الان زمان قضاوت نیست، به ایگور فرصت بدهیم
شنبه 27 خرداد 1396 12:59 AM
کارشناس والیبال ایران می گوید انتقادات به سرمربی تیم ملی زود است و او هنوز نیاز به زمان دارد.
به گزارش "ورزش سه"، هفته سوم لیگ جهانی والیبال از امروز آغاز میشود و ایران در اولین بازی این هفته، امشب در لهستان با آمریکا بازی دارد. ایگور کولاکوویچ و تیم فنیاش در 6 بازی رسمی کنار تیم ملی بودهاند اما انتقادات از او و کادر فنیاش از همان هفته دوم لیگ آغاز شد و اوج این انتقادات در بازی آخر، بازی با آرژانتین بود. جواد محتشمیان، گزارشگر تلویزیونی این بازی که از همان ست اول به کادر فنی و بعضی از بازیکنان تیم ایراد گرفته بود، بعد از بازی هم در گفتوگوهایی عملکرد کولاکوویچ را زیر سؤال برد. علی شاکری از گزارشگران تلویزیون و کارشناسان والیبال، ایراداتی را به این مدل انتقاد گرفته است:
1- بحث گزارشگری و کارشناسی فرق میکند. این درست نیست که گزارشگر، کار تحلیل را هم انجام بدهد. در ZDF و دیگر شبکهها اگر گزارش والیبال دیده باشید، متوجه شدهاید که گزارشگر کمتر نظر کارشناسی میدهد و فقط اتفاقات بازی را گزارش میدهد. در وقتهای مرده بازی یا بین ستها، کارشناسی که از بزرگان والیبال آن کشور است، کار تحلیل را انجام میدهد و اگر ایرادی به تیم و کادر فنی وارد باشد، میگوید. آقای محتشمیان از کارشناسان خوب هستند و دورهای هم بازیکن بودهاند ولی بهتر است گزارشگر به جای تحلیل، از بازیکنان دو تیم اطلاعات بدهد و روند بازی را گزارش کند و اگر هم نیازی به تحلیل وجود دارد، کنار گزارشگر، یک کارشناس این کار را انجام بدهد.
2- انتقاد کردن خیلی خوب است، اگر انتقاد نباشد، پیشرفت هم اتفاق نمیافتد ولی خوب است که بدانیم کی و کجا انتقاد کنیم. هر انسان عاقلی میداند که وسط یک پروسه، زمان خوبی برای انتقاد کردن نیست. لیگ جهانی یک پروسه است و نمیشود وسط لیگ به تیم و نتایجی که میگیرد، ایراد گرفت. اگر این تیم در هفته سوم، بازیهایش را ببرد و به جمع هشت تیم صعود کند، همه کسانی که به نتایج تیم ایراد گرفتهاند، باید حرفشان را پس بگیرند. وظیفه یک رسانه این است که یک اتفاق را تحلیل کند و به مخاطبش دید بدهد ولی این قضاوتکردنها و تحلیلها باید بهموقع انجام شود تا هم واکنشهای تند مخاطب را در پی نداشته باشد و هم اینکه منصفانه باشد.
3- یکی از ایراداتی که آقای محتشمیان و دیگر منتقدان از این تیم دارند، این است که چرا بعد از المپیک، ایران هم تیم را جوان نکرد. آمریکا و روسیه تقریبا تیمشان را دگرگون کردهاند و برای المپیک 2020 سرمایهگذاری میکنند. آنها پشتوانه و گزینههای خوبی برای جایگزینی دارند. از 28 دوره لیگ جهانی، 25، 6 دوره را تجربه کردهاند، ما نمیتوانیم خودمان را همتراز با آنها ببینیم؛ ما در حال توسعهایم ولی آنها به ثبات رسیدهاند. فدراسیون همین دو روز پیش اعلام کرد تیم امید به جای تیم ملی در جام ملتهای آسیا شرکت میکند. دورانی آرزوی ما قهرمانی در جام ملتهای آسیا بود ولی حالا تیم ملی هم خودش را بالاتر از تیمهای ملی ژاپن، چین، کرهجنوبی و استرالیا میبیند و با تیم دوم به بازی با آنها میرود. این یعنی ما هم جوانگرایی را شروع کردهایم ولی تازه در اول راه هستیم و زمان میخواهیم. برزیل با گذشتهای که در والیبال دارد، فقط با سه، چهار تغییر به لیگ جهانی آمده و لهستان سه تغییر داشته است. بیشتر تیمها ترکیب اصلیشان را حفظ کردهاند. ما میتوانستیم تیم را از اینی که هست، جوانتر کنیم ولی تیمهای امیدها و جوانان ما درگیر مسابقات آسیایی و جهانی هستند. نمیشود بازیکنی را که هنوز پیراهن تیم امید را به تن کرده، بهیکباره از تیم جوانان به تیم ملی ببری؛ ضمن اینکه فدراسیون بینالمللی به تازگی اعلام کرده، یک بازیکن همزمان فقط میتواند در دو مقطع سنی بازی کند نه در سه مقطع.
4- گفتهاند کولاکوویچ، پا جای کواچ میگذارد، پولش را میگیرد و برایش مهم نیست چه اتفاقی میافتد و ارنج را فدراسیون میچیند. این حرف چند نکته دارد؛ کواچ با آمدن به ایران ضرر کرد. او از نظر فنی ضعیف نبود، فقط مشکل مدیریتی داشت. بازیکنان ایران در شرایط بلبشویی به کواچ رسیدند. بازیکنان بهیکباره و بدون اینکه دورههای خاص را ببینند، معروف شدند و در کانون توجهات قرار گرفتند. ولاسکو با تجربه بود و میتوانست آنها را مدیریت کند ولی کواچ جوان و بیتجربه بود. کواچ الان سرمربی تیم اسلوونی است، مربی تیم نایبقهرمان اروپا، پس نمیشود گفت او مربی کوچکی بوده. تیم ملی فعلی صربستان همتیمی است که ایگور ساخته. هفت، هشت سال این تیم دست او بوده و با پوستاندازی به اینجا رسیده. نیکولای گربیچ، سرمربی حال حاضر صربستان، شاگرد او بوده. صربستان فعلی، حاصل زحمات ایگور است. یک مربی را هم نمیشود با چند هفته کار زیرسؤال بود و عملکردش را بررسی کرد و بدتر از همه اینکه بگوییم او فقط برای گرفتن پول به ایران آمده. اول اینکه در ورزش ایران که نتیجهگرایی در صدر است، یک مربی که تازه کارش را شروع کرده، نمیتواند ریسک کند؛ او کارش را محتاط پیش میبرد تا برای خودش و تیمش، ثبات ایجاد کند. رسیدن به این ثبات هم زمان میخواهد. همین کارلوس کیروش را در نظر بگیرید. او مربی بزرگی است ولی چند سال طول کشید تا با تیم ملی فوتبال به نتیجه برسد؟ اصلا فوتبال را کنار بگذاریم و خود والیبال را ببینیم و نگاهی به شرایط ولاسکو در تیم ملی بیاندازیم. یک سال، تیم ولاسکو شکست خورد تا خودش را پیدا کند. ایگور هم زمان میخواهد با جو و فضای والیبال ایران آشنا شود. قبول کنیم که الان شرایط خوبی برای قضاوتکردن مربی و تیمش نیست؛ فرصت بدهیم.
* گفت و گو: لیلی خرسند