0

پیامبر اسلام (ص) از دیدگاه امام صادق (ع)

 
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:پیامبر اسلام (ص) از دیدگاه امام صادق (ع)
دوشنبه 8 خرداد 1396  6:02 PM

 

حضرت ابراهيم(عليه السلام) در داخل آتش گفت: (اللهم انى اسالك بحق محمد وآل محمد لما انجيتنى منها); خدايا! به حق محمد وآل محمد از تومى خواهم كه مرا از آتش نجات دهى. خداوند نيز آتش را براى او سرد و گوارا نمود. حضرت موسى(عليه السلام) وقتى عصايش را به زمين انداخت و در خود احساس ترس نمود گفت: (اللهم انى اسالك بحق محمد و آل محمد لما امنتنى); خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى نمايم كه مرا ايمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود:(لاتخف انك انت الاعلى) (21) نترس. مسلما تو برترى.

اى يهودى, اگر موسى(عليه السلام) امروز حضور داشت و مرا درك مى كرد و به من و نبوت من ايمان نمى آورد. ايمان و نبوتش هيچ نفعى به حال او نداشت. اى يهودى! از ذريه من شخصى ظهور خواهد كرد به نام مهدى( عليه السلام) كه زمان خروجش عيسى بن مريم براى يارى او فرود مى آيد و پشت سر او نماز مى خواند. (22)

 پیامبر اسلام (ص) از دیدگاه امام صادق (ع)

پيامبر(ص) فرمود: دنيا خانه كسى است كه خانه (واقعى) ندارد

 

سياستمدارى پيامبر(ص)
درعرف جهاني امروز( سياست ) را به معناي نيرنگ و دروغ براي كسب قدرت و سلطه بر مردم تعريف مي كنند، اما (سياست) در لغت به معناى (اداره كردن امور مملكت و حكومت كردن است). خداوند متعال پيامبر خاتم ( ص) جانشينان بر حق او ائمه معصومين (عليهم السلام) را از بهترين سياستمداران شمرده است در زيارت جامعه , در وصف ائمه (عليهم السلام) كه پرورش يافتگان مكتب نبوتند, آمده است: (وساسه العباد).

فضيل بن يسار مى گويد: از امام صادق(عليه السلام) شنيدم كه به بعضى از اصحاب قيس ماصر فرمود: خداوند ـ عزوجل ـ پيغمبرش را تربيت كرد و نيكو تربيت فرمود. چون تربيت او را تكميل نمود, فرمود: ( انك لعلى خلق عظيم); تو بر اخلاق عظيمى استوارى. سپس امر دين و امت را به او واگذار نمود تا سياست و اداره بندگانش را به عهده بگيرد, سپس فرمود: (ما اتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا) (23) آنچه را رسول خدا براى شما آورد، بگيريد،( و اجرا كنيد) و از آنچه نهى كرد، خود دارى نماييد.

رسول خدا(ص) استوار، موفق و مويد به روح القدس بود و نسبت به سياست و تدبير خلق هيچ گونه لغزش و خطايى نداشت و به آداب خدا تربيت شده بود،… .

زهد و وارستگى
حضرت محمد( ص) هرگز نسبت به دنيا و لذايذ زودگذر آن ميلى نشان نداد و به آن توجهى نكرد. آن حضرت براى هدايت مردم و رساندن آن ها به سعادت دنيا و آخرت وارد عرصه سياست شد.
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: روزى رسول خدا(ص) در حالى كه محزون بود، از منزل خارج شد فرشته اى بر او نازل شد، در حالى كه كليد گنج هاى زمين را به همراه داشت. فرشته گفت: اى محمد(ص) اين كليدهاى گنج هاى زمين است. پروردگارت مى فرمايد: اين كليدها را بگير و درگنج هاى زمين را باز كن وآنچه مى خواهى ازآن استفاده نما. بدون اين كه نزد من ذره اى ازآن ها كم شود.

پيامبر(ص) فرمود: دنيا خانه كسى است كه خانه (واقعى) ندارد. كسانى دور آن جمع مى شوند كه عقل ندارند.
فرشته گفت: به آن خدايى كه تو رابه حق مبعوث نمود! وقتى در آسمان چهارم كليدها را تحويل مى گرفتم , همين سخن را از فرشته ديگرى شنيدم.

ابن سنان مى گويد: امام صادق(عليه السلام) فرمود: مردى نزد پيامبر( ص) آمد، در حالى كه آن حضرت روى حصيرى نشسته بود كه زبرى آن بر بدن آن حضرت اثر گذاشته بود و بربالشى از ليف خرما تكيه نموده بود كه برگونه هاى گلگونه اش نفوذ كرده بود.آن مرد درحالى كه جاهاى اثر كرده را مسح مى نمود گفت: كسرى و قيصر (پادشاهان ايران و روم) هرگز چنين راضى نمى شوند و بر حرير و ديبا مى خوابند و تو ( كه سرور مخلوقات خدايى) بر اين حصير!

پيامبر(ص) فرمود: به خدا من از آن ها برتر و گرامى تر هستم. من كجا و دنيا كجا! مثال زودگذر بودن دنيا مثال شخصى است كه بر درختى سايه دار عبور مى كند،لحظه هايى از سايه درخت استفاده مى كند و وقتى سايه تمام شد از آن جا كوچ مى كند و درخت را رها مى كند.
هيچ زمينه اى از زندگى پيامبر(ص) نيست مگر اين كه امام صادق(عليه السلام) در آن زمينه سخنانى با ارزش دارد. به عنوان حسن ختام به ذكر خطبه اى از آن حضرت در توصيف پيامبر(ص) اكتفا مى كنيم.

 

خطبه امام صادق (عليه السلام) در وصف حضرت محمد ( ص )

بردبارى، وقار و مهربانى خدا سبب شد تا گناهان بزرگ و كارهاى زشت مردم مانع نشود كه دوست ترين و شريف ترين پيغمبرانش  يعنى محمد بن عبدالله(ص) را براى مردم بر گزيند.

محمد بن عبدالله(ص) در حريم عزت تولد يافت، در خاندان شرافت اقامت گزيد، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بيان كردند و حكميان در وصفش انديشه نمودند، او پاكدامنى بى نظير، هاشمى نسبى بى مانند و بى مانندى از اهل مكه بود.

 

حيا صفت او بود و سخاوت طبيعتش، بر متانت ها و اخلاق نبوت سرشته شده بود. اوصاف خويشتن دارى هاى رسالت بر او مهر شده بود تا آن گاه كه مقدرات و قضا و قدر الهى عمر اورا به پايان رسانيد و حكم حتمى پروردگار او را به سرانجامش منتهى ساخت.

هر امتى، امت پس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تا پدر بزرگوارش، عبدالله، هر پدرى او را به پدر ديگر تحويل داد اصل و نسبش به ناپاكى آميخته نشد و ولادت او با ازدواج نا مشروع پليد نگشت. ولادتش در بهترين طايفه، گرامى ترين نواده (بنى هاشم)، شريف ترين قبيله (فاطمه مخزوميه) و محفوظترين شكم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترين دامن بود.

خدا او را برگزيد ،پسنديد و انتخاب كرد سپس كليدهاى دانش و سر چشمه هاى حكمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمت بر بندگان و بهار جهانيان باشد. خداوند كتابى را بر او نازل كرد، كه بيان و توضيح هر چيزى در آن است و آن را به لغت عربى، بدون هيچ انحرافى قرار داد به اميد اين كه مردم پرهيزكار شوند. آن را براى مردم بيان كرد و معارف آن را روشن ساخت و با آن دينش را آشكار ساخت و واجباتى را لازم شمرد و حدودى را براى مردم وضع نمود وبيان كرد.

 

آن ها را براى مردم آشكار نمود و آن ها را آگاه ساخت. آن حضرت در آن امور راهنمايى به سوى نجات و نشانه هاى هدايت به سوى خدا مى باشد. رسول خدا(ص) رسالتش را تبليغ كرد مإموريتش را آشكار ساخت بارهاى سنگين نبوت را كه به عهده گرفته بود به منزل رسانيد و به خاطر پرورگارش صبر كرد و در راهش جهاد نمود. با برنامه ها و انگيزه هايى كه براى مردم پى ريزى نمود و مناره هايى كه نشانه هاى آن را بر افراشت براى امتش خير خواهى كرد و آن ها را به سوى نجات و رستگارى فرا خواند و به ياد خدا تشويق وبه راه هدايت دلالت كرد تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرت نسبت به مردم دلسوز و مهربان بود.

 

 

پی نوشت ها

————————————-
(1) حجر, آيه 9. (انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون)…(2) قلم, آيه 4….(3) فتح, آيه 29….
(4) مصباح الشريعه, ترجمه زين العابدين كاظمى, ص 126.(خلقنى الله من صفوه نوره. ..)
(5) جلإ العيون. ص 11….(6) همان, ص 36….(7) بحار الانوار, ج 16, ص101….(8) مناقب, ج 1, ص 150.

(9) سفينه البحار, ج 1, ص 433….(10) بحار الانوار, ج 17, ص 30,…(11) هند بن ابى هاله, فرزند حضرت خديجه(س) از شوهر قبلى اش بود كه در خانه پيامبر اسلام رشد و نمو نمود.
(12) بحار الانوار, ج 16, ص 148 ـ 147.

(13) كليات سعدى, فصل طيبات, ص 533 ـ 532….(14) بقره, آيه 146….(15) فتح, آيه 29….
(16) بقره, آيه 89….(17) تفسير نور الثقلين, ج 1, ص 138 و ج 5, ص 77….(18) انبيإ, آيه 107.

(19) اصول كافى, ترجمه سيد جواد مصطفوى, ج 2, ص 325….(20) همان, ص 321….(21) طه, آيه 68….(22) بحار الانوار, ج 16, ص 366. به نقل از جامع الاخبار, ص 8 ـ 9.
(23) حشر, آيه 7.

 

تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها