پاسخ به: آیات قرآن در سخنان امام حسین علیه السلام از مدینه تا کربلا
چهارشنبه 5 مهر 1396 3:03 PM
امام حسین علیه السلام در بیانات خود، آیاتى از قرآن کریم را، به مناسبتهاى مختلف مورد استفاده قرار داده است، که در این یادداشت با اندکى شرح، به بررسى آنها مى پردازیم
امام حسین علیه السلام از ابتدای حرکت از مدینه تا سرزمین کربلا، براى این که مردم را با احکام قرآن آشنا کند و به دوست و دشمن بفهماند، که حرکت و قیام او بر اساس معارف قرآن است، در بیانات خود، آیاتى از قرآن کریم را به مناسبتهاى مختلف مورد استفاده قرار داده است، که در این یادداشت با اندکى شرح، به بررسى برخی دیگر از آنها مى پردازیم:
٨. از عمل شما بیزارم.
در تاریخ آمده، یزید بن معاویه نامه اى نوشت و آن را از شام به مدینه، براى مردم و قریش و بنى هاشم فرستاد. در آن نامه، اشعارى ضمیمه شده بود، که طى آنها، وى خود را با حضرت حسین بن على علیه السلام، قوم و خویش معرفّى کرده، خود را از گناه و انحراف تبرئه نموده و از مردم مى خواهد همراه حسین علیه السلام نشوند و خود را به هلاکت نیندازند.
وقتى این نامه و اشعار به دست مردم مدینه رسید، خود آنها هم نامه اى ضمیمه آن کردند و براى امام حسین علیه السلام فرستادند، وقتى این نامه به دست آن حضرت رسید، در حالى که می خواست از مکه به عراق حرکت کند (با توجه به جواب پیامبر(ص) به مشرکان که خیره سرى مى کردند و زیر بار حق نمى رفتند) در جواب نامه یزید، پس از بسم الله الرحمن الرحّیم، نوشت: «وَ إِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُون/ اى پیامبر(ص)! اگر تو را تکذیب کردند، بگو: عمل من براى من، و عمل شما براى شما، شما از عملى که من انجام مى دهم بیزارید و من هم از آن چه شما انجام مى دهید بیزارم» (یونس/ 41). والسّلام.
آن گاه، امام حسین علیه السلام به همراه یاران خویش به سوی عراق حرکت کردند. (موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام ص ٣٢٧).
9. آن چه را خدا بخواهد.
کاروان حسین علیه السلام و اهل بیت و یاران اندک او، در مسیر حرکت به عراق، در منزلگاه «بطن رمّه» با عبد الله بن مطیع، که از عراق باز مى گشت، برخورد کرد، وى پس از سلام به امام علیه السلام علت خروج آن حضرت را از مدینه جویا شد. امام علیه السلام فرمود: مردم کوفه به من نامه نوشته و دعوت کرده اند، تا براى احیاى آثار حق و نابودى باطل به آن سرزمین بروم. عبد الله، با نگرانى و از روى دلسوزى گفت: تو را به خدا سوگند مى دهم، که از رفتن به کوفه صرف نظر کنى، زیرا اگر به آن جا وارد شوى (مزدوران بنى امیه) تو را خواهند کشت.
امام علیه السلام (با توجه به دستور خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر منافقان) این آیه را قرائت کرد: «لَنْ یُصِیبَنا إِلَّا ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا/ هیچ حادثه اى براى ما رخ نمى دهد، مگر آن چه را خدا مقررّ داشته است» (توبه 51) و سپس به راه خود، براى رفتن به کوفه ادامه داد (اخبار الطوال ص ٢٢٢).
10. زیان پیمان شکنى.
پس از «صلح حدیبیه» که در ذیقعده سال ششم هجرت، میان پیامبر صلی الله علیه و آله و مشرکان قریش مکه واقع شد و عدّه اى سر به عصیان گذاشتند، پیامبر صلی الله علیه و آله مأمور شد از مسلمانان بیعت جدیدى بگیرد، که «بیعت رضوان» نامیده شد و گویا بدین خاطر که این پیروزى، مقدمه پیروزى در جنگ خیبر در سال هفتم یا فتح مکه به سال هشتم هجرت بوده (تاریخ پیامبر اسلام ص ٤٥٨ و ٤٥٩). قرآن کریم، آن را «فتح مبین» نامیده است (فتح/ ١).
به هر حال، بیعت رضوان واقع شده و بدین مناسبت، قرآن فرموده: «فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى نَفْسِه/ هر کس پیمان شکنى کند، بر زیان خویش اقدام کرده است» (فتح/ 10). امام حسین(ع) هم که در منزلگاه «بیضه» با مشکل جلوگیرى از سوى حرّ بن یزید ریاحى مواجه شد و خطابه اى مبنى بر دعوت مردم کوفه از خود ایراد نمود و خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانى بن عروة را در کوفه شنیده بود، در حالى که به راه خودش ادامه داد، این آیه را قرائت کرد (موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام ص ٣٦١).
