پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)
دوشنبه 15 خرداد 1396 1:29 PM
کاروان شتر، بار دیگر
قصه ی سود خود را بیان کرد
یوسفِ از تجارت رسیده
مصر را سوی مکه روان کرد!
ماه با سایه ی ابر بر سر
سوی بانو شتابان می آمد
کاخِ بانو به پابوسی ماه
بی امان، دست افشان می آمد
***
می رسید از بیابان بطحا
سوی بانو عجب عطر سیبی
السلام علی خاتم النور !
السلام علیک حبیبی!
با وجود زر و سیم و درهم
بی وجود تو من هیچ هیچم
آمدم تا که نیلوفرانه
دور نخل نبوت بپیچم
تاجر اول مکه بودم
ناز تجریدی ات را خریدم
شاعر چشمهایت شدم چون
گوهری بهتر از این ندیدم
اولین فاتحم که به فتحِ
ماورای حرایت رسیدم
اَشهدُ اَنّ روحی محمد(ص)!
کرده ای با شکوهت ، شهیدم
***
ثروتش شد نثار رسالت
نخل دین شد از او آبیاری
بود سنگِ صبورِ محمد(ص)
کرد آیینه را خوب یاری!
طعنه زن های پتیاره هرچند
دور کردند از خویش او را
مثل پروانه ها سر رسیدند
آسیه، ساره، مریم، صفورا
در شبانگاهِ روشن تر از روز
از خُم نور، جامش فرستاد
خانه اش شد سرآغازِ معراج
حضرت حق، سلامش فرستاد
سيد محمد حسين ابوترابي
شمسه اش مثل خاتم درخشید
بر زنان دو عالم شرف داشت
در فضیلت برایش همین بس:
گوهر فاطمه(س) در صدف داشت