پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)
چهارشنبه 24 خرداد 1396 2:08 PM
ای تیغ مرا لبالب از یارب کن
ای تیغ بیا و راحتم امشب کن
بشتاب و سر مرا شکاف اما باز
رحمی به دل سوخته ی زینب کن
ای تیغ زمان زمانه ی نیرنگ است
بشکاف سرم که سینه ام خون رنگ است
یک بار نشد که سیر رویش بینم
بشتاب دلم برای محسن تنگ است
ای تیغ پر پرزدنش را بزنند
آن مرغ که قید ماندنش را بزنند
ای تیغ ندیدی که چه حالی دارد
مردی که به پیش او زنش را بزنند
امروز نه آن دم علی از پا افتاد
تا خانم من زیر قدم ها افتاد
یک شهر برای بردنم رد میشد
از روی دری که روی زهرا افتاد
ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز
او خورد زمین و من بریدم آن روز
از پهلوی میخ کوب زهرا آن روز
با دست خودم میخ کشیدم آن روز
شاعر: حسن لطفی