۲۰ جاذبه گردشگری وحشت مطرح در آمریکا (قسمت دوم)
چهارشنبه 18 مرداد 1396 7:50 AM
مقصد گردشگری امروز ما آمریکا است که در دنیای گردشگری وحشت، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. در گوشه و کنار این کشور رازهای بسیاری پنهان شده و ارواح، حضوری چشمگیر دارند.
اگر به خاطر داشته باشید در بخش نخست این مطلب، همراه شما عزیزان سفری متفاوت را آغاز کردیم که در مسیر آن سری به شماری از معروفترین و در عین حال ترسناکترین مقاصد گردشگری کشور آمریکا زدیم.
در این مجال از شما دعوت میکنیم باز هم با ما همراه شده و به دیگر مقاصد گردشگری شناخته شدهی آمریکا در این حیطه سر بزنید که به روایت آمارهای موجود، مورد توجه بازدیدکنندگان و گردشگران دنیای ترس و هیجان قرار گرفتهاند.
۲۰ جاذبه گردشگري وحشت مطرح در آمريکا (قسمت اول)
یکی از قدیمیترین ساختمانهای تئاتر در کشور آمریکا که در مرکز شهر چارلستون واقع شده و در طول دوران حیات تاریخی خود، هیاهو و فراز و نشیبهای بسیاری به خود دیده است. بعد از وقوع یک آتش سوزی که منجر به تخریب ساختمان اولیهی تئاتر شد، یک مهمانخانه جای آن را گرفت. اما مجددا در دههی ۱۹۳۰، این مهمانخانه به سالن تئاتر تبدیل شد.
شاید پر زرق و برق و در عین حال گوتیکترین روح این ساختمان، روح زنی به نام «نتی دیکرسون» (Nettie Dickerson) باشد که افسانههای بسیاری درموردش شکل گرفته است. ظاهرا هنگامی که نتی روی بالکن ساختمان تئاتر حضور داشته، صاعقه به او اصابت کرده و جانش را گرفته است. گزارشهای زیادی در مورد حضور شبح او در طبقهی دوم ساختمان ارائه شده که با چشمانی خشمگین و لباس سرخ رنگ این سو و آن سو میرفته است.
دیگر حضور ماورایی متعلق به فردی به نام «جونیوس بروتوس بوث» (Junius Brutus Booth)، یک بازیگر قرن نوزدهمی مشهور است که ظاهرا روحش به دفعات در این ساختمان مشاهده شده است.
عملیات ساخت ساختمان این هتل در سال ۱۸۹۰ به اتمام رسید، اما این هتل ویکتوریایی در ابتدا به عنوان یک مدرسه تعلیم آداب معاشرت برای دختران جوان مورد استفاده قرار داشت. اما مدتی بعد این مکان از نو و به عنوان هتلی ۴۸ اتاق خوابه متولد شد. البته بسیاری از بخشهای ساختمان قدیمی تا به امروز همچنان باقی ماندهاند.
روح دوشیزهای به نام «مری لیک» (Mary Lake) که آخرین سرپرست مدرسهی دخترانه بوده، ظاهرا این هتل را به تسخیر خود درآورده و اغلب در اتاق ۴۱۰ که دفتر کار سابقش بوده، مشاهده میشود. مهمانانی که شب را در این اتاق سپری میکنند ممکن است با حوادثی عجیب و ماورایی مواجه شوند. مثلا وقتی صبح از خواب بیدار میشوند لباسهای نامرتبی را میبینند که این سو و آن سوی اتاق ریخته شده یا پتوها به شدت دور آنها پیچیده شدهاند. به نظر نمیرسد این رفتاری برازنده برای روحی باشد که روزی آداب معاشرت را به دیگران آموزش میداد، موافقید؟
خانهی مرموز وینچستر ممکن است یکی از عجیب و در عین حال آزار دهندهترین پروژههای ساختمانسازی تاریخ جهان باشد. «سارا وینچستر» به دنبال مرگ همسر و فرزندش به این باوری عجیب رسید که اعضای خانوادهاش توسط ارواح کسانی کشته شدهاند که به دلیل تجارت خانوادگی آنها (تولید سلاح) صدمه دیدهاند.
برای دور نگاه داشتن این ارواح خشمگین، سارا دست به کار شده و خانهای به سبک ویکتوریایی ساخت که قرار بود عطش انتقام ارواح را فرونشانده و زندگی او را نجات دهد. این ملک با ساختار عجیبش تا به امروز باقی مانده است، خانهای مملو از عجایبی همچون درهایی که به دیوارهای آجری باز میشوند، پلکانهایی که مستقیم به سقف خانه میرسند و پنجرههایی که شما را به راهروهای مخفی هدایت میکنند. حقیقتا جریانی عجیب و ماورایی در این ملک جریان دارد.
«توماس والی» این ساختمان را در سال ۱۸۵۷ در شهر سن دیگو ساخت. مدت کوتاهی بعد از نقل مکان کردن به خانه، او و خانوادهاش از شنیدن صدای قدمهای سنگین «یانکی جیم رابینسون» (Yankee Jim Robinson) در عذاب بودند، سارقی که چهار سال قبل از ساخت، در زمین این خانه به دار آویخته شده بود.
ظاهرا بدشانسی این دزد به این خانواده بیچاره نیز سرایت کرد، چرا که تاریخچهی زندگی خانواده ویلی مملو از مرگ و خودکشیهای تلخ و تراژیکی است که بسیاری از آنها در همین خانه اتفاق افتادند. دیگر اعضای این خانواده هنوز هم معتقدند این مکان تسخیر شده است و اغلب هنگام حضور در خانه از دود سیگار شکایت داشته و از استشمام رایحه عطری سنگین معذب هستند.
از زمان ساخت در سال ۱۸۸۶، ساختمان هتل کرسنت برای اهداف مختلفی مورد استفاده بوده است: زمانی به عنوان یک اقامتگاه مجلل، زمانی یک هنرستان بانوان جوان و نیز به عنوان دانشکده. اما عجیبترین کاربرد آن متعلق به سال ۱۹۳۷ است، وقتی که یک مالک جدید به نام «نورمن جی. بیکر» (Norman G. Baker) این ملک را خریداری کرد. بیکر میلیونری مبتکر بود که گاهی تصمیماتی عجیب میگرفت. او این بار میخواست به عنوان دکتر فعالیت کند، علیرغم اینکه هیچ گونه آموزشی در این زمینه ندیده بود. او این هتل را به یک بیمارستان تبدیل و ادعا کرد میتواند سرطان را درمان کند.
البته او در نهایت ناگزیر شد دست از اینکار برداشته و شهر را ترک کند، اما گزارشات حکایت از این موضوع دارند که روح او راه خود را به این هتل پیدا کرده و ظاهرا در این مسیر تنها هم نیست. امروزه ساختمان هتل کرسنت دست کم پذیرای هشت روح است، از دختری ۵ ساله گرفته تا مردی مسن ملبس به لباسهای عصر ویکتوریایی.
این پل در سال ۱۸۲۰ و تماما از سنگ ساخته شده و قدیمیترین پلهای موجود در ایالت کارولینای جنوبی و البته یکی از تسخیر شدهترین مکانهای این نواحی است.
گفته میشود روح مردی که در تصادف ماشین در دههی ۱۹۵۰ در این منطقه کشته شده، به دفعات در این مکان دیده شده است. همچنین روح یک برده و روح سنگتراشی که حین عملیات احداث پل کشته شده، دیگر حضورهای ماورایی این پل را به خود اختصاص دادهاند. بازدیدکنندگان این مکان از تجربیات عجیب، اجسام شناور، مشاهده نور و شنیدن صداهای مرموزی سخن میگویند که آنها را به وحشت انداخته است.
با ۱۶ طبقه و بیش از هزار اتاق و البته یک سردر سبک گوتیک بینظیر، «ماسونیک تمپل» را باید یکی از چشمگیرترین ساختمانهای شهر دیترویت دانست. برطبق شایعات موجود، این مکان همچنین دارای جنبههای پیدا و پنهان بسیاری است که شاید در نگاه اول قابل مشاهده نباشند، مثل راهروهای مخلفی و پلکانهای نامرئی.
معروفترین افسانهای که پیرامون این سازه شکل گرفته با معمار آن «جرج دی. ماسون» (George D. Mason) در ارتباط است. ظاهرا این معمار بخت برگشته حین ساخت این سازه، سرمایهی زیادی را از دست داده و ورشکست شده است. او ناگزیر به بام این ساختمان رفته و با پریدن از آن خودکشی کرد. گزارشات متعددی در دست است که از حضور روحی صحبت میکنند که از پلهها بالا رفته و اغلب خود را به پشت بام ساختمان میرساند.
بیشک، معروفترین مهمانخانه در نیوانگلند، خانه لیزی بوردن در «فال ریور» (Fall River) است. لیزی بوردن متهم به قتل توأم باخشونت پدر و نامادری خود بود. خانهی محل وقوع این قتل امروزه به موزه و مهمانخانهای مبدل شده که به بازدیدکنندگان خود اجازه میدهد شبی را در این خانه و در همان اتاقهایی سپری کنند که دو مقتول این حادثه شب را در آنجا به صبح رساندند، جایی که «اَبی بوردن» آخرین نفسهایش را همان جا کشیده و در حالی که در خون خود غوطهور بود، جان باخته است.
مهمانان و کارمندان بارها از فعالیتهای عجیب این خانه صحبت کردهاند. از جمله صدای پا، حضور اشباحی ملبس به لباسهای عصر ویکتوریایی در راهروی منزل، باز و بسته شدن درها بدون دلیل و صدای پچپچهای آرام و یواشکی در اتاقهای خالی.
«الیو توماس استوری» (Olive Thomas Story) ستارهی بیچون و چرای تئاترهای موزیکال برادووی بود. او در سن ۱۶ سالگی به منهتن آمد و به سرعت برندهی عنوان زیباترین دختر شهر نیویورک شد، او همچنین یکی از اعضای افسانهای «زیگفیلد فولیز» (Ziegfeld Follies) بود. او در سال ۱۹۲۰ و در سن ۲۵ سالگی به علت استفاده از قرصهای آرامبخش دار فانی را وداع گفت.
اما مرگ او باعث جدا شدنش از این دنیای پر زرق و برق نشد، چرا که پس از مدتی نه چند طولانی، بار دیگر او به صحنه تئاتر نیو آمستردام برگشت و در این مدت بارها و بارها در ساختمان این تئاتر دیده شد. تقریبا اکثر مواقع این حضور توسط مردان حس شده است. کارمندان تئاتر هنوز هم هر صبح و شب به پرترهی او ادای احترام میکنند که در پشت صحنهی سالن آویزان شده است.
داستان تسخیر شده بودن این هتل به نحوی چشمگیر باعث رشد محبوبیت و البته شهرت این هتل شده است. «هتل استنلی» در «استس پارک» (Estes Park) و حدود ۹۰ دقیقهای شمال شهر «دنور» واقع شده است.
سبک معماری خاص و چشماندازهای دلفریب و افسون شده پیرامون این هتل باعث شده که مسافران دست کم از سال ۱۹۰۹ تاکنون برای تجربهی اقامتی لوکس به آنجا بیایند. اما این هتل شاید بیشتر به دلیل نقش خود در نسخهی سینمایی کتاب درخشش به قلم استاد ترس و هیجان «استیفن کینگ» و به کارگردانی دیگر استاد مسلم سینما «استنلی کوبریک» به شهرت رسیده است.
این ارتباط باعث شکلگیری داستانهای بیشتری پیرامون این هتل شده که با حضور ارواح رنگ و لعاب بیشتری پیدا کرد و در نهایت حتی منجر به برگزاری تورهای ارواح شبانه در این هتل شد.
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست