مکّی؛ سیاست مدار و تاریخنگار دوران پر آشوب
یک شنبه 19 آذر 1396 10:42 AM
حسین مکّی فرزند «میرزا محمد باقر میبدی» در سال1290شمسی در میبد متولد شد. پدر او از تجار خوشنام یزد بود. پس از تحصیلات مقدماتی و متوسطه به تهران آمد و تحصیلات خود را در زمینه ادبیات فارسی و عربی تکمیل کرد. مدتی با درجه استواری به نیروی هوایی تازه تأسیس رضاشاه پیوست اما خیلی زود از کار نظامی کناره گرفت. سپس در اداره راه آهن پستی مدیریتی گرفت.
در همان زمان کار در مطبوعات را آغاز کرد و ضمن تداوم نویسندگی و روزنامه نگاری، وارد فضای سیاسی شد. در سال1322 با تعدادی از دوستانش حزب ایران را تشکیل داد. دو سال بعد معاون شهردار تهران شد. در سال1325 با نظر «احمد قوام» عضو هیئت موسس حزب دموکرات و رییس تشکیلات این حزب در غرب ایران شد. در مجلس پانزدهم(28-1326) نماینده مردم اراک و در مجلس شانزدهم و هفدهم به عنوان نماینده مردم تهران حاضر بود. در اواخر مجلس پانزدهم بود که مکی با نطقهای معروف و طولانی خود در مخالفت با قرارداد «گس- گلشائیان» مانع از تصویب این قرارداد شد. او در مجلس شانزدهم (1330-1328) مخبر کمیسیون نفت بوده و در کنار دکتر محمد مصدق و 9نماینده دیگر، از امضا کنندگان طرح ملی شدن صنعت نفت محسوب میشد.
مکی در جریان ملی شدن صنعت نفت، یکی از اعضای «هیئت خلع ید از شرکت نفت» بود. نقشآفرینی فعالانه او در ملی شدن صنعت نفت باعث شد تا حتی از او به عنوان «جانشین حاضر و ناظر مصدق» یاد شود. این همراهی بعدها بر سر اختلافات مصدق با مجلس، اقدام مصدق برای انحلال مجلس، لایحه اختیارات شش ماهه و نوع رابطه مصدق با شاه و آیتالله کاشانی دچار خدشه شد.
مکی در جریان ملی شدن صنعت نفت، یکی از اعضای «هیئت خلع ید از شرکت نفت» بود. نقشآفرینی فعالانه او در ملی شدن صنعت نفت باعث شد تا حتی از او به عنوان «جانشین حاضر و ناظر مصدق» یاد شود.
بازداشت یکماهه در سال 1334 به خاطر مفتوح شدن مجدد پرونده قتل رزم آرا و اعتراض به انتخابات مجلس بیستم در سال 1339 را میتوان آخرین حضور پررنگ سیاسی حسین مکی دانست. او پس از این به تکمیل آثار و کتب تاریخی خود پرداخت. مکی در نوزدهم آذرماه سال 1378 و در سن 88 سالگی در تهران درگذشت.
حسین مکی از جمله سیاستمدارانی بود که با نردبان فعالیت مطبوعاتی و با تکیه بر قلم پرتوان و حافظه قوی خود به دنیای سیاست پای گذاشت.
پس از خروج از نیروی هوایی، با توجه به ذوق و علائق ادبی خود دیوان «عاشق اصفهانی» و دیوان «مشتاق اصفهانی» را تصحیح کرد. همچنین در سال 1319، کتاب «گلزار ادب» را که یک جُنگ ادبی و شامل مجموعه ای از بهترین آثار ادبی شعراء و ادبای فارسی زبان بود به چاپ رساند.
در فضای باز سیاسی پس از شهریور1320، مکی فعالیت مطبوعاتی خود را با نوشتن یادداشتها و مقالات تاریخی برای روزنامههای مهرایران، اطلاعات، کیهان و اطلاعات هفتگی آغاز کرد. سلسله مقالات سیاسی- تاریخی او در روزنامه «مهرایران» که شامل وقایع سالهای پایانی حکومت قاجار و دوران سلطنت رضا شاه بود، زمینه انتشار کتاب «تاریخ بیست ساله ایران» را فراهم کرد و تا سال 1325 سه جلد نخستین این مجموعه هشت جلدی منتشر شد.
قلم روان، نثر ساده و محتوای افشاگرانه و بی پروای مکی باعث استقبال از این کتاب هم در میان عامه مردم و هم در میان اصحاب قلم و فرهنگ گردید. در بسیاری از جراید پرمخاطب تهران همچون کیهان، اطلاعات، ستاره، مهرایران، امید و شفق مقالاتی در نقد و بررسی «تاریخ بیست ساله» منتشر شد. این کتاب آن قدر پر آوازه شد که شورای عالی فرهنگ را مجاب کرد تا نشان علمی «وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» را در شهریور ماه 1323به حسین مکی اعطا کند.
