پاسخ به:اشعار ولادت امام رضا (ع)
جمعه 13 مرداد 1396 1:51 PM
امام رضا(ع)-ولادت
ای تو را از قـادر منـان سـلام الله نجمـه!
از تمـام عـالم امـکان سـلام الله نجمـه!
از تمام آسمانهـا از مه و خورشید و انجم
از ملک از حـور، از انسان سلام الله نجمه!
از مسیح و مریم و انجیل و از تورات و موسی
از رسول الله و از قـرآن سـلام الله نجمـه!
آفتـاب کبریـا را بـر فراز دست داری
جان ختمالانبیا را بر فراز دست داری
ای عروس فاطمه مادر شدی عیدت مبارک!
بر فراز شانۀ جان، جان توحیدت مبارک!
ماه عصمت، ماهتاب محفل آلمحمّد
آفتاب طور موسی، قرص خورشیدت مبارک!
گوهـر رخشنـدۀ دامـان دریـای ولایت!
مـادر بیت ولایت! نخل امیـدت مبارک!
نور حق در چشم طوسی مادر شمس الشموسی
حمـدخـوان، تکبیرگو تا ماه رویش را ببوسی
بـارک الله نجمـه، آوردی جمـال ابتـدا را
در جمال طفـل دلبندت تماشا کن خدا را
طور موسی: کعبه، تو: بنتاسد، این طفل: حیدر
یا شـدی زهرا و زادی باز مصباحالهدا را؟
چارده معصوم را در یک جمال آوردی امشب
دیـده بگشـا در رخش بنگـر تمام انبیا را
مشرق الانوار خورشید همه خورشیدهایی
اُمّ دیـن اُمّ الشــرف اُمّ الـولا اُمّ الرضــایی
جان عالم رونمایش باد، روی داور است این
مثل زهرا پارهای از پیکر پیغمبر است این
قبلـۀ هفتـم علـی سـوم، مـولای هشتم
زادۀ موسی کلیم الله موسیپرور است این
ضـامن آهـو نه! بلکه ضامن کل خلایق
لحظه لحظه پای میزان و صراط و محشر است این
عرش اعلا خاک پایش، هستی خلقت ولایش
عالـم و آدم فـدایش، خـازن جنت گـدایش
ای مزارت در زمین، بیتالحرام آسمانها
وی به ماه عارضت روشن همه چشم زمانها
ای گدا را گوشهای از سایۀ دیوار صحنت
خوبتـر از سلطنت بـر قلـۀ بام جهانها
حج محرومان نه! بلکه حج آدم، حج عالم
قبلۀ دلهـا نه! بلکه کعبۀ امیـد جانهـا
چشم اهل آسمان خاک قدوم دوستانت
حاجت خلق دو عـالم ریخته در آستانت
آسمانیها گرفتنـد آبـرو از خــاک کـویت
هر نهالی گشته خضری در کنار آب جویت
باغ جنت را نخواهم در بهـای خاک راهت
آفرینش را نگیـرم در پـی یک تــار مویت
چند از بهر گـدا آغـوش خود را میگشایی؟
ای فدای عادت و احسان و خلق و خُلق و خویت
آشنـا و غیـر را با دست رأفت دستگیری
دشمنت را هم میان دوستانت میپذیری
من کیام؟ آلودهای در بین پاکـان شمایم
زائرت گـر نیستم ردم مکن مـولا! گدایم
هر که هستم سائلی پشت در بـاب الجوادم
هر چه باشم دوستـی در گوشـۀ دارالولایم
هر چه در محشر ز من پرسند باشد یک جوابم
من گدایی از گدایان علی موسی الرضایم
گر چه از خود ناامیدم عفو تو باشد امیدم
رو سیاهم رو سیاهم لیک این جا رو سفیدم
دور یا نزدیک، دست توست بر روی سر من
هر کجا گیرم وطن قبـر تو باشد در بر من
مهـرت ای آقای من! ای مهربان مهربانان!
بـوده از روز ولادت شهـد شیـر مـادر من
با امـام مهربانی چـون تو در دوزخ برندم؟
کافر استم گر بگنجد این سخن در باور من
روز محشـر پـا اگـر در آتش دوزخ گذارم
باز میگویم خدایا! من رضا را دوست دارم
ای همه خورشیدها در سایۀ گلدستههایت
ای غریبـی کـه بُوَد خلق دو عالم آشنایت
گر چـه قابل نیستم بگذار یـا مـولا بگویم:
سیـدی! جانـم فدا جانـم فدا جانم فدایت!
کاش وقتی صورت خود را گذارم بر ضریحت
هم ببوسم مرقـدت را هم بمیرم از برایت
مینهادم روی پای زائر قبرت سرم را
میگشودم بـر ضریح تو نگاه آخرم را
آمـدم قبـر تــو را بوسیـدم و بــاشد امیـدم
آن سه جایی را کـه خود گفتی بیایی بازدیدم
من نیام لایـق که بـاز آیی به دیدارم ولیکن
این روایت را که میآیی به گوش جان شنیدم
تا تو وقت مـرگ بر چشمم ز رأفت پا گذاری
لحظهلحظه در هوای مرگ، دل از جان بریدم
آن که بـا دیدار مـاه عـارضت خواهد بمیرد
دوست دارد لحظه لحظه مرگ، جانش را بگیرد
گر چـه در پرونـده جرم متصل داریم مولا!
کوه عصیان، چشم گریان، زخم دل داریم مولا!
قلبــی از نـور تـولای شمــا لبریـز، امـا
نامهای از برق عصیان مشتعل داریم مولا
با همـه جرم و خطـا و بـا همه آلودگیها
در خراسان تو حـق آب و گل داریم مولا!
مهربان مهربانان! بر سـرم منت نهـادی
"میثم" آلوده را هم در حریمت راه دادی