0

اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)
سه شنبه 3 مرداد 1396  12:37 PM

 بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند

از من تمام روزگارم را گرفتند

 

از این جدایی جان من بر لب رسیده

هستیِ من تاب و قرارم را گرفتند

 

انگار قسمت نیست وصل ما دوباره

در ساوه شوق بی شمارم را گرفتند

 

اما خیالت تخت هر جایی رسیدم

خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتند

 

حالم بد است اما خدا را شکر در قم

با مهربانی حال زارم را گرفتند

 

با احترام و عزت و شوکت کمی از

این بار غم هایی که دارم را گرفتند

 

حتی زمان پر زدن از این قبیله

مردم همه دور مزارم را گرفتند

 

در شام اما خواهری مضطر چنین گفت:

یارب ببین دار و ندارم را گرفتند

 

بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است

وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند

 

نیمی ز معجر سوخت...نیمی را کشیدند

اصلا تمام اعتبارم را گرفتند

 

در گوش من مانده صدای ذوالجناحش

میگفت: با نیزه سوارم را گرفتند

 

یک "یادگاری" بود... اما در خرابه

"بنت الحسین" آن یادگارم را گرفتند

 

شاعر:محمد جواد شیرازی

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها