پاسخ به:اشعار ولادت حضرت معصومه (س)
سه شنبه 3 مرداد 1396 12:16 PM
چندبیتی از یک قصیده تقدیم به فاطمه معصومه(س)
ساقی از لطفش نهاده گوییا ما را به چشم
کین چنین غلطان کند امروز صهبا را به چشم
ما خماران قدر می دانیم نه باده فروش
صبح را فهمد کسی که دیده یلدا را به چشم
دست می شوید ز انکار و کند اقرار عشق
هر که رو در رو کند چشم فریبا را به چشم
چشم یوسف در غنای مستی خود میسرود
احتیاجی نیست یعقوب وزلیخا رابه چشم
بی زبان افتاد نزدیک دل و زد آتشش
شعله ایی که آمده از دور موسی را به چشم
وحی آمد تا به من مدح ولی نعمت بگو
واژهها بگذاشتند از شوق او پا را به چشم
خواستم مدحش کنم که گفت پیری با عتاب
کی توان جا داد بی اعجاز دریا را به چشم...
اهل قم هستم که از بدو تولد داشتم
منت لطف مدام بنت موسی را به چشم
در سرای این کریمه بارها همچون گدا
اسم تا آمد به لب دیدم مسما را به چشم
گریه باید در حرم چون بهتر از روی زبان
میشود فهماند فریاد تمنا را به چشم
دید هر کس گنبد زردش دگر در کل عمر
کی بیارد گنبد آبی مینا را به چشم
خط بگیرد تاجنان دیده است هرکس درحرم
گاه ثلث و کوفی و گاهی چلیپا را به چشم
کام ما شیرین شود از دیدن عکس حرم
روزه داران میخورند از دور خرما را به چشم
گر چه چون آیینه لب خوانی نمیدانم ولی
میشنیدم گاه از زوار نجوا را به چشم
نیست فرقی در کریمه با کریم اهلبیت
بارها دیدم ز احسان کار این ها را به چشم
با زبان بودم اگرچه زایرش لیک از خدا
خواستم زایر شوم یکبار زهرا را به چشم
ناگهان دیدم ندا آمد ز عرش کبریا
واگذارند ابلهان کار تماشا را به چشم
همچو نوزادی کنار مادرش در نزد تو
با زبانی بسته میگویم تقاضا را به چشم
ما به دنبال تو نه تو باید آیی سوی ما
مرده کی دارد توان یابد مسیحا را به چشم
در میان مژه هایش قطره ی اشک غریب
فرد چون بیند تو را خواند فرادا را به چشم
بر مس قلبم نظر کن که شنیدم بارها
کیمیاگر میکند کار مداوا را به چشم...
#محسن_قاسمی