پاسخ به:شرح غزل «کجایید ای شهیدان خدایی»
چهارشنبه 26 مهر 1396 11:25 PM
این همان نگاه عاشقانه ی مولانا به به دکترین "عاشورا و کربلاست" همان نگاهی که در دیوان شمس با "کجائید ای شهیدان خدایی" نمود می یابد و در مثنوی معنوی با مثنوی زیر:
گفت آری لیک کو دور یزید
کی بدست این غم چه دیر اینجا رسید
چشم کوران آن خسارت را بدید
گوش کران آن حکایت را شنید
خفته بودستید تا اکنون شما
که کنون جامه دریدیت از عزا
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان
زانک بد مرگیست این خواب گران
روح سلطانی ز زندانی بجست
جامه چه درانیم و چون خاییم دست
چونک ایشان خسرو دین بودهاند
وقت شادی شد چو بشکستند بند
سوی شادروان دولت تاختند
کنده و زنجیر را انداختند
روز ملکست و گش و شاهنشهی
گر تو یک ذره ازیشان آگهی
ور نهای آگه برو بر خود گری
زانک در انکار نقل و محشری
بر دل و دین خرابت نوحه کن
که نمیبیند جز این خاک کهن
ور همیبیند چرا نبود دلیر
پشتدار و جانسپار و چشمسیر
در رخت کو از می دین فرخی
گر بدیدی بحر کو کف سخی
آنک جو دید آب را نکند دریغ
خاصه آن کو دید آن دریا و میغ
نگاه بدون پیش داوری جلال الدبن محمد بلخی به "حسین بن علی و دیگر دلاوران" آن قدر عمیق و غنی است که او را که خود صاحب حشمت و شوکت و فرزند "بهاولد بلخی" است را چنان به عاشورا نزدیک می کند که گویی به مثابه ی "یک فرشته حاضر در واقعه" حسین بن علی را خسرو دین و مستحق را رفتن از جهانی می داند که به تعبیر قرآن محلی است برای "لهو و لعب".
مجتبی گودرزی-موفق و موید باشید.
( درنعت پیامبر اکرم)
نه دل من طرب آلود نگاه و نفس توست
از نگاه و نفست ,حق به طرب آمده آری
به شفاخانه ی قانون تو افتاده نجاتم
کیمیایی است سعادت ز فتوحات تو جاری