0

عملياتهاي دفاع مقدس > 62/12/03- خيبر

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بررسی آثار عملیات‌ آبی خاکی (بدر و خیبر) در روند جنگ تحمیلی
چهارشنبه 22 دی 1389  10:29 AM



اقدامات ایران پس از والفجر مقدماتی و والفجر 1، یعنی عملیات خیبر و بدر را می‌توان مبدأ تحول و دگرگونی در اقدامات نظامی ایران در سال‌های بعد دانست.
ظهور نبوغ نظامی در مقابل پیچیدگی‌های دشمن که با حمایت منابع و کارشناسان خارجی، در زمین، تسلیحات و شیوه نبرد با رزمندگان اسلام، تغییرات و توسعه قابل ملاحظه‌ای یافته بود، موجب شد، جنگ وارد مرحله جدیدی شود که متفاوت با شرایط قبلی آن بود.

 

 

به عبارت دیگر، ابتکار عمل سپاه پاسداران در هورالهویزه و پی‌گیری شکل جدیدی از جنگ در برابر دشمن، عقب‌ماندگی جبهه خودی را در برابر پیچیده شدن جنگ پس از ورود به خاک عراق، جبران کرد و گونه‌ای خلاقیت نظامی را به نمایش گذاشت که تأثیرات قابل ملاحظه‌ای در تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی نظامی ـ سیاسی عراق داشت.
علاوه بر این، در سطح منطقه و جهان، نیز امریکا و کشورهای عربی در پی ابتکار عمل ایران در جنگ که اشکال مختلف آن روشن و قابل پیش‌بینی نبود، دچار نگرانی شدند. در واقع، عملیات خیبر ضمن آن که بن‌بست جنگ را گشود و عراق را به چاره‌اندیشی دوباره برای جلوگیری از موفقیت ایران وادار کرد، موجب بازنگری در سیاست‌های پیشین امریکا و توجه بیشتر این کشور برای نزدیک‌تر شدن به صحنه جنگ شد. و سرانجام، می‌توان گفت، این دوره، مبدأ ابتکار عمل برای ادامه نبرد تا پایان جنگ بود که آثار آن در عملیات‌های آینده به شکل‌های گوناگون ظاهر شد.

آثار نظامی عملیاتهای بدر و خیبر:
در سال‌های 1362 و 1363 دست‌یابی به عملیاتی پیروزمندانه به گونه‌ای که حامیان منطقه‌ای و جهانی عراق، شرایط ایران را بپذیرند، به عنوان محور تلاش‌های نظامی جمهوری اسلامی قرار گرفت و از این پس، عملیات‌های مختلف برای تحقق این هدف سیاسی انجام شد. عراق همچون گذشته در صدد مقابله با حملات ایران برآمد و از سوی دیگر، بسیار تلاش کرد تا با گشودن جبهه‌های جدید در خلیج‌فارس و حمله به منابع نفتی و نفت‌کش‌ها و نیز شدت بخشیدن به جنگ شهرها، ایران را به مذاکره و پذیرش صلح، بدون دست‌یابی به حداقل حقوق سیاسی ـ اقتصادی، وادار کند. شاید بتوان گفت، تلاش عراق برای وارد کردن طرف سوم به صحنه درگیری و به عبارت دیگر، بین‌المللی کردن جنگ، از همین مقطع آغاز شد. این سیاست که در این مقطع از شدت کمتری برخودار بود، به تدریج در مقاطع بعد افزایش یافت.

