0

تفاوت مکتب تشیع و اهل سنت درباره مهدی موعود

 
salamat595
salamat595
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 19536
محل سکونت : مازندران

تفاوت مکتب تشیع و اهل سنت درباره مهدی موعود
یک شنبه 2 مهر 1396  9:03 AM


عقيده به مهدويت، و باور به ظهور و قيام مهدى موعود (عج) به عنوان نجات دهنده عالم بشريت و اصلاح‏گر موعود، باور و اعتقادى است كه بر اساس كتاب و سنّت، پديد آمده است و بيشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. در عین حال، دو مذهب تشیع و تسنن در فروع این اعتقاد مشترک، اختلافاتی دارند که در ذیل می‌آوریم:


1. شخصى يا نوعى بودن مهدى (عج): يكى از اختلافات مهم در اين باره آن است كه آيا مهدى (عج) شخصيتى معيّن و شناخته شده است يا شخصيتى نامعيّن و ناشناخته كه با اين نام و اوصاف خواهد آمد. بسيارى از علماى اهل سنت، مهدويت را «نوعى» دانسته، می‌گويند: پس از اين در آخرالزمان، در زمانى نامشخص فردى نامعيّن، از پدر و مادرى ناشناخته با اين نام و اوصاف متولّد خواهد شد و انجام وظيفه خواهد كرد.
اما شيعه اماميه و شمارى از اهل سنت، مهدى (عج) را شخصى، يعنى فردى شناخته شده و معيّن می‌‏دانند و معتقدند: او پيش از اين متولد شده و هم اكنون به زندگى خود ادامه می‌دهد. معتقدان به شخصى بودن مهدويت، مصداق بشارت‏‌هاى رسول خدا (ص) درباره مهدى (عج) را، همان مهدى موعود، فرزند امام حسن عسكرى (ع) دانسته‏‌اند.
در بررسى احاديث مهدى و اسناد و مدارك ديگر اسلامى، به دلايل و شواهدى بر می‌‏خوريم كه مهدويت شخصی را تأييد می‌‏كند (1). «مهدويت نوعى» پيامدهاى منفى فراوانى دارد؛ چون بر اساس آن، در جهان كنونى، اولی‌‏الامرى معصوم، امام و خليفه قريشى‌تبار و فردى معصوم از اهل بيت (ع) كه همراه قرآن باشد، وجود نخواهد داشت. در نتيجه شمار زيادى از احاديث صحيح رسول خدا (ص) تكذيب خواهد شد و از آن‌جا كه ساحت مقدس رسول حق (ص) از هر گونه دروغى منزّه است، پس بايد اولى‌الامر معصوم، خليفه‏‌اى قريشى‌تبار و فردى معصوم از اهل بيت (ع)، در جهان وجود داشته باشد.


2. تولّد و نام پدر حضرت مهدى (عج): شيعه معتقد است رهبر موعود، محمد بن حسن عسكرى (عج) است كه سال 255 ه. ق متولّد شد و پدرش امام حسن عسكرى (ع) بر امامت او تصريح كرده است. او سپس به اذن خدا، غيبت صغرى و كبرى نمود. غيبت صغرى هنگامى بود كه خداوند، وى را از نيرنگ حكومت عباسى نجات داد. وى از هنگام تولّد، مخفى زيسته، پدرش او را از ديده‏‌ها، پنهان می‌‏كرد. پس از وفات پدرش در 260 ه. ق شيعيان به واسطه نُوّاب اربعه، با او ارتباط داشتند. نيابت آنان 69 سال (260- 329 ه. ق) طول كشيد. غيبت كبرى هم، پس از وفات نايب چهارم آغاز شد.
اما بيشتر اهل سنت معتقدند كه مهدى هنوز متولّد نشده و در آخرالزمان به دنيا می‌‏آيد. برخى از آنان نيز روايت‏‌هايى نقل می‌‏كنند كه مهدى آخرالزمان، همنام پيامبر (ص) بوده و پدرش همنام پدر گرامى رسول خدا (عبداللَّه) است.
دسته‏‌اى از اهل سنّت كه تولّد حضرت مهدى (عج) را پذيرفته‏‌اند، درباره سال ولادت يا ماه و روز آن و نيز پدر گرامى او، اختلافاتى با شيعه دارند:
برخى از علماى اهل سنت، مانند عبداللَّه بن محمد مفارقى، ابن طلحه شافعى، ديار بكرى و ... سال ولادت مهدى (عج) را 258 ه. ق دانسته‌‏اند؛ ولى علمايى مانند ابن اثير، ابن عربى، سبط ابن جوزى حنفى، صلاح الدين صفرى، ابن صباغ مالكى، ابن حجر مكى همانند شيعه سال ولادت او را 255 ه. ق می‌‏دانند.
درباره ماه و روز ولادت مهدى موعود (عج) نيز، علاوه بر نيمه شعبان، 23 رمضان، 9 ربيع‏الاول، 8 شعبان و ... اشاره شده است‏ (2).
يكى ديگر از اختلافات، درباره تبار و نام پدر مهدى موعود (عج) است. برخى از اهل سنت، آن حضرت را از نسل امام حسن (ع) و بسيارى او را از نسل امام حسين (ع) دانسته‏‌اند. شمارى از دانشمندان سنى، همانند عالمان شيعه، نام پدر مهدى (عج) را حسن و آن حضرت را فرزند امام حسن عسكرى (ع) دانسته‏‌اند. برخى نيز بر اساس زايده‏‌اى كه در يك حديث وجود دارد، نام پدر آن حضرت را، همانند نام پدر رسول اكرم (ص)، «عبداللَّه» دانسته‏‌اند.


