IT راه بیاندازید، مثلاً یک بازی کامپیوتری بسازید یا امنیت کامپیوتر و هک نشدن را آموزش دهید، یا یک وبسایت برپا کنید و محصولات و خدماتی را بفروشید، یا یک اپ باحال برای گوشی آیفون یا اندروید به بازار بیاورید، یا شرکتی راهاندازی کنید که به آموزش آنلاین یک موضوع فنی و کامپیوتری بپردازد و از مشتریانتان شهریه یا حق اشتراک بگیرید، در هیچکدام از اینها نوع فعالیت شخص شما «مهندسی» نیست. شما حتماً به مهندسان نیاز خواهید داشت، ولی خودتان نمیخواهید مهندس شوید. البته اگر فقط به داد و ستد کالاهای دیجیتال علاقه دارید، حتی به مهندسان هم نیاز ندارد. این روزها هرکسی با سرمایه کافی و مقداری ذوق و علاقه و آشنایی با طرز کار و قابلیتهای وسایل کامپیوتری میتواند تاجر خوبی شود. دقت کنید که تنها در صورتی تحصیل در رشته «مهندسی کامپیوتر» شما را خوشبخت و به موفقیت نزدیکتر میکند که هدف شغلیتان واقعاً ایجاب کند یک مهندس باشید. در غیر این صورت، راههای مناسب دیگری برای پولدار شدن وجود دارد. بیتوجهی به این نکته موجب سرخوردگی بسیاری از فارغالتحصیلان رشته مهندسی کامپیوتر میشود. شما زرنگ باشید و قدر سالهای باارزش عمر خود را بدانید.