تغییرات در طرحهای عملیاتی:
عملیات‌های خیبر و بدر در هورالهویزه موجب دگرگونی اساسی در سازمان رزم سپاه و طراحی عملیا‌ت‌های بعدی شد. مهم‌ترین جنبه این تغییر، شکل‌گیری سازمان رزم، آموزش، تجهیزات و سلاح برای عملیات‌های آبی ـ خاکی بود. انجام عملیات آبی ـ خاکی که از عملیات خیبر وارد جنگ شد و با عملیات بدر ادامه یافت، در عملیات‌های بعدی نیز یکی از جنبه‌های اصلی نبردها را شکل داد. قایق و غواص پدیده‌های نوظهوری بودند که با این شکل جدید و در این مقطع پا به عرصه جنگ گذاشتند و توانستند، دشمن را در عملیات‌های مختلف در داخل رودخانه‌ها، آب‌گرفتگی یا خلیج‌فارس با مشکلات جدی مواجه سازند، پدیده‌هایی که تا پایان نبرد برای عراق حل نشدنی می‌نمود. به لحاظ دیگر، این دو پدیده بار دیگر امکان حمله به جناحین و حمله به عقبه و دور زدن مواضع دشمن را میسر ساختند که در میان سایر تغییرات از اهمیت بیشتری برخوردار بود. این تغییر به همراه سایر تغییرات، جمهوری اسلامی را از برتری جدیدی نسبت به دشمن برخوردار کردند. در این سطح عراق بار دیگر پی برد، با تمام تمهیداتی که به کار برده بود و تصور می‌نمود حملات نظامی ایران کنترل شده است، خطر را به طور جدی‌تر و بیش از گذشته احساس می‌کرد. به ویژه، دشمن این بار دریافت که ابتکار ایرانی‌ها پایان‌ناپذیر می‌نماید. از این رو، عراق یک بار دیگر به توسعه توان رزمی، به ویژه توسعه سازمان رزم پرداخت، زیرا با اضافه شدن منطقه وسیع هورالهویزه به خط‌های پدافندی، سازمان موجود قادر به دفاع از جبهه‌های حساس نبود، لذا، سپاه جدیدی را ایجاد کرد و مسئولیت هورالهویزه را به آن سپرد. علاوه بر این، آنها فعالیت بسیار زیادی را برای تشکیل موضع دفاعی و ایجاد موانع و استحکامات در منطقة هور آغاز کردند، که به لحاظ گستردگی منطقه، توان قابل ملاحظه‌ای را می‌طلبید و تسلط کامل بر آن نیز به زودی میسر نبود. و بالاخره، فرماندهان عراقی یک بار دیگر مواضع دفاعی خود را مورد بازنگری و تجزیه و تحلیل قرار دادند تا مبادا یک غفلت استراتژیک مانند هور، برتری دیگری برای ایران به ارمغان آورد.

فعالیت مستقل ارتش و سپاه:
از جنبه‌های دیگر در این مقطع، می‌توان به آغاز فصل جدیدی اشاره کرد که در آن، سپاه و ارتش به انجام عملیات مستقل پرداختند با آن که سپاه و ارتش در عملیات بدر یک بار دیگر به طور مشترک وارد عمل شدند، اما انجام عملیات مستقل که با عملیات خیبر آغاز شد، در پایان این مقطع به عنوان محور اصلی در نقش ارتش و سپاه بر اقدامات آتی سایه افکند. و بالاخره، می‌توان اظهار داشت که در پایان این مقطع، جنگ و سپاه با یک‌دیگر گره خورده و بار جنگ بیش از گذشته بر دوش سپاه گذاشته شد.

تشکیل قرارگاه خاتم الانبیاء:
با ورود حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ، از آغاز دور جدید تحولات نظامی، شاهد دخالت ایشان در مسائل و تصمیم‌گیری‌های نظامی هستیم. چرا که برای پیشبرد استراتژی جدید که بر محور دیپلماسی بود، به حضور مسئولان کشور در چنین سطحی در جنگ نیاز داشت. همچنین، با توجه به جدایی ارتش و سپاه، آقای هاشمی نقش هم‌آهنگ کننده اقدامات آتی را بر عهده گرفت. و بالاخره، با وجود تمام این مسائل، ایشان مایل بود، در ادارة میدان نبرد دخالت مستقیم داشته باشد.