انتشار این کتاب به صورت کامل و در هشت جلد حدود چهل سال به طول انجامید چرا که جلد نخست آن در سال 1321 و آخرین جلد آن در سال 1364 منتشر شد.
مکی در این کتاب به شکلی مفصل به شرح ماوقع و عوامل اضمحلال سلطنت قاجار و روی کار آمدن رضا شاه و سالهای سلطنت او، اشغال ایران به دست نیروهای متفقین و روی کار آمدن محمدرضا پهلوی پرداخته است. بازه زمانی این اثر برخلاف نامش از 1299 تا سال 1324 شمسی است. یکی دیگر از آثار او یعنی کتاب «زندگانی سیاسی سلطان احمد شاه» را نیز میتوان مقدمه ای بر این مجموعه دانست.
ساختار شکلی نامنظم و فقدان روش و چارچوب نظری در کنار حجم بالای اطلاعات، مهم ترین ایرادی است که میتوان به آثار مکی و به ویژه تاریخ بیست ساله وارد دانست. به گونه ای که گاه خواننده احساس میکند در حال خواندن مجموعه ای از خاطرات، رخدادها و نقل قولهای پراکنده است.
نکته منفی این اثر هشت جلدی شاید حجم بالای مطالب و درج برخی مطالب غیرضروری همچون مشروح مذاکرات نمایندگان مجلس، گفتگوی شخصیتها و یا متن کامل اسناد است. مکی در مقدمه جلد سوم به این انتقاد این گونه پاسخ میدهد: «[این کار] برای این بوده که جزئیات قضایا بدون تحریف و کم وکاست از نظر خوانندگان گذشته باشد تا مطلب کاملاً روشن شود و دیگر احتیاجی به توضیحات جداگانه نباشد».
«عبدالرحمن فرامرزی» در مطلبی که در 21 خرداد ماه1325در کیهان منتشر و در جلد سوم تاریخ بیست ساله باز نشر شد در این باره نوشته است: «چیزی که [مکی] را بدین سرعت مشهور کرده همان است که فهمیده چه موضوعی مورد احتیاج مردم است. حوادث و این تاریخ بیست ساله مورد علاقه مردم میباشد و ورود به آن نشان میدهد که حسن ابتکار و قوه تشخیص روحیه جامعه در او به حد کمال است».
فرامرزی در ادامه از خوشبینی بیش از حد مکّی به مخالفان رضاشاه هم انتقاد ملایمی کرده و مینویسد: «در ابتدا بیشتر مردم آزادیخواه طرفدار رضا شاه بودند... از روزی که به فکر افتاد داریوش کبیر و قارون گنجور شود رو به خرابی گذاشت تا آنجا که دیگر سلطنت او هیچ قابل تحمل نبود».
ارسلان خلعتبری هم درباره این کتاب مینویسد: «مکی در عین آنکه وقایع تاریخی و جریان روز را شرح میدهد ادله خود را نیز بر تأیید مطالب درکتاب درج میکند». او در ادامه میافزاید:«سادگی و روان بودن عبارات هم بر خوبی و شیرینی کتاب میافزاید و آن قدر عبارات ساده و و روان است که گویی آقای مکی حرف میزند».
ساختار شکلی نامنظم و فقدان روش و چارچوب نظری در کنار حجم بالای اطلاعات، مهم ترین ایرادی است که میتوان به آثار مکی و به ویژه تاریخ بیست ساله وارد دانست. به گونه ای که گاه خواننده احساس میکند در حال خواندن مجموعه ای از خاطرات، رخدادها و نقل قولهای پراکنده است. از سوی دیگر بسیاری از همین نقل قولها و خاطرات نیز یا حاصل شنیدههای نگارنده بوده و یا از سندیت محکمی برخوردار نیست. در بسیاری از مورد نیز نویسنده تنها به ذکر روایتهای مختلف از یک رویداد بسنده کرده و انتخاب روایت معتبر را به خواننده واگذار میکند: «درماجرای قتل ماژور ایمبری اقوال و روایات مختلفی ذکر کردهاند که تشخیص چگونگی این قضیه را تاریک و پیچیده نموده... اینک چگونگی این قضایا را به ترتیب مورد بحث قرار میدهیم و پس از ارائه اسناد و دلائل آن، قضاوت را به عهده خوانندگان واگذار مینماییم».
حسین مکی، یار همراه دکتر مصدق
عزت الله سحابی پس از فوت مکی در روزنامه آزادگان و در تاریخ 28 آذر سال 78 می نویسد:
آقای حسین مکی، رجل سیاسی و تاریخنویس قدیمی دهه ۲۰ و ۳۰ شمسی، سرانجام دار فانی را وداع گفت. در میان هزاران مردم با شهرت یا بینام و نشان که از این جهان میروند، آقای مکی هم یکی از آنان بود که بر حسب سنت مذهبی میبایست یک «خدابیامرزی» بدرقه او کرد و به مصداق اذکروا موتیکم بالخیر که در سنت اخلاق اسلامی به ما آموختهاند، شمهای از خدمات آن متوفی را هم بر شمرد.
