پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)
پنج شنبه 29 تیر 1396 9:57 AM
مانند تو کسی تک و تنها نمیشود
زندانی مصیبت و غم ها نمیشود
مرهم برای داغ تو پیدا نمیشود
این زخم های کینه مداوا نمیشود
امروز پیش پای تو فردا نمیشود
برخیز و باز نغمه ی یا ربنا بزن
دستی به روی شانه این آیه ها بزن
در حجره ات دمی ز شه کربلا بزن
برخیز و باز سالمه را هم صدا بزن
جود و کرم بدون تو معنا نمیشود
آقای داغ کوچه ندیده، خمیده ای
در خون خود تنیده،تپیده،خمیده ای
از بس که روی خاک کشیده،خمیده ای
یا ارث مادری ست،خمیده خمیده ای
کاغذ هم این چنین که تویی تا نمیشود
ای پیرمرد خسته، چرا گریه میکنی
تا میکشی به رویت عبا، گریه میکنی
داری به یاد کرب و بلا گریه میکنی
یا اینکه یاد قامت تا گریه میکنی
ننویسم از مصیبت عظما نمیشود
رفتی ولی کنار سرت خواهری نبود
در سینه ات مصیبت آب آوری نبود
حرف کنیزی و لگد و دختری
شکرخدا که دست تو انگشتری نبود
بر روی دست های تو دعوا نمیشود
افتاده بود در ته گودال، آسمان
تیر وکمان ونیزه وشمشیر وبعد از آن
زجر ویزید وحرمله وخولی وسنان
یکدست میزدند و هماهنگ و هم زمان
این زخم ها که روی تنش جا نمیشود
وقت غروب تازه می آمد صدای شمر
وای از عبور خنده بی انتها شمر
از سینه توواثر چکمه های شمر
وای از لب و دهان توورد پای شمر
چون تو کسی مقطع الاعضا نمیشود
محمود یوسفی