افزایش حضور فرماندهان رده بالای سپاه در این مقطع:
مسئله دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، افزایش صدمات وارده به نیروهای اصلی و ثابت سازمان رزم سپاه است. پس از آن که جنگ وارد خاک عراق شد، به دلیل شدت عمل دشمن، سخت شدن نبرد و لزوم حضور فرماندهان در صحنه‌های درگیری، تلفات کادر یگان‌ها نیز افزایش یافت. در این مقطع، به ویژه در عملیات‌های خیبر، بدر و والفجر 4، تعداد زیادی از فرماندهان سپاه به شهادت رسیده و یا به سختی مجروح شدند. تنها، در عملیات‌های بدر و خیبر بیش از 9 تن از فرماندهان ارشد از جمله؛ ابراهیم حاج همت، فرمانده لشکر 27 حضرت رسول (ص)؛ عباس کریمی که به جای حاج همت، هدایت لشکر 27 را به عهده گرفته بود؛ اکبر زجاجی از معاونان لشکر 27؛ مهدی باکری،

فرمانده و حمید باکری و یاغچیان، جانشینان لشکر 31 عاشورا، ستوده، جانشین تیپ 33 المهدی؛ تجلائی از فرماندهان لشکر 31 عاشورا، بهروز غلامی، فرمانده تیپ 15 امام حسن (ع) و برخی دیگر از فرماندهان یگان‌های سپاه به شهادت رسیدند. این فرماندهان همه در خط شهید شدند: حاج همت هنگامی که می‌خواست با یک گروهان، خط را در جزیره مجنون حفظ کند، بر اثر ترکش توپ شهید شد. مهدی باکری نیز پس از آن که حاضر نشد بسیجی‌ها را در غرب دجله تنها بگذارد، بر اثر برخورد تیر تفنگ به شدت از ناحیه پیشانی مجروح شد. هنگامی که وی را برای انتقال به اورژانس به داخل قایق در رودخانه دجله آوردند، به دلیل تسلط عراقی‌ها بر صحنه، بر اثر برخورد موشک آر.پی.جی قایق و جسدش سوخت و آب، خاکستر آن را به نقطه نامعلومی برد. سرداران دیگری نیز تا مرز شهادت پیش رفتند اما سرنوشت آنها جز این نبود؛ برای نمونه، برادر حسین خرازی در عملیات خیبر زخمی شد. وقتی که فرمانده جنگ و نماینده امام، آقای هاشمی رفسنجانی حمله از محور طلائیه و باز کردن راه زمینی به جزیره را مرز بهشت و جهنم خواند، شهید خرازی با لشکر خود ـ لشکر امام حسین(ع) ـ وارد عمل شد اما نزدیک ظهر و در اوج درگیری، به شدت مجروح شد، به گونه‌ای که با بدن پر از ترکش و یک دست قطع شده به بیمارستان انتقال یافت. او بالاخره به آرزوی خویش رسید و در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید و در جوار حضرت حق آرام گرفت.

جمع بندی:
در مجموع، می‌توان گفت این مقطع موجب شد که از نظر روانی تصمیم‌گیری و طرح‌ریزی در اقدامات نظامی جمهوری اسلامی از پیچیدگی خاصی برخوردار شود. این مسئله از نظر روانی مهم‌ترین تأثیر را بر دشمن بر جای گذاشت. در واقع، این روند، (با تأکید بر عملیات خیبر) همچون مقطع عملیات ثامن‌الائمه، مبدأ تحول جدیدی در جنگ بود. در عملیات ثامن‌الائمه (ع)، جسارت انتخاب منطقه وسیع که قبل از آن سابقه نداشت، یک ابتکار عمل به شمار می‌رفت و لذا، مبدأتحولات بعدی صحنه جنگ شد. آن عملیات، زمینه و خواستگاه استراتژی عملیاتی جدیدی و تاکتیک‌های ویژه بود که در عملیات رمضان متوقف شد. در مقطع دوم نیز همین تحول به چشم می‌خورد و عملیات خیبر خواستگاه و مبدأ استراتژی عملیاتی جدیدی شد که در یک روندی تکاملی رشد یافت. غافل‌گیری، پیچیدگی مانور، مانور آبی ـ خاکی برجسته ترین نمودهای عملیات‌های بعدی بودند که از مقطع ناشی می‌شوند.

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها