پاسخ به:اشعار شهادت و مناجات امام رضا (ع)
یک شنبه 28 آبان 1396 12:49 PM
اشعار شهادت حضرت امام رضا(ع) – حسن لطفی
ز درد بال و پری زد ولی پرش افتاد
میان کوچه عبای مطهرش اُفتاد
دوباره کوچه ی باریک و سنگهای زمین
مواظب است نیافتد که آخرش افتاد
نهاده است به دیوار شانه هایش را
اگر چه تکیه زده باز پیکرش افتاد
بلند شد به سر زانویش،زمین نخورد
چه کرده زَهر که اینبار با سرش افتاد
نشد صدا بزند یک نفس جوادش را
که کار او به نفسهای آخرش افتاد
رسید یک طرف حجره و زمین غلطید
درست مادر او سمت دیگرش افتاد
نبود طشت به پیشش ولی یقین دارم
که تکه های جگر در برابرش افتاد
گریست دامنش از پاره ی جگر پر شد
که یاد خاطره ی گریه آورش افتاد
تمام حجره پر از روضه های محسن بود
همینکه خانه پر از شعله شد درش افتاد
شکسته شد در و یک ضربه میخ را هول داد
همینکه محسنش افتاد مادرش افتاد
رسید کاسه ی آبی حسین گفت حسین
دوباره لرزه به لبهای مضطرش اُفتاد
حرامزاده ای آمد به سینه اش پا زد
در آن طرف سر گودال خواهرش افتاد
چه سخت شد ، اثر بوسه از گلو نگذاشت
که شمر از نفس افتاد،خنجرش افتاد
یکی دو تا... نه خدایا دوازده ضربه
میان پنجه سری ماند و حنجرش افتاد
حسن لطفی