پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)
دوشنبه 6 آذر 1396 11:28 AM
شاهی بدون لشگر و تنها نمیشود
این حال و روز یوسف زهرا نمیشود
بی یار و یاور و غریب مثل مرتضی
تبعید در دل دژ اعدا نمیشود
یک سیلی و دوباره جسارت به صورتی
نه نه نگو که باورم اصلا نمیشود
شش سال در فراق پدر سوختی ز غم
در قلب طفلت اینهمه غم جا نمیشود
سیراب گشتی و پسرت سیر دیده ای
چیزی به از آغوش پسرها نمیشود
ذهنم زده گریز به آن شاه بی کفن
هرچه نمود دید پسرش پا نمیشود
بازار و کاسبی همه تعطیل و شیعیان
سویت روان که مثل تو پیدا نمیشود
دیدی عذاب و جور اسیری ز بی حیا
هرگز غمت چو زینب کبری نمیشود
بالعکس،ازدحام عجیبی دو قرن پیش
چون شام و سوق آن به مثل ها نمیشود
زینب به ناله گفت: عزیزان احمدیم
ناموس کبریا که تماشا نمیشود
زینب کجا و سلسله و زخم نیزه ها
این روضه ها تحمل سقا نمیشود
درمان دردو لکنت دختر سه ساله ای
بابا است، تازیانه که بابا نمیشود
جایت بروی عرش خداست،باورم هنوز
راست نشسته بر سر نی ها نمیشود
کو قاسم و علی تو و حضرت قمر؟
شاهی بدون لشگر و تنها نمیشود
شاعر : علی اکبر نازک کار.