پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)
سه شنبه 3 مرداد 1396 12:26 PM
اشعار شهادت حضرت فاطمه معصومه(س)
همشیره ات از تو گله بسیار دارد
حالی شبیه آتش نیزار دارد
اصلاً خبر داری که افتاده به بستر
اصلاًخبر داری تن بیمار دارد
حق میدهم نشناسی اَم خیلی شکسته م
چه می توان کرد عاشقی آثار دارد
ای کاش یک پیراهنت در پیش من بود
آغوشم این شب ها هوای یار دارد
در را که هرکس زد به خود گفتم تو هستی
یک منظر شوقی به جز دیدار دارد
سربسته می گویم به تو این حرف ها را
هر جمله ام در باطنش اسرار دارد
این شهر خیلی احترامم را نگه داشت
این شهر لطف و خوبیِ سرشار دارد
یکبار من را از شلوغی رد نکردند
با اینکه که خیلی کوچه و بازار دارد
اینجا نه یک نا محرمی نزدیک من شد
نه اینکه قصد اذیت و آزار دارد
نه دور تا دور من از اوباش پر شد
نه هچکس با تازیانه کار دارد
نه خانه ام ویرانه ای بی سقف و در شد
نه اینکه اصلاٌ ریزش آوار دارد
نه چادرم خاکی شده نه دست خورده
نه که غرورم زخم از انظار دارد
اوضاع عمه زینبم طوری دگر شد
از گریه ها یک عمر چشم تار دارد
نیمه تنش زخم است و نیمی هم کبود است
چه یادگاری ها ز نیزه دار دارد