پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)
سه شنبه 23 خرداد 1396 3:39 PM
اشعار ضربت خوردن حضرت مولا(ع) – رضا دین پرور
سر سفره نشسته بود عجیب
چشم هایش هوای باران داشت
در حوالی مغرب کوفه
دست هایش دعای باران داشت
**
نمکی روی زخم خود پاشید
تا شود باز، روزه ی جگرش
باز می کرد روزه را می زد
روضه های مدینه هم به سرش
**
سر سفره نشسته بود و عجیب
دل زینب براش می زد شور
دم افطار خود دعا می کرد
« که بلا از نگاه بابا دور »
**
تا سحر چشم روی هم نگذاشت
پاشد و رخت خویش را بربست
با نگاهی به آسمان فرمود
که شب روسیاهی کوفه است
**
هوس دیدن دوباره ی یار
کرد او را از این مصمم تر
نام زهرا که برد نیّت کرد
شال خود را چو بست محکم تر
**
ابروانش به هم گره خورده
گذر چشم او به ماه افتاد
با طمأنینه ای شگفت انگیز
دل به دریا زد و به راه افتاد
**
او که بر دوش می کشید هرشب
کیسه ی نان و کیسه ی خرما
او که بر شانه هاش می رفتند
کودکان یتیم هی بالا
**
پینه ی دست های او بیش از
پینه های شریف پیشانیش
او که هر روز و شب فقط می خورد
به دل ریش ریش و زخمش نیش
**
گام هایش وزین و سنگین بود
کوچه ها زیر پاش می لرزید
غربتی داشت گریه های شبش
که طنین صداش می لرزید
**
چشم، در راه مسجد کوفه
تا بیاید امام امشب هم
چند خانه آن طرف تر آه
چشم در راه مانده زینب هم
**
نفسش را که در گلویش ریخت
سوخت انگار از تبش محراب
حضرت آفتاب پا می کرد
کوفه را با اذان خود از خواب
**
آه از بعد این اذان غریب
که شکسته شود به سجده سرش
با لب تیغ زاده ی ملجم
بی مهابا خنک شود جگرش
**
آه از خون که ریخت بر رویش
آه از آخرین خسوف علی
چقدر ضرب تیغ سنگین بود
سکته انداخت در حروف علی
**
رکن عالم شکست و هاتف گفت
اهل عالم تَهَدَّمَت وَالله
در جنان فاطمه به سر می زد
با نوای علی ولی الله
رضا دین پرور