فایده این روش این است که موجب توسعه و ترویج خدمات و نقاط قوت افراد، در میان مردم میشود و در مورد بدیها و نقاط ضعف و احتمالاً ضربات و خیانتها هم، او را به خدایش بسپارید که با میزان دقیق عدالت خود، اعمال تازه گذشته را ارزیابی نماید؛ تا اینجا، ما را حرفی نیست. اما چون مشاهده شد که یکی از روزنامههای بسیار تند و داغ در مرام خشونتگرایی و انحصارپردازی، نسبت به آن مرحوم، اظهار لطفی غیرمتعارف و نیش و کنایه بر علیه ملیون و دکتر مصدق فرموده و یاد وی را فرصتی برای خالی کردن عقدههای خود نسبت به فضای سیاسی امروز یافته است، لازم دیدم به منظور دفاع از حقیقت، چند کلامی در واقع در پاسخ به کیهان ۲۰ آذرماه جاری بنویسم. زیرا که در این فضا، بهرغم آن همه تبلیغت زهرآگین و کینهتوزیهایی که جناح انحصارطلبان نسبت به نهضت ملی و وابستگان آن و رهبر نامدار آن میکنند، اقبال مردم نسبت به آن بزرگوار تاریخ ما شتابی تازه گرفته است و این حقیقت، موجب ناراحتی خشونتمرامان شده که هر چه بیشتر بر طبل خصومت و تبعیض بنوازند؛ بنابراین بد نیست چند کلمهای برای روشن شدن اذهان مردم و نسل جوان که ایام نهضت ملی ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ را تجربه نکردهاند و برای تصحیح حافظه تاریخی ملت، بنویسیم.
اینجانب(سحابی)، با نام آقای حسین مکی در سالهای ۲۶ و ۲۷ آشنا شدم؛ در آن تاریخ کتاب تاریخ بیست ساله ایشان و جلد نخستین آن، منتشر شده بود. من هم در آن سالها، دانشآموزی در آستانه ورود به دانشگاه و بعدها دانشجوی سال اول و دوم دانشکده فنی شده بودم و به اقتضای سن و جوانی و نیز فضای مبارزاتی سیاسی زمانه، طبعاً عطشی نسبت به کسب اطلاعات و معلومات در زمینه کیفیت روی کار آمدن سلسله پهلوی، حذف قاجاریه، تعطیل مشروطیت و سرکوب آزادیها و سیطره استبداد و نفوذ استعمار داشتم. کتاب تاریخ بیست ساله مکی درست در ایام وقوع این عطش منتشر شد، بنابراین اعتراف میکنم که نخستین اطلاعات سیاسی - تاریخی من، مدیون مکی بودم و در آن زمان هم، چندان در بند شخصیت وی و سلامت یا عدم سلامت سیاسی او و سوابق و لواحقش نبودم، به ویژه آنکه در همان ایام، با طرح (قرارداد) یا لایحه معروف به گس - گلشاییان در مجلس که در اواخر عمر مجلس پانزدهم اتفاق افتاد، حسین مکی به عنوان چهره ملی در مجلس، از زبان مردم در رد این قرارداد آن قدر صحبت کرد که عمر مجلس به پایان رسید و قرارداد همچنان معوق باقی ماند و بالاخره تا مجلس شانزدهم و تا اسفند ۱۳۲۹ که قانون ملی شدن صنعت نفت در مجلس شورا و سنا از تصویب گذشت، مکی همواره یک چهره درخشان ملی و از پیروان و اصحاب خاص دکتر مصدق بود.
اما بعدها فهمیدم که در همان زمان که مکی در مجلس علیه قرارداد گس - گلشاییان صحبت میکرد، مطالب را شب قبل دکتر مصدق و مهندس حسیبی تهیه میکردند و به او میدادند؛ همچنین از ناحیه برخی کسان که در امر تاریخنگاری و نویسندگی صاحب سابقه و آوازهای بودند، میشنیدم که تاریخ بیست ساله مکی، حتی یک تالیف هم نیست یعنی زحمت زیادی بر سر آن نکشیده است و فقط صورت مذاکرات مجلس را برداشته و رونویسی کرده است؛ بدون کار تحلیلی و انتقادی در میان اسناد و مدارک. این دسته از صاحبنظران، نوشتههای تاریخ معاصر مکی را فاقد استواری و عمق میدانستند.
بنابراین در همان بهار سال ۱۳۳۰ که دکتر مصدق به نخستوزیری رسید، بنا به برداشت بسیاری از مبارزان سیاسی آن روز - از جمله انجمن اسلامی دانشجویان آن زمان که من عضو آن بودم - همگی مکی را یک شخصیت سطحی غیرمستقل و متکی به غیر شناخته بودیم.
منابع:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،تاریخ ایرانی