0

30 مرداد – روز بزرگداشت علامه مجلسی

 
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

داستانهایی از علامه مجلسی (ره)
دوشنبه 30 مرداد 1396  11:36 AM

  •  

  • داستانهایی از علامه مجلسی (ره)
    1. ریشه اندیشه:
      اهل خراسان بود و مشهور به آخوند خراسانی. دلش را درکربلا جاگذاشته بود و برمی‌گشت. خسته بود.خوابید …
      وارد خانه‌ای شد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امامان (علیهم‌السلام) به ترتیب درآنجا نشسته بودند. بعد از امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) جایی برای آخوند
      بازکردند. رفت و نشست. کسی وارد شد. ملا محمدتقی مجلسی بود، دوست آخوند. گلاب در دست داشت، به همه تعارف کرد، به آخوند هم.
      ملا محمدتقی رفت و با بچه‌ای قنداقی برگشت. رو به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت:«برای این طفل دعا بفرمایید که خداوند، او را مروج دین کند».
      پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کودک را درآغوش گرفت و دعا کرد. علی (علیه‌السلام) نیز همین‌طور … نوبت به امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) رسید. او نیز همین‌کار
      را کرد و کودک را به آخوند داد و دعا کرد. آخوند هم برای کودک دعا کرد.
      بیدار شد، تصمیم‌گرفت قبل از خراسان، به دیدار محمدتقی برود. به اصفهان رفت. محمدتقی، برایش گلاب آورد و بعد کودکی را به آغوش او داد و گفت: «فرزندم امروز به
      دنیا آمده، برایش دعا کن تا از مروجین دین باشد».
      آخوند، متعجب شد. کودک را درآغوش گرفت. بویید و بوسید و دعا کرد.
      نام کودک را گذاشتند: محمدباقر.
      ملا مقصود علی، جدّ محمدباقر، در مجالس مذهبی شاه طهماسب صفوی دعوت می‌شد و شعر می‌گفت. به این دلیل شهرتش شده بود، مجلسی … و محمدباقر شد: محمدباقر مجلسی.

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها