پاسخ به:اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)
جمعه 26 آبان 1396 2:12 PM
یا امام حسن مجتبی (ع)
مصیبت :
تا که چشمم ز دم روضه ی تو دریا شد
مرد دل سوخته ای گفت "حسن" غوغا شد
روضه خوان گفت در آن کوچه چه بلوایی بود....
قامت مادرت از ضرب غلافی تا شد
سرِ احقاق فدک فاطمه بد خورد زمین...
مادر تو سرِ تقسیم فدک منها شد...
جنگ زهرا سرِ امر پدرش بود ، که گفت: ؟
وسط کوچه سرِ مِلکِ فدک دعوا شد؟
لگدی خورد به در ، در به سر مادر خورد...
میخ در ، در وسط سینه ی زهرا جا شد...
مادری که وسط معرکه ها گم شده بود
آخرش زیر در بیت علی پیدا شد...
مدح :
جنت، عَل بود که روزی الف قامت تو
آمد و با قدمت جنتِ عَل ، اعلی شد
هر چه گفتیم "کــُن" این گفته اثر کرد مگر؟
تا که گفتند "حسن جان" "فـَیَکن" اجرا شد
لفظت اکثیر به کف دارد و در جان لاهوت
روح افلیج من از بردن نامت پا شد
"عرش و لوح و قلم و انفس و مـُـلک و ملکوت "
جزئی از نور تو تبدیل به این اجزا شد
در دل کوه ازل بر سر هر قله ی جود
مشعل لطف و کرامات تو آتش زا شد
حاتم طِی که ز بُخلش به خدا برد پناه
نام تو برد و درِ قلعه ی جودش وا شد
مثل طاووس شدم ناز به جنت کردم
نقش روی تو چو در صفحه ی دل ایفا شد
کاش با خنده ی خود حارسِ جنت گوید:
برو... پرونده ی "جعفر" به خدا امضا شد...
جعفر ابوالفتحی