پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)
دوشنبه 15 خرداد 1396 1:21 PM
وای مادر...
نگذار تنهايش در اين غربت پيمبر را
بانو ببين حال دل بي تاب همسر را
با خود ببر بيرون از اين شِعب پُر از سختي
خاتون مكّه , همرهت خاتون محشر را
داريم مي سوزيم با غمناله ي زهرات
داريم مي گِرييم اين ساعات آخر را
شمع سحر هاي نبي سوسو نزن اينطور
اشكت درآورده ست اشك چشم دختر را
پيش محمّد سفره ي غم پهن خواهد شد
فردا كه جمعش ميكند از خانه بستر را
تو مي روي از اين در اما چند سال بعد
بر پهلوي زهرات مي كوبند اين در را
نگذاشتي دست محمّد را ببندند،آه
اين قوم مي بندند امّا دست حيدر را
پهلوي تو در عرش حتماً درد ميگيرد
روزي كه پايي بشكند پهلوي مادر را
تا شوكتت را بر خلايق رو كند خالق
مي آفريند بالغرض ، صحراي محشر را
فرداي محشر بر سر دست تو مي آرند
شش ماهه اي ،نُه ماه كوچك تر از اصغر را
محمد قاسمي