3. اعتقاد يا اعتراف: اعتقاد بنيادين به «انديشه مهدويت»، شيعه را از ساير مكاتب و مذاهب متمايز می‌كند. شيعه حيات و بالندگى خود را مديون مهدويت است؛ با آن زندگى و رشد می‌‏كند؛ نفس می‌كشد؛ اميد رستگارى و نجات دارد؛ هدايت و راهنمايى می‌شود و ... . شيعه مهدويت را در امتداد «امامت» قرار داده و تمامى مسائل و امور سياسى، فرهنگى، عقيدتى و اجتماعى خود را بر اساس آن تفسير و تبيين می‌كند. از آن‌جا كه امامت در نزد شيعه، امرى ضرورى، مداوم و جزء جدايی‌ناپذير زندگى بشرى است، لذا نمی‌توان محدويت و پايانى براى آن قائل شد؛ از اين رو «مهدويت» تجلّى كامل الگوى «امامت» است (3).
به نظر «ماربين»، مستشرق معروف آلمانى در كتاب‏ «انقلاب بزرگ»، از جمله مسائل اجتماعى بسيار مهم كه هميشه موجب اميدوارى و رستگارى شيعه شده است، همانا اعتقاد به وجود حجّت عصر و انتظار ظهور او است. حتّى اگر آثار معتقََدات مذهبى از بين برود، شيعه داراى آن سرمايه‏‌اى خواهد بود كه شوكت و اقتدار حكومت خود را نگاه خواهد داشت (4)‏.
اما انديشه مهدويت در نزد اهل سنت، بار اعتقادى و عملى خاصّى ندارد وتنها اعتراف به روايات و اِذعان به ظهور يكى از فرزندان پيامبر (ص) به نام مهدى موعود در آخرالزمان است. اين اعتراف و اقرار، تأثير خاصى بر عملكرد فرهنگى، سياسى و اجتماعى اهل سنت ندارد و چشم‏‌انداز نوينى فرا روى آنان نمی‌‏گشايد.
حتّى بحث «انتظار» و بهره‌‏مندى از آثار گران‌مايه اين آموزه مثبت، جايگاه برجسته‏‌اى در نظر و رأى آنان ندارد. متأسفانه روايات متواتر نبوى كه در آثار معتبر اهل سنت وجود دارد، با كم‌‏توجّهى آنان روبه‌رو شده و به دست فراموشى سپرده شده است (5).

(1). براى مطالعه و ارزيابى اين دلايل ر. ك: فصلنامه انتظار، شماره 11 و 12، (مقاله مهدويت و مذاهب‏اسلامى)، ص 343- 346 .
(2). همان، صص340- 341.
(3). ر. ك: فصلنامه انتظار، شماره 2، (مقاله انتظار و انقلاب)، ص 128.
(4). همان، ص129.
(5). دفتر بیست و هفتم از پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی، صص44- 47.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها