آیا بسیاری از احادیثی که در منابع اهلسنت از «حسن بصری» نقل شده، در واقع از «امام حسن مجتبی(ع)» میب
دوشنبه 4 دی 1396 10:54 AM
گفتهاند: «بسیاری از احادیثی که در منابع اهلسنت از حسن بصری نقل شده، در واقع از امام حسن مجتبی(ع) است، امّا به دلیل مسائل سیاسی و تأثیرات بنی امیه به نام حسن بصری تغییر یافته است». آیا این نظریه درست است؟
پاسخ اجمالی
امام حسن مجتبی(ع) دومین امام شیعیان و فرزند امام علی(ع) در سال سوم هجری در مدینه متولد شده[1] و در سال 50 هجری به شهادت رسیدند.[2]
حسن بن ابی الحسن ابوسعید بصری معروف به «حسن بصری» نیز در زمان خلافت عمر بن خطاب در مدینه به دنیا آمد.[3] وی در بصره سکنا گزید و یکی از فقیهان اهلسنت بود، که البته بیاناتی از او در تفسیر و عرفان نیز رسیده است.[4] او در سال 110 هجری در بصره درگذشت.[5]
درباره سؤال مطرح شده در چند محور مطالبی بیان میشود:
1. باید دانست که بیشتر روایات حسن بصری در کتابهای اهلسنت وجود دارد و اصولاً مکتب و مدرسه اهلسنت بر پایه روایات عده خاصی از اصحاب و خصوصاً آنچه موافق با نظر خلفای سهگانه بود شکل گرفت؛ لذا اینکه بسیاری از روایات و نقل قولهای حسن بصری در کتب اهلتسنن از آنِ امام حسن مجتبی(ع) باشد احتیاج به اثبات دارد. بهعلاوه؛ باید اثبات شود که انگیزهای هم برای این کار وجود داشته یا خیر؟ به عنوان نمونه، آیا در دوره مؤلفان آن کتابها با ترویج روایات امام حسن(ع) برخورد میشده یا خیر؟
2. بر فرض قبول این جابجایی و تغییر اسم در روایات کتب اهلسنت، شناخت آن مقدار از روایاتی که در واقع از امام حسن مجتبی(ع) باشد از بین نقلهایی که از حسن بصری وجود دارد کاری مشکل و سخت خواهد بود و عملاً با قبول این مطلب که از حسن بصری مطالب قابل توجهی در کتبهای اهلتسنن نقل شده است و احتمال اینکه هر روایتی که نقل شده میتواند واقعاً از خود حسن بصری باشد، حجیت این دسته از روایات ادعا شده را با خدشه روبرو میکند.
3. جدای از همه این مطالب؛ سؤال مهمی که مطرح میشود، آن است که چرا شیعیان و اصحاب ائمه که کتابهایشان در دسترس بنی امیه نبود و میتوانستند تمام مطالب ائمه(ع) را ضبط کنند (مانند آنچه برای روایات امیر المؤمنین(ع) و یا امام باقر و امام صادق(ع) اتفاق افتاد) این روایات امام حسن(ع) را که ادعا میشود در کتب اهلسنت به نام حسن بصری ضبط شده است در کتابهای روایی خودشان نیاوردند؟! اگر واقعاً این روایات از امام مجتبی(ع) باشد، باید نشانههایی از آن در کتابهای حدیثی اصحاب ائمه وجود داشته باشد که در این صورت میتواند به عنوان قرینهای بر صحت این ادعا باشد، اما در غیر این صورت اثبات این ادعا مشکل خواهد بود.
بنابراین، اگر چه امکان ادعای مذکور را نفی نمیکنیم، اما اثبات آن احتیاج به قرائن و ادله قوی دارد که باید در هر روایت، به صورت جداگانه و تحلیلی مورد بحث و گفتوگو قرار گیرد و نمیتوان به صورت کلی، حکمی را در این قضیه صادر کرد.
[1]. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 5، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 402، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ آل یاسین، شیخ راضى، صلح الحسن(ع)، ص 25، بیروت، اعلمى، چاپ اوّل، 1412ق.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص 82، بیروت، دار القاری، چاپ اول، 1422ق؛ طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 159، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق.
[3]. ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، المختار من مناقب الأخیار، ج 2، ص 186 – 187، العین، مرکز زاید للتراث و التاریخ، چاپ اول، 1424ق؛ ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج 2، ص 72، بیروت، دار الفکر، چاپ اول.
[4]. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 1، ص 323، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، 1418ق.
[5]. وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج 2، ص 72.