به صرف آتش!
سه شنبه 28 آذر 1396 5:19 PM
برخی از ناآگاهان که فقط ظاهر آیات وحی را می بینند، چنین شبهه می اندازند که:
قرآن کریم در سوره نساء میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون [نساء/43] اى اهل ايمان! در حالى كه مست هستید به نماز نزديک نشويد تا زمانى كه [مستىِ شما برطرف شود و از روى هوشيارى] بدانيد [كه در حال نماز] چه مىگوييد»
لذا فقط در حال نماز نباید مست بود و در زمان غیر آن اشکالی ندارد!
پاسخ:
برای پاسخ گفتن به این شبهه از راههای مختلفی میتوان وارد شد. در این نوشتار ما از راه قرآنی و تفسیر قرآن با قرآن ورود پیدا میکنیم.
بررسی آیات دیگر در مورد شراب و شرابخواری در قرآن کریم
به جز این آیه سه آیه دیگر در قرآن کریم در رابطه با شرابخواری و حکم آن آمده است که با دقّت در آنها میتوانیم به منظور آیه مورد بحث پی ببریم.
آیه اوّل:
«يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما [بقره/219] درباره شراب و قمار از تو مىپرسند بگو: در آن دو، گناهى بزرگ و سودهايى براى مردم است، و گناه هر دو از سودشان بيشتر است».
آنچه که نیاز به یادآوری در اینباره است اینکه مردم عصر جاهلی در حجاز در زمان بعثت به شدّت به شراب عادت کرده بودند و به شکل عادی از آن استفاده میکردند لذا برای برداشتن این عادت که به شکل یک فرهنگ درونی شده و همهگیر درآمده بود باید پله پله و قدم به قدم حرکت کرد تا کم کم شرایط اعلام حکم نهایی آماده شده و بتوان حکم آخر را بیان و ابلاغ کرد. "از روايات استفاده مىشود:حتى بعد از تحريم شراب مسأله ممنوعيت آن براى بعضى از مسلمانان فوقالعاده سنگين و مشكل بود، تا آنجا كه مىگفتند: «ما حُرِّمَ عَلَيْنا شَىْءٌ أَشَدَّ مِنَ الْخَمْرِ [1] هيچ حكمى بر ما سنگينتر از تحريم شراب نبود»"[2]
آیه دوم:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون [مائده/90] اى اهل ايمان! جز اين نيست كه همه مايعات مستكننده و قمار و بتهايى كه [براى پرستش] نصب شده وپاره چوبهايى كه به آن تفأل زده مىشود، پليد و نجس و از كارهاى شيطان است پس از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد».
یکی از اصلیترین دلایل ایجاد شبهه در مورد آیات قرآن، در نظر نگرفتن آیات دیگر قرآن است. در حالیکه اگر آن آیه را با آیات دیگر قرآن معنا کنیم قطعا شبهه برطرف میشود. در رابطه با آیه مورد بحث نیز این آیه شریفه به صراحت هر چه تمام، پلیدی و شیطانی و حرام بودن شرابخواری، قمار و... را اعلام میکند. با مقایسه این آیه شریفه با آیه پیشین و نیز آیه مورد سؤال درمییابیم که ابتدا باید معلوم کنیم که حکم نهایی - و مربوط به زمان ما - کدام حکم است؟
جواب به این سؤال مشخص است. مسلّما آیهای که بعد از آیات دیگر نازل شده است حکم نهایی را مشخص میکند. به شهادت مفسّرین و مورّخین این آیه به عنوان مشخّص کننده حکم نهایی شرابخواری است که بعد از آیات پیشین نازل شده است. لذا باید درجات صراحت در بیان حکم شراب را در شیوه قرآن کریم برای زدودن یک فرهنگ غلط و نهادینه شده دانست. یعنی وقتی مردم در زمان و محیطی، قادر به درک خطرات فرهنگ اشتباه خود نیستند باید ابتدا آنها را نسبت به خطرات آن آگاه کرد تا زمینه پذیرش فرهنگ و حکم صحیح به وجود بیاید.
آیه سوم:
«إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُون [مائده/91] مسلماً شيطان مىخواهد با شراب و قمار، ميان شما دشمنى و كينه [سخت] اندازد، و از ياد خدا و نماز بازتان دارد آيا شما [از اين امور با همه زيانها وخطراتى كه دارد] خوددارى خواهيد كرد؟»
این آیه نیز که در ادامه آیه دوم آمده است با توجه به آیه قبل خود معنا میشود و پرده را از حکمت اصلی پلیدی و شیطانی بودن شرابخواری و قمار و حرام بودن آن برمیدارد. این آیه میتواند دلیلی باشد بر آنهایی که میخواهند به آن آیه متشابه مورد بحث تمسّک کرده و خود را از رعایت این حکم شرعی آزاد بدارند.
خلاصه و نتیجه:
اگر کسی به دنبال جواب یک سؤال باشد نه به دنبال فرار از حکم الهی؛ باید بداند که به جز روش تفسیر آیات در مقابل آیات دیگر (همانند توضیحات بالا)، دلایل عقلی و نیز روایات معتبر بسیاری بر گناه کبیره بودن شرابخواری وجود دارد که با بودن آنها، راه هیچگونه توجیهی در این رابطه باقی نمیماند. به عنوان نمونه امام رضا علیه السلام میفرمایند:«مـا بَعَثَ اللّهُ نَـبيّا اِلاّ بِـتَحْرِيمِ الْخَـمْرِ [3] خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد مگر با حرام كردن شراب!»
پینوشت
[1]. درّ المنثور، ج3، ص160.
[2]. تفسير نمونه، ج5، ص7.
[3]. بحارالأنوار، ج79، ص134.