0

داستان پیامبران : از آدم تا خاتم

 
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:داستان پیامبران : از آدم تا خاتم
سه شنبه 26 دی 1396  2:28 PM

 

صالح(ع)

 

حضرت صالح پسرثمود پسرعاد پسر ارم پسر سام پسرنوح)ع (بود. خداوند حضرت صالح را به رسالت نزد قوم ثمود فرستاد و حجت خدا را برآنان تمام کرد ولی طغیان نمودند و گفتند:ایمان نمی آوریم مگر آنکه از سنگ برای ما شترماده که ده ماهه آبستن باشد درآوری و آن سنگی بود که آنها آنرا تعظیم می کردند و نزد آن قربانیها می کشتند . پس خداوند بیرون آورد ناقه را از سنگ به نحوی که ایشان طلبیده بودند و وحی فرمود که :ای صالح ایشان را بگو که خدا مقرر کرده است برای این ناقه که یک روز آب مخصوص او باشد و یک روز مخصوص شما ، چون روز آب خوردن ناقه می شد همه آب را در آن روز می خورد ، پس آنرا می دوشیدند و کودک و بزرگی نبود مگر آنکه از شیرآن ناقه می خوردند.پس قوم طغیان نمودند و یکدیگر را گفتند :پی کنید این ناقه را و به راحت افتید از آن ما راضی نیستیم یک روز آب از آن او باشد . پس مرد سرخ روی کبود چشمی که فرزند زنا بود آوردند که پدر او معلوم نبود و او را قُدار می گفتند :و برای او مزدی قرار دادند ، برسر راه ناقه نشست و آن را با ضربت شمشیر کشت، چون ناقه بر پهلو به زمین افتاد، فرزندش گریخت و به کوه بالا رفت وسه مرتبه به سوی آسمان فریاد کرد ، پس قوم صالح آمدند احدی از ایشان نماند مگر آن که شریک شد با او در ضربت زدن و گوشتش را درمیان خود قسمت کردند.

چون حضرت صالح آن حال را مشاهده کرد گفت :ای قوم چه باعث شد که طغیان نمائید در حالیکه ناقه برای شما منفعت بود و حق تعالی فرمود :بگو به ایشان که من عذاب خود را بر ایشان می فرستم تا سه روز ، پس اگر توبه کردند و برگشتند ، توبه ایشان را قبول می کنم و عذاب را از ایشان منع می کنم و گرنه در روز سوم عذاب خویش را بر ایشان می فرستم ، اما آنان بر کفر و طغیانشان افزوده می شد صالح گفت :ای قوم، بدرستی که فردا صبح خواهید کرد و رو های شما زرد خواهد بود و روز دوم روهای شما سر خ خواهد بود و در روز سوم روهای شما سیاه خواهد شد .پس هر روز خود را به آن حال که صالح نشانه داده بود می دیدند ولی باز طاغیان ، قوم را از اطاعت صالح برحذر می داشتند.چون نصف شب شد جبرئیل نزد ایشان آمد و نعره ای زد که پرده گوشهای ایشان را درید و دلهای ایشان را شکا فت و جگرهایشان را پاره پاره کرد ، پس همگی از کودک و بزرگ در خانه های خویش مردند و هلاک شدند.پس حق تعالی برایشان با آن صدا آتشی از آسمان) صاعقه (فرستاد که همگی را سوزاند.و اینکه درقرآن کریم آمده است بر قوم عاد باد صرصر ( یعنی تند یا سرد ) در روز نحسی فرستادیم روایت است که منظور از این روز چهارشنبه آخر ماه است.


 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها