پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396 2:36 PM
حضرت علی اکبر(ع)-مدح و ولادت
صدای پای بهار آمد
بیا كه كوه وقار آمد
به قلب عاشق قرار آمد
به حقپرستی عیار آمد
به عرش حق هم جوار آمد
به كربلا تك سوار آمد
رسولی و كربلا كتابت
نگینی و عالمی ركابت
رسیده پیغمبری دوباره
به عاشقان دلبری دوباره
امیری و سروری دوباره
ادامهی كوثری دوباره
چه گویمش؟ حیدری دوباره
و فاتح خیبری دوباره
نه احمدی و نه حیدری تو
شعاعِ "الله اكبری" تو
نشسته در ذهن من خیالت
میان چشمان من جمالت
منم گرفتار دام خالت
تمام فكرم شده وصالت
منم اسرت منم وبالت
تو شاهزاده تو با اصالت
نه تو خدایی و نه جدایی
كه الحق از نسل مرتضایی
منم مریض و تویی مسیحا
منم غلام و تو هستی آقا
تمام عالم نم و تو دریا
تو عشق حیدر تو قلب زهرا
تو وارث خُلق و خوی طاها
تو برتری از توهم ما
كران نداری و بیكرانی
تو فرق داری ای آسمانی
حسین شد مست شهد كامت
ملائكه در صف سلامت
صنوبر است این و یا كه قامت
چه قامتی! پا به سر قیامت
ببر كه جانم بهای جامت
فدای چشمت فدای نامت
تو همنشین ستارههایی
اذان سبز منارههایی
تو بر وجود خدا دلیلی
ذبیح لب تشنهی خلیلی
تو اذن پرواز جبرئیلی
تو كوثری و تو سلسبیلی
بدون همتا و بیبدیلی
از ایل بارانی و اصیلی
تجلی سرمدی به قرآن
"علی" ولی "احمدی" به قرآن
از عقلم امشب خبر ندارم
به جز دل در به در ندارم
پرندهام بال و پر ندارم
بدون عشقت ثمر ندارم
به جز به دستت نظر ندارم
سر از در خانه بر ندارم
نهال دل را كجا بكارم؟
منی كه جز تو كسی ندارم
امان كه روزی تو بین صحرا
تنت شد از كینه ارباً اربا
به خاك افتاد سرو رعنا
صدای خنده صدای اعدا
و ناتوان زانوان آقا
رسید عمه به داد بابا
تمام صحرا پر از تن توست
و خون بابا به گردن توست
تو را به چشمان خود كشید و
یكی یكی بر عبات چید و
از این جهان بیتو دل برید و
شهادتش را به چشم دید و
صدا زد از خیمه نا امید و
به قتلگاه عمهات رسید و
شكست از داغ رفتن تو
هزار چشمه شده تن تو