11. انتظار ملاقات.
حضرت حسین علیه السلام با کاروان خویش، از منزلگاه «بیضه» مقدارى گذشته بود، و حر بن یزید ریاحى و سپاه خویش از سمت چپ آن حضرت حرکت مى کردند، چهار نفرى که از کوفه آمده بودند، آن حضرت از وضع قاصد خود «قیس بن مسهّر صیداوى» که به وسیله او نامه ای، براى براى مردم کوفه فرستاده بود، جویا شد، آنان جواب دادند: حصین بن تمیم، او را دستگیر نمود و نزد عبید الله بن زیاد والى کوفه فرستاد، و آن ظالم هم وقتى متوجّه شد قیس، نامه حسین علیه السلام را پاره کرده، تا دشمن از محتواى آن مطّلع نشود، او را به برائت از امام علیه السلام وادار نمود و آن گاه که قیس زیر بار نرفت، دستور داد او را از بالاى بام دار الاماره به پایین پرتاب کردند و شهید شد (نفس المهموم ص ٨٩).
امام حسین علیه السلام با شنیدن این خبر دردناک به قدرى ناراحت شد، که اشک از چشمهاى او فرو ریخت و آن گاه، این آیه را قرائت کرد: «رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلا/ از میان مؤمنان مردانى هستند، که به آن چه با خدا پیمان بسته بودند صادقانه وفا کردند پس بعضى از آنان پیمان خود را به انجام رساندند (و شهید شدند) و بعضى از آنان در انتظارند و به هیچ وجه (تعهّد خود را) تغییر نداده اند» (احزاب/ 23).
12. یارى از گمراهان؛ هرگز.
کاروان حسین علیه السلام به «قصربنى مقاتل» رسید، بار و بُنه را از مرکبها به زمین نهادند تا اندکى رفع خستگى کنند، در آن نزدیکى چادرى به چشم مى خورد، که اسبى جلو آن ایستاده بود، وقتى حسین علیه السلام متوجه شد صاحب چادر عبید الله بن حرّ جُعفى است، او را براى یارى و همراهى نزد خویش فرا خواند، امّا در عین حالى که وى از ملاقات و یارى حسین علیه السلام کراهت داشت، به حضور رسید و در برابر دعوت آن حضرت، فقط حاضر شد اسب چالاک و شمشیر پر ارزش خود را در اختیار حسین علیه السلام قرار دهد، تا بدین وسیله از همراهى و یارى او معارف شود، ولى آن حضرت، این آیه را خواند: «وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً/ من آن گونه نیستم، که گمراه کنندگان را مددکار (و یاور) خود بگیرم» (کهف/ 51). زیرا به نظر امام حسین علیه السلام در آن روز، اسلام به فداکارى و جانبازی احتیاج داشت.
١٣. پاداش عمل خویش
راشد بن مزید مى گوید: از مکه تا محلّى نزدیک کوفه، همراه حسین علیه السلام بودم، تا این که هفت نفر از کوفه آمدند و به حضور حسین علیه السلام رسیدند، آن حضرت از وضع کوفه پرسید، آنان گفتند: دل هاى مردم با تو است، ولى شمشیرهاى آنان علیه تو است و عبیدالله بن زیاد هم مسلم بن عقیل را شهید کرد.
من گفتم: اجازه مى خواهم از تو جدا شوم، آن حضرت فرمود: مى خواهى کجا بروى؟
وقتى من گفتم: به عدن مى روم، امام حسین علیه السلام با توجه به سخنان حضرت موسى بن عمران، در برابر منحرفان و بهانه تراشان، که به آنان مى گفت: هر کس عمل صالحى انجام دهد، نفع آن براى خود او خواهد بود و هر کس مرتکب بدى شود، در حقّ خویش بدى کرده است، قرائت کرد: «وَ ما رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِید/ و پروردگار تو، هرگز به بندگان خود ستم نمى کند» (فصلت/ 44). (موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام ص ٣٧٠).
امام حسین علیه السلام با خواندن این آیه، به آن مرد فهمانید، در راه ما اکراه و اجبارى در کار نیست، آن که به ما بپیوندد، پاداش آن را خواهد داشت و هر کس نیز خوددارى کند، در حقّ خود ستم کرده است.
منبع: آیات قرآن در کلمات امام حسین علیه السلام از مدینه تا کربلا
معصومه صادقی اردستانی/ بینات شماره 64