دلیل ابراهیم(علیهالسلام) بر بطلان خدایان متعدد
دوشنبه 30 مرداد 1396 12:18 AM
در یكی از روزها چون تاریكی شب فرا رسید، میان گروهی از قوم خود آمد و به ستارهای در حال حركت كه مورد پرستش قومش بود، نگاهی انداخت و در حضور همه به عنوان اینكه اظهار موافقت با آنان نموده و كنایه از هم رأیی وی با آنان باشد گفت: این پرودگار من است.
خداوند به ابراهیم(علیهالسلام) فرمود: «چهار پرنده را بگیر، و سر آنها را ببر و سپس گوشت آنها را بكوب و مخلوط و ممزوج كن. آنگاه گوشت درهم آمیخته را، به ده قسمت تقسیم كن و هر قسمت آن را، بر سر كوهی بگذار و سپس در جایی بنشین و یك یك آنها را به اذن خدا صدا كن. آن چهار پرنده شتابان به سوی تو آیند.»
ولی دیری نپایید كه این ستاره هنگام روشنایی روز، از دیدهها نهان گردید، در این هنگام ابراهیم(علیهالسلام) به آنها گفت: من خدایی كه ابتدا آشكار و سپس ناپدید شود ایمان نخواهم آورد.
ابراهیم(علیهالسلام) در جلسه دیگری كه با همراهان خود داشت، ماه را ملاحظه كرد كه با روشنایی خود، از آن سوی افق، تاریكی شب را میشكافت، وی دیگر بار جهت موافقت با عقاید آنان گفت: این پروردگار من است. ولی طولی نكشید كه ماه از دیدگان ناپدید شد.
در این هنگام ابراهیم(علیهالسلام) اظهار داشت: اگر خدایی كه مرا آفریده، هدایت و ارشادم نكند، در زمره گمراهان خواهم بود.
روز دوم خورشید طلوع كرده و با نور افشانی در وسط آسمان هویدا شد، ابراهیم(علیهالسلام) به اطرافیانش گفت: این پروردگار من است و این بزرگتر است.
وی هنگام ناپدید شدن خورشید، هدفی را كه در پی آن بود اعلان داشت، و آن اعلان بیزاری از خدایان آنها بود و گفت: ای مردم، من از آنچه كه شریك خدا قرار میدهید بیزارم. من با ایمان و اخلاص رو به سوی خدایی آوردم، كه آفریننده آسمان و زمین است و هرگز به خدا شرك نخواهم ورزید.[1]
ایمان به قیامت و معاد و پاداش خوب و بد در آن روز و زنده شدن مردگان با قدرت الهی، از مهمترین اصول اعتقادی به شمار میآید.
در قرآن كریم نیز برای اثبات اینكه زنده شدن مردگان كار محالی نیست. نمونههای فراوان میآورد، از جمله داستان حضرت ابراهیم(علیهالسلام) را نقل میكند:[2] در یكی از روزها ابراهیم(علیهالسلام) در صحرا و بیابان مشغول سیر و سیاحت و تفكر بود. به سیر خود ادامه میداد، تا به كنار دریایی رسید.
او با كنجكاوی عمیق به دریا و امواج آن مینگریست، ناگاه لاشه حیوان مردهای را دید كه گوشهای از آن در دریا و قسمت دیگرش در خشكی قرار داشت. و حیوانات دریایی و صحرایی و پرندگان بر سر آن ریخته و هر ذرهای از ان را یك نوع حیوان میخورد، طولی نكشید كه همه پیكر او را خوردند.
این صحنه ناخودآگاه ابراهیم(علیهالسلام) را به این فكر فرو برد كه: «ذرات این لاشه حیوان در دریا و صحرا و فضا پخش و هر قسمت بدنش، جز بدن حیوان دیگری گردید، در روز قیامت چگونه تكههای بدن او در كنار هم جمع شده و زنده میگردد؟!»
البته ابراهیم(علیهالسلام) به قدرت الهی ایمان داشت كه او در روز قیامت مردگان را زنده میگرداند، ولی از خدای خویش خواست تا نمونهای ملموس از آن را، برای وی ارائه دهد تا دلش آرامش بیشتری یابد، از این رو دست به سوی آسمان بلند كرد و گفت: خدایا! به من بنمایان كه چگونه چنین مردگانی را زنده میكنی؟!
در قرآن كریم نیز برای اثبات اینكه زنده شدن مردگان كار محالی نیست. نمونههای فراوان میآورد، از جمله داستان حضرت ابراهیم(علیهالسلام) را نقل میكند:[2] در یكی از روزها ابراهیم(علیهالسلام) در صحرا و بیابان مشغول سیر و سیاحت و تفكر بود. به سیر خود ادامه میداد، تا به كنار دریایی رسید.
خداوند از او پرسید: مگر تو به روز قیامت و قدرت من ایمان نداری؟ ابراهیم(علیهالسلام) گفت:: چرا! لكن با مشاهده عینی آرامش دل پیدا میكنم (آری استدلال و منطق تنها مغز و فكر را آرام میكند، ولی تجربه و مشاهده، دل را).
خداوند به ابراهیم(علیهالسلام) فرمود: «چهار پرنده را بگیر، و سر آنها را ببر و سپس گوشت آنها را بكوب و مخلوط و ممزوج كن. آنگاه گوشت درهم آمیخته را، به ده قسمت تقسیم كن و هر قسمت آن را، بر سر كوهی بگذار و سپس در جایی بنشین و یك یك آنها را به اذن خدا صدا كن. آن چهار پرنده شتابان به سوی تو آیند.»
حضرت ابراهیم(علیهالسلام) چهار پرنده،[3] را گرفت و آنها را ذبح كرد، گوشتشان را كوبیده و مخلوط كرده و هر قسمت را بر سر كوهی نهاد، سپس هر یك از آن پرندهها را صدا زد: «ای پرندگان به اذن خدا زنده شوید و به نزد من پرواز كنید.»
در همان لحظه گوشتهای مخلوط شده پرندگان از هم جدا شدند و به صورت چهار پرنده درآمدند و روح در آنها دمیده شد و به سوی ابراهیم(علیهالسلام) پریدند و به او پیوستند.
به این ترتیب ابراهیم(علیهالسلام) با چشم خود، صحنه معاد و زنده شدن مردگان را مشاهده كرد. و سخن قلبش را به زبان آورد: «آری خداوند بر هر چیزی قادر و تواناست، خدایی كه هم بر ذرههای پراكنده مردگان آگاه است و هم میتواند آنها را جمع كند و به صورت اولشان زنده كند.»[4]
پی نوشت ها:
[1] - اقتباس از سوره انعام، آیات 75-79.
[2] - سوره بقره، آیه 260.
[3] - امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: آن چهار پرنده عبارت بودند از: «خروس، مرغابی، طاووس و كلاغ» بحارالانوار: ج 12، ص 61 – علل الشرایع: ص 36 – خصال:ج 1، ص 265.
[4] - بحارالانوار: ج 12، ص 61 – علل الشرایع: ص 586.
منبع:
سایت ثقلین
تبیان
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست