0

روشهای تربیت دینی،نمونه اي از روشهاي تربيتي قرآن ، شیوه آموزش برخی مفاهیم دینی

 
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:روشهای تربیت دینی،نمونه اي از روشهاي تربيتي قرآن ، شیوه آموزش برخی مفاهیم دینی
شنبه 21 مرداد 1396  11:30 PM

 

رابطه علم و عمل


استاد علامه حسن زاده آملي مي فرمايد: انسان حد يقف ندارد و هيچ زمان و سني و سطح علمي نمي بايست به اين باور برسد كه به پايان راه رسيده است و ديگر نيازي به بالا رفتن ندارد. به نظر ايشان كسي كه به اين باور رسيده باشد كه ديگر نيازي به آموزش و پرورش ندارد به بيماري كم اشتهايي و بي اشتهايي معنوي دچار شده است و مي بايست او را درمان كرد؛ زيرا انسان آفريده و عمل خداوندي است كه او بي نهايت است و حد و اندازه اي را نمي توان تصور كرد كه در آن پاياني است. خداوند مي فرمايد: كل يعمل علي شاكلته؛ هر كسي براساس شخصيت و ذات خويش عمل مي كند كه اين حكم و قانون شامل خداوند نيز مي شود و از آن جايي كه خداوند بي نهايت است عمل او كه وجود انساني است نيز بي نهايت است و آدمي مي بايست همواره در جست وجوي بيش تر كمالات علمي و عملي باشد و حديقفي را براي خود تصور نكند. اميرمؤمنان علي(ع) به فرزند خويش محمد حنفيه مي فرمايد: ارق فارق؛ بخوان و بالا رو؛ به اين معنا كه عمل كتبي خداوند كه قرآن است را بخوان و بر درجات شناختي و ذاتي خويش بيافزا؛ زيرا قرآن نيز عمل خداوندي است كه بي نهايت است و انسان مي تواند با خواندن آن هر دم به معنا و درجه و مرتبه اي برسد كه پيش از آن نرسيده است.
اين خواندن و خوانش مي بايست همراه با عمل باشد؛ زيرا عمل است كه دانش را به شكل علم حضوري جزو ذات بشر مي سازد. هرگاه دانشي ذاتي شود و از راه عمل صعود كند: العمل الصالح يرفعه، در آن زمان دريچه ديگري از معرفت و شناخت به روي او گشوده مي شود و به معرفت تازه اي دست مي يابد و اين گونه است كه با هر دانش و عمل به آن در حوزه رفتاري مي توان دريچه اي ديگر از دانش گشود و به زاويه تازه اي دست يافت كه پيش از آن بر آن نايستاده بود. به سخن ديگر هر دانشي با رفتار و عمل است كه آدمي را به درجه اي بالاتر مي برد و در آن جاست كه آدمي مي تواند امور ديگري را ببيند و بشناسد.
به هر حال رفتار آدمي تاثير به سزايي در ترقي ذات و دست يابي به دانش ها و كمالات تازه دارد. البته از آن جايي كه دانش ها و معرفت هاي آدمي همانند رفتارهاي وي دو دسته متضاد مي باشد مي بايست در پي دانش ها و رفتارهايي بود كه از آن به دانش هاي مفيد و رفتارهايي صالح و نيكو ياد مي شود. از اين روست كه حضرت موسي(ع) خواستار دانش هاي رشدي مي شود كه قابل عمل باشد و درهاي تازه اي از علم و دانش و شناخت و بصيرت را بر وي بگشايد. (كهف آيه 66)
رفتارهاي صالح و نيك برخاسته از دانش هاي رشدي و كمالي است. بنابراين در اصل تربيت مي بايست به اين نكته توجه شود كه تنها دانش هاي رشدي و كمالي را به تربيت شونده انتقال داد و از او خواست تا آن را به شكل عملي در خود تقويت كند.
بنابراين ممارست اصلي اساسي در آموزش و پرورش قرآني است. قرآن بر اين اساس همواره هر آموزه اي را زماني تجويز مي كند كه شخص با تكرار و ممارست توانسته است آن را به شكل منش خويش درآورد. شايد تجربه نبوي در ايجاد امت الگوي عصر خويش بر اين اساس و پايه بوده است و قرآن از آن به نزول تدريجي براي آموزش امت ياد مي كند.
در آيات چندي چون 192 سوره شعراء و آيه 80 سوره واقعه و 9 سوره حديد سخن از روش تربيتي تدريجي است كه از آن به نام تنزيل ياد مي شود. تنزيل به معناي نزول تدريجي آموزه هاي وحياني است كه در يك فرآيند زماني اتفاق مي افتد. شخصي كه در تحت آموزش و پرورش تدريجي قرار مي گيرد گام به گام آموزش ها را دريافت و با پرورش آن در خود به شكل منش ثابت رفتاري درمي آورد. هدف از تدريجي بودن آموزش و پرورش آن است كه شخص با ممارست آن را به شكل ثابت درآورد.
آزمون هاي پياپي مي تواند براي تثبيت آموزش و پرورشي كه انجام شده است موثر باشد. از اين روست كه هر از گاهي شخص تربيت شونده با آزمون هايي مواجه مي شود تا آن چه آموخته و يا عملياتي كرده را در خود بروز و ظهور دهد. در آيه 155 و 157 سوره بقره سخن از آزمون هاي مختلف براي شناخت اهل اهتدا و راه يافته گان است. شخصي كه در مسير هدايت است و مي كوشد تا با بهره گيري از آموزش هاي استادان تربيتي خود را چنان كه شايسته خود و جامعه انساني است بسازد در هنگام آزمون ها خود و توانايي خويش را محك مي زند و به اين راه و روش توانايي هاي خويش را مي سنجد و به داوري مي گذارد. خداوند در آيه 164 و 165 سوره انعام بيان مي دارد كه امكانات و مزاياي هر انساني وسيله آزمون او از سوي خداوند مطرح مي شود تا هر شخصي با فعليت بخشي توانايي ها بالقوه در هنگام آزمون هاي سخت و دشوار راه رشد و تكامل را بپيمايد.
رابطه ابتلا با پرورش استعدادها
در حقيقت هرگونه بلا و ابتلايي را نمي بايست شر دانست و با آن معامله شر نمود؛ بلكه از جمله بلايا و ابتلائات آن دسته از بلايايي هستند كه در راستاي پرورش استعدادها و ظهور و بروز آن انجام مي شود. چنان كه اين مسئله براي حضرت ابراهيم(ع) پيش آمده و خداوند در آيه 124 سوره بقره به آن اشاره كرده است.
بسياري از مردم نسبت به آزمون ها برخورد منفي و سلبي داشته و واكنش درستي در برابر آن انجام نداده و موضع گيري منفي بروز مي دهند؛ زيرا به نظر ايشان هرگونه آزموني در راستاي خوار و ذليل كردن وي است كه در سوره فجر به اين نگرش منفي مردمان نسبت به آزمون ها اشاره شده است. درهمين سوره بيان مي شود كه برخي آزمون هايي را كرامت و تكريم خويش مي شمارند كه آن ها نيز اين گونه نيست؛ زيرا هدف از آزمون ها حتي اگر به شكل خير و كرامت باشد و يا به شكل از دست دادن نعمتي صورت گيرد به قصد اهانت و يا تكريم نيست بلكه هدف اصلي از آزمون دست يابي اشخاص به كمالات و بروز و ظهور قوا و استعدادهاي ايشان است. به نظر مي رسد كه حتي آن دسته از بلايا كه در دنيا به شكل مجازات و تنبيهات مي باشد نيز براي بازگردان شخص به مسير تكاملي است.
براين اساس است كه خداوند تنبيهات و مجازاتي را به عنوان مجازات پرورشي ياد مي كند. از اين رو نمي توان هرگونه مجازاتي را مجازات تعذيبي شمرد بلكه مي توان آن را در دسته تنبيهات و تذكرات الهي دسته بندي كرد.
هر مربي مي بايست در هنگام خطا تربيت شونده او را آگاه و متنبه كند كه مجازات محدود و متعين يكي از راه هاي بيدار كردن و هوشيار نمودن شخص است.
روش تشويق از ديگر روش هايي است كه قرآن براي تربيت افراد از آن بهره مي گيرد و به ديگران مي آموزد كه از آن بهره گيرند.
در روش هاي تربيتي قرآن تشويق بر تنبيه و انذار مقدم است. (انعام آيه 147 و فصلت آيه 43) از مربيان نيز مي خواهد كه نسبت به تربيت شوندگان در عمل رفتاري را نشان دهند تا آنان از آن پند گيرند. در حقيقت آموزش و پرورش عملي بسيار مفيد و سازنده است.
در گذشته هر شخصي كه به جايگاهي دست مي يافت مي كوشيد تا دستگير ديگران شود و به حكم امر به معروف و نهي از منكر راهنماي علمي و عملي ديگران شود. از اين رو بود كه در گذشته انسان هاي كامل بيش تري پديد مي آمد و استادان خود را موظف مي دانستند تا شاگرداني اخلاقي و كامل تربيت كنند. درس هاي كوچك و افراد با استادان به نوعي زندگي مي كردند. از استاد ميرزاهاشم قزويني حكايت مي شود كه وي شاگرد خويش را به ميان مردم مي برد تا در عمل كنش ها و رفتارهاي او را زيرنظر گيرد و مي گفت كه برخي از اين آموزش ها نمي تواند در اتاق و بيرون از جامعه انجام پذيرد.
پرورش عملي
اگر به روش خضر(ع) نيز توجه شود اين گونه بوده است كه وي به جاي اين كه آموزش رشدي خويش را به مجموعه اي از دانش هاي مفهومي و انتقال آن به شكل علم حصولي اكتفا و بسنده كند، حضرت موسي(ع) را با خود به ميان جامعه مي برد و در عمل هم خود كارها و رفتارهاي خاص آموزشي را در پيش مي گيرد و هم شاگرد را به كار عملي وادار مي سازد. در داستاني كه قرآن گزارش مي كند حضرت موسي(ع) ناچار مي شود كه تن به كار سپارد و كارگري مجاني و رايگان بكند و بي مزدي به دستور استاد ديواري را بنا گذارد. اين پرورش عملي بو دكه روش خضري(ع) و حضرت موسي(ع) از آن به آموزش و پرورش رشدي و الهي ياد مي كند.
آموزش ها در هر علم و دانشي مي بايست افزون بر دانش هاي نظري كه از راه گفت وگو و جدل احسن و استدلال انجام مي شود به شكل عملي صورت گيرد. آن چه دانشي را پايدار و به شكل علم حضوري و ذاتي در مي آورد شكل عملي آن است. به نظر مي رسد كه در حوزه ها و مراكز آموزشي كنوني كم تر به آموزش هاي عملي توجه مي شود. آن چه در دانشگاه ها و حوزه هاي كنوني تدريس مي شود علم اخلاق و علم تربيت است نه پرورش اخلاقي و تربيتي افراد. استاد علامه حسن زاده آملي همواره هنگام تدريس شرح فصوص الحكم ابن عربي و مصباح الانس به شاگردان خويش تاكيد مي كردند آن چه در اين كلاس ها آموخته مي شود مفاهيم عرفاني است كه دانش تعليمي است و آن چه بايد تحقق يابد و انسان را محقق به عرفان كند دانش رشدي و پرورشي است كه مي بايست زير نظر استاد انجام شود.
در گذشته هر استادي شاگردي را با خود همراه داشت و يا شماري از شاگردان به شكل نوكر حتي شبانه روز او را همراهي مي كردند و اين گونه است كه حضرت اميرمومنان(ع) مي فرمايد: انا عبد من عبيد محمد (ص) من بنده اي از بندگان و نوكري از نوكران محمد(ص) هستم. روش آموزشي رشدي كه در آن زمان به كار مي رفت موجب مي شد تا شاگردان همه رفتارها و كنش ها و واكنش هاي استاد را در هنگام خشم و خوشي و سختي و راحتي زيرنظر داشته باشند و استاد نيز شاگردان خويش را نظارت مستقيم نمايد. اين گونه است كه حتي در آموزش هاي رسمي نيز موفق بودند و استاد آيت حق حائري يزدي به عنوان نمونه از 500 شاگرد خويش سيصد مجتهد مسلم تحويل اجتماع داد كه بسياري از ايشان الگوهاي رفتاري و اخلاقي زمانه خويش بودند. هم چنان كه استاد سيدقاضي طباطبايي از استادان معروف كه هنوز شاگرداني از ايشان چون آيت الله بهجت باقي مانده اند توانسته است ده ها استاد مسلم و عارف كامل و مكمل تحويل اجتماع دهد.
www.zibaweb.com
بنابراين نظارت مستقيم و كنترل رفتارهاي شاگردان از نزديك از اصول اصلي آموزش و پرورش قرآني است كه در داستان هاي بسياري بدان اشاره شده است و تجربيات نيز به خوبي تاثير آن را نشان داده است. در حالي كه در دانشگاه ها و حوزه هاي امروز اين روش تربيتي به كلي به فراموشي سپرده شده است و كلاس هاي اخلاق و حتي آموزش هاي ديني به صورت هزاري برگزار مي شود و شاگردان خاص و خصوصي وجود ندارد.
اكنون ديگر نمي توان رفتار عملي استادان را در حوزه هاي خانوادگي و اجتماعي ردگيري كرد و آنان را الگوهاي عيني و عملي خويش قرارداد. اين گونه است كه بسياري از آموزش ها به شكل قول بي عمل و بي نظارت است.
اين ها بخشي از روش هاي تربيتي قرآن است كه در اين مجال كوتاه بدان پرداخته شده است و روش هاي قرآني را مي توان به بيش از 50 مورد برآورد كرد كه اميد است تا در آينده و در نوشتاري ديگر بدان ها پرداخته شود. باشد با بهره گيري از اين روش هاي قرآني بتوانيم در الگوسازي و جامعه پذيري نسل هاي آينده نقش سازنده و مفيدي داشته باشيم و با عمل به آموزه هاي قرآني از مشكلات گوناگون كنوني در آموزش هاي تربيتي رهايي يابيم
.
http://www.bazyab.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=14877&Itemid=45
روشهای تربیت دینی:

مقصود از روشها ، فنون ، شیوه ها و دستور العملهای جزئی است که اهداف آموزش را به ثمر می رسانند .برخی از این روشها عبارتند از : 

1ـ روش غیر مستقیم 

نتایج استفاده از روشهای غیر مستقیم بسیار مفید تر از روش مستقیم است چرا که در روش مسقیم تذکرات زیاد و متوالی سبب لجاجت و مقاومت منفی می شود و بیان ایرادات و نصایح . احساسات کودک را جریحه دار می کند . علاوه بر این احساس غرور ، خودخواهی و احساس خفت ناشی از پذیرش خطا سبب مقاومت روحی فراگیر می شود.9
روش الگویی ، روش استفاده از مثال ، قصه گویی ، یادآوری نعمات الهی ، نمایشی از جمله روشهای غیر مستقیم هستند.10
در سیره بزرگانی چون آیت ا... بهجت نیز روش غیر مستقیم بسیار دیده می شود . ایشان هیچ گاه به طور مستقیم به شخص نمی فرمایند این کار را بکن یا نه . بلکه در ضمن داستان یا حدیثی قصور و اشتباه اطرافیان را گوشزد می نمایند.11
2ـ استفاده از روشهای فعال 
در این روش مشارکت کودکان مد نظر است و مزیت آن تأثیر عمقی آن است ، فعالیت گروهی بچه ها ، واگذاری مسئولیت به ایشان ، وضع قوانین توسط آنها و نظارت و قضاوتشان در مورد افراد خاطی از موارد مهم و موثر است.12

3ـ روش تربیت تلقینی 

تلقین مثبت به خود و دیگران از روشهای مورد استفاده در تربیت اسلامی است ، حضرت امام خمینی (ره ) در این مورد می فرمایند : « یکی از چیزهایی که برای انسان مفید است تلقین است ... یک مطلبی که باید در نفس انسان تاثیر بکند با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان نقش پیدا می کند به همین جهت اگر استفاده از روش تلقین در تعلم و تربیت به صورت منفی و تحمیل نباشد بلکه به شیوه مثبت ، آگاهانه و آزادانه انجام پذیرد بسیار مطلوب و موثر خواهد بود.13

شیوه آموزش برخی مفاهیم دینی: 
مفهوم دین : در سالهای اول دبستان از پرداختن به معنا و مفهوم واژه دین باید اجتناب کرد زیرا کودکان در این دوره علاقه ای به طرح این مباحث ندارند و فقط باید به تعریف ساده ای بسنده کرد .
مفهوم دعا : در مورد دعا باید چند نکته را در نظر داشت : دعاها باید متناسب با سن و حوزه درک کودک باشد تا لذت بیشتری ببرد . همچون دعاهای کوتاه و دسته جمعی مثل سرود و مناجات که در روح کودکان موثر است . دیگر اینکه دعاها هر چند وقت یکبار عوض شوند تا تازگی و تأثیر داشته باشند.14

در ضمن باید عوامل عدم استجابت دعا را برای کودکان بیان کرد تا شبهه ایجاد نشود که چرا دعایشان مستجاب نمی شود .
www.zibaweb.com
مفهوم نماز : زمینه نماز در روح پاک کودکان و فطرت سلیم آنها موجود است و باید آن را باور کنیم . از سنین نخست دبستان باید کودکان را به تدریج با نماز آشنا کرد و آنها را به گزاردن نماز تشویق و ترغیب نمود . قبل از تعلیم باید مفهوم خدا و دعا برای کودک تبیین شده باشد و علت نماز خواندن را نیز بداند . برای این کار می توان از آموزشهای ساده استفاده کرد البته پرداختن به آموزش برخی دیگر از مفاهیم دینی شیوه های خاص خود را دارند که باید از نظم خاصی برخوردار باشند .آموزش اصول دین و دلایل ساده ای برای آنها،پرداختن به خداشناسی،معاد ،وقوع و ضرورت آن ،نبوت و نیاز انسان به آن از مسائل مهم علاقه مند کردن کودک به خدا و پیامبران و امامان است.15
نتیجه: 

هر چه والدین ، معلم یا مربی که تربیت یا قسمتی از تربیت کودک را بر عهده دارند با ویژگیهای کودکان ، نکات روانشناسی و تربیتی آنان آشناتر باشند در امر آموزش موفق تراند .
شیوه های آموزش باید اصولی و علمی کاربردی باشند . در آموزش مفاهیم دینی باید عوامل تأثیر گذار را شناخت و آنها را در راستای بهتر شدن امر آموزش جهت داد و از سخنان معصومین ـ علیهم السلام ـ بهره جست ؛ چرا که اگر دیر شود قلب او مشغول به چیزهای دیگر شده و سخت می گردد و دیگر تربیت او امکان پذیر نبوده یا بسیار مشکل و کم اثر خواهد شد . الگوهای رفتاری کودک باید در درجه اول خودشان مسائل اخلاقی و دینی را رعایت کنند چرا که کودکان الگو پذیران خوبی هستند و معمولا از پدر و مادر خود الگو می گیرند . 
در آموزش بیشتر باید از روشهای غیر مستقیم استفاده کرد تا موجب مقاومت روحی در کودک نشود و همچنین روشهای فعال بسیار موثر هستند . زهرا مستمند

پی نوشتها:

1- مقدسی پور ، علی ؛ اصول و روشهای آموزش مفاهیم دینی به کودکان ، ماهنامه معرفت ، شماره 75 ، ص 36 .

2- باهنر ، ناصر ؛ آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد ، شرکت چاپ و نشر بین الملل ، پاییز 1380، صص 78 ـ 79 .

3- همان ، صص 164 ـ 166 .

4- همان ، صص 172ـ 173 .

5- مطهری ، محمد رضا ؛ محبت نیاز اساسی کودکان ، ماهنامه پیام زن ، ش 119 ، صص 62ـ 65 .

6- باهنر ، ناصر ؛ صص 156 ـ 162 .

7- مظاهری ، حسین ؛ تربیت فرزند از نظر اسلام ، انتشارات روحانی ، قم ، 1378 ، صص 95ـ 112 .

8- قائمی ، علی ؛ نقش پدر در تربیت فرزند ، انتشارات امیری ، تهران ، 1370 ، 

9- قائمی ، علی ؛ نقش مادر در تربیت فرزند ، انتشارات امیری ، تهران ، 1370 ، 

10- مقدسی پور ، علی ؛ همان ، صص 38 ـ 40 .

11- باهنر ، ناصر ؛ همان ، ص 

12- مقدسی پور ، علی ؛ همان ، ص 41 . 

13- فریادگر توحید ، موسسه انتشاراتی انصاری ، قم ،1379 ، ص 56 . 

14- موگهی ، عبدالکریم ؛ روشهای تربیت دینی ، ماهنامه فرهنگی یاس، 1380 ، پ 8 ، ص 42 .

15- باهنر ، ناصر ؛ همان ، صص 146 ـ 246 . 

 

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها