پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)
پنج شنبه 29 تیر 1396 10:49 AM
پیرمردی که حضرت جبریل
زائر غربت نگاهش بود
کوچه ها را همین که طی می کرد
صد فرشته کنار راهش بود
***
با ارادت تمامی ارکان
پیش پایش خشوع می کردند
بر قد و قامت کهنسالی
آسمان ها رکوع می کردند
***
نفس قدسی پر اعجازش
مایه ی اعتبار عیسی بود
جانماز «فرشته بارانش»
افتخار تبار عیسی بود
***
حرف هایش برادر قرآن
سخنش بوی انّما می داد
از همان مال فاطمی خودش
خرجی راه کربلا می داد
***
در و دیوار خانه ی آقا
وقت مرثیه های عاشوراست
به خدا خانه نیست این خانه
این حسینیّه ی بنی الزهراست
***
این حسینیّه ای است که مردم
از حضورش ستاره می گیرند
هر شب جمعه بین این خانه
روضه ی شیر خواره می گیرند
***
از سر بی کسی و بی یاری
در و دیوار خانه یارش شد
بهر غم های مادرش آن قدر
گریه کرد عاقبت دچارش شد
***
آی مردم دویدن آقا
از نفس های خسته اش پیداست
آی مردم شکستگی دلش
از صدای شکسته اش پیداست
***
خوب شد شب شد و تو را بردند
دور تا دور شهر گرداندند
خوب شد در شلوغی این شهر
کوچه کوچه تو را نچرخاندند
***
گریه کردی و زیر لب گفتی
این تو و ریسمان و این سر من
آه .... پیراهنم شده خاکی
آه .... افتاده است پیکر من