قرآن و نیاز به تفسیر
سه شنبه 28 آذر 1396 5:16 PM
شبهه افکنان هر روز با ایجاد شبهاتی مختلف، به دنبال دور کردن مردم از تعالیم الهی اسلام هستند. آنها یک روز اصل قرآن را زیر سؤال میبرند و به انکار آن میپردازند و روزی دیگر، قرآن را کتابی معرفی میکنند که همه چیز در آن بیان شده و نیاز به تفسیر و مفسر ندارد. قصد آنها از این شبهه افکنی بسیار روشن است: دور کردن مردم از مکتب اصیل پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام). یکی از این شبهات به این صورت بیان شده است: در آیات آمده که قرآن کتابی است؛ با تمام جزیئات. وقتی که قرآن همه چیز را بیان کرده، دیگر چه نیازی به احادیث داریم؟
پاسخ به این پرسش، نیاز به چند نکته دارد که در ادامه بیان میشود:
۱- کی و کجا؟
برخی از شبهات مطلبی را به صورت مجهول نقل میکنند و از همان نقل قول، نتیجه میگیرند. این شبهه نیز از همان دست پرسشها است. در این شبهه بیان شده که طبق آیات وحی، قرآن کتابی کامل و با تمام جزئیات است؛ در حالی که پرسشگر آدرس آیه را نداده و معلوم نکرده کجای قرآن این مطلب آمده است! وقتی مطلبی را استناد میدهند و از آن نتیجهای میگیرند، ابتدا باید برای حرف خود سندی ارائه دهند نه آنکه به صورت مجهول مطلبی بیان کرده و به میل خود نتیجه گیری کنند.
۲- قرآن چنین چیزی نمیگوید!
قرآن کریم یکی از وظایف پیامبر را تعلیم قرآن دانسته و بیان کرده: «كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ[البقره/۱۵۱] همان طور كه در ميان شما، فرستادهاى از خودتان روانه كرديم تا آيات ما را بر شما میخواند و شما را پاك میکند و به شما كتاب و حكمت میآموزد و آنچه را نمیدانستيد به شما ياد میدهد.» همگان میدانند که تعلیم قرآن تنها به بیان الفاظ کلام وحی منحصر نمیشود؛ بلکه بیان مفاهیم نهفته در آن نیز از جمله وظایف پیامبر به شمار میرود.
در آیهای دیگر خداوند با اشاره به فهمهای گوناگون آیات وحی در بین مردم، رفع این اختلافها و بیان تفسیر صحیح آیات را نیز از وظایف نبوی بر شمرده و فرموده است: «وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ [نحل/۶۴] ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، برای آنها روشن کنی؛ و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است برای قومی که ایمان میآورند!»
طبق این آیه از کلام الهی، قرآن به تنهایی کافی نیست و شعار "حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّه؛ کتاب خدا ما را کافی است." مطلبی کاملاً غلط و برخاسته از تمایل به خود رأییها و خود کامگیهاست. مطلبی که بارها توسط قرآن مردود دانسته شده است؛ چرا که قرآن، بیش از مراجعه و تبعیت از پیامبر را خواسته و فرموده: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[نساء/۵۹] اى مؤمنان از خداوند و پيامبر و صاحبان امرتان اطاعت كنيد.» همچنانکه در آیه دیده میشود؛ خداوند اطاعت را منحصر در تبعیت از خودش ندانسته و سفارش به اطاعت از پیامبر و صاحبان امر (أُولِي الْأَمْرِ) کرده است. اما یک پرسشی که مطرح میشود، این است که أُولِي الْأَمْرِ چه کسانیاند؟
همین پرسش، جدای از پاسخ آن (که در ادامه میآید)، دلیلی روشن بر این است که قرآن نیاز به تفسیری دارد که آن را معصومان بیان کنند؛ تفسیری که از هر خطایی مصون و محفوظ باشد.
۳- پرسشهای تفسیری
از زمان نزول قرآن تا عصر کنونی، همواره مسلمانان با خواندن آیات الهی، دچار پرسشهایی میشدند. این پرسشها حتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز صورت گرفته است و پس از ایشان ائمه (علیهم السلام) که مفتخر به مدال عصمت بودند؛ محل مراجعه مردم به شمار میرفتند. مراجعاتی که به صورت حدیث به دست ما رسیده است. مثلاً در تفسیر آیه اولو الامر به احادیث زیر میتوان اشاره کرد:
الف) جابر بن عبدالله انصاری از "اولی الامر" سؤال کرد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) در پاسخ فرمود: «آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من هستند که اولِ ایشان علی بن ابی طالب است و بعد از او به ترتیب حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی….»[۱]
ب) امام باقر (علیه السلام) در تفسیر "اولی الامر" فرمودند: «الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍ وَ فَاطِمَةَ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ، إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَة[۲] امامان از فرزندان علی و فاطمه (سلام الله علیهما) است تا روز قیامت.»
۴- ادعایی بر خلاف مشاهدات
در پاسخ به این پرسش میتوان گفت که ادعای شبهه گران را باید باور داشت یا مشاهدات شخصی را؟ ما میبینیم که در قرآن، اصول کلی بیان شده و فروعاتی مانند چگونگی اقامه نماز و تعداد رکعتهای آن، چگونگی محاسبه زکات و اینچنین مسائلی دیده نمیشود. از این روست که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي[۳] نماز بخوانید؛ آنچنان که من نماز میخوانم.»
کلام پایانی
با قرائت آیات وحی، میبینیم که مفاهیم و لغاتی در آن هست که به تنهایی مفهوم آن را نمیتوانیم درک کنیم؛ مانند واژه "أُولِي الْأَمْرِ". در ضمن مطالبی است که در قرآن نیامده؛ مانند چگونگی به جا آوردن نماز. از عصر نزول هم مشاهده میشود پرسشهای تفسیری از پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) رواج داشته؛ اینها، برخی از شواهدی است که نیاز قرآن به مفسر را بیان میکند؛ مطلبی که قابل انکار نیست.
پینوشت
[۱] يا رسول اللّه، قد عرفنا اللّه َ و رسوله، فمن اُولو الأمر الّذينَ قَرَنَ اللّه عز و جل طاعَتهم بطاعتك؟ فقال صلى الله عليه و آله: هم خلفائي ـ يا جابر ـ و أئمّة المسلمين بعدي؛ أوّلُهم عليّ بن أبي طالب، ثمّ الحسن و الحسين، ثمّ عليّ بن الحسين.... رک: البرهان، بحرانى سيد هاشم، ناشر: بنياد بعث، قم، سال چاپ: ۱۴۱۶، ج۱، ص۱۰۳
[۲] همان، ص۱۰۸.
[۳] متشابه القرآن و مختلفه، ابن شهر آشوب، محمد بن على، ناشر: دار بيدار للنشر، قم، سال چاپ، ۱۳۶۹، ج۲، ص۱۷۰.