پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 11:23 AM
شاعر نجومی خراسانی
مژده اى دل كز ره امشب جان جانان آمده
جان جانان در جهان از راه احسان آمده
خلق عالم را صفابخش دل و جان آمده
اى محبّان بار ديگر ماه شعبان آمده
ملك هستى غرق رحمت گشته از اين فيض عام
ساقيا برخيز و ما را باز مى در جام كن
شعله ور جان مرا از آب آتش خام كن
در ميان مردم دنيا مرا گمنام كن
يا چو مجنونم اسير عشق بى فرجام كن
بيش از اين دارى مرا حيران چرا هر صبح و شام
تا سحر مى سوخت جانم دوش از داغ فراق
بود سرتاپاى من گويى همه در احتراق
ناگهان زد هاتف غيبم نداى اشتياق
كز چه بنشستى چنين مغموم در كنج وثاق
خيز از جا كآمد از ره خسرو شيرين كلام
سرو باغ دين گل گلزار پيغمبر حسين
سبط خيرالمرسلين سلطان بحر و بر حسين
زيب آغوش و ضياى ديده حيدر حسين
ميوه قلب بتول و حجت داور حسين
شد رُخ ماهش ضيابخش دل خيرالانام
چون ز رنج عصمت آن دُردانه آمد در وجود
گشت روشن از فروغش عالم غيب و شهود
باب لطفش را خدا بر عالم امكان گشود
جبرئيل آمد به سوى خانه زهرا فرود
گوييا بهر نبى دارد ز سوى حق پيام
اى حسين اى شهريار ملك دين و سرورى
اى درخشان آفتاب چرخ حسن و دلبرى
اى كه در عالم زدى از عشق كوسِ برترى
كرده اى در راه خود عشاق را از خود برى
دست ماه و دامن لطف تو اى والامقام
اى كه مركب تاختى هر سوى در ميدان عشق
اى كه سرانداختى چون گوى در چوگان عشق
اى كه بودى روز و شب سرگشته و حيران عشق
روح عشق و قلب عشق و جسم عشق و جان عشق
ريخت ساقى از ازل آرى مى عشقت به جام
اى قرار جان زهرا زينت عرش برين
نور چشم مصطفى اى خسرو دنيا و دين
باعث ايجاد خلق اولين و آخرين
بنده عشقت نجومى سوده بر خاكت جبين
از كرم درياب او را اى ولى ذوالكريم
******
چه خوب است آب و هوایی که دارید
همیشه بهشت است جایی که دارید
الهی روی خلوتی هم نبیند
شلوغی این کوچه هایی که دارید
مجال عرق ریختن هم ندادید
به پیشانی این گدایی که دارید
نمی خواهم اصلا بفهمم که ما را
کجا می برد رد پایی که دارید
همین که شما می بریدم، یقینا
شبی می رسم تا خدایی که دارید
از امروز ناله رسان حسین است
پر فطرس بینوایی که دارید
برایم هوای بهشتی بالا
حرام است با کربلایی که دارید
شما با خدا با خدا با خدایید
ومن با شمایم شمایی که دارید
مرا خیمه کربلا می نویسید
دخیل حسینیه ها می نویسید
دل بی قرار اختیاری ندارد
اسیر است و راه فراری ندارد
مقامات عاشق فنا می پذیرد
اگر هم بمیرد مزاری ندارد
کسی که بنا نیست بی سر بمیرد
چه بهتر دل بیقراری ندارد
دل بی حسین اصل و فرعش زیادی است
شبیه درختی که باری ندارد
دل بی حسین از گل بدترین هاست
دل بی حسین اعتباری ندارد
بود ذکر سجاده هر فقیری
امیری حسین فنعم الامیری
همه زیر پایند و بالا حسین است
همه قطره اند و دریا حسین است
چه رسم خوشی که زمان تولد
کلام نخستین ما یا حسین است
حسن هم حسین است ، علی هم حسین است
محمد حسین است و زهرا حسین است
حسن یا علی فاطمه یا محمد
تجلی این چهارتن با حسین است
همین که به جز عشق چیزی نگفتیم
تجلی لا ذکر الا حسین است
گنهکارها نیز ترسی ندارند
قیامت اگر دست آقا حسین است
شه عالمینیم، الحمدلله
غلام حسینیم، الحمدلله
ندیدم کسی را گدایش نباشد
مسلمان یا ربنایش نباشد
مسیر تکامل یقینا محال است
اگر کربلا انتهایش نباشد
برای جهنم چه خوب است، هر که
حسین بن زهرا برایش نباشد
مگر می شود؟نه…نه… امکان ندارد
خدا باشد و کربلایش نباشد
خدایی که دار و ندارش حسین است
مگر می شود خون بهایش نباشد؟
یقین کشتی او نجاتی ندارد
اگر خواهرش ناخدایش نباشد
حسین آمد و بال ها گریه کردند
تمامی گودال ها گریه کردند
پر ما کجا؟وسعت آسمانت
پریدن کجا؟ قبه ی لا مکانت
حسن هم به پای تو قد راست می کرد
ادب داشت، پیشت امام زمانت
تو بالا نشینی، چگونه نباشد
سر شانه های پیمبر مکانت
تویی سنت هفت تکبیر احرام
نبی منتظر شد بچرخد زبانت
شما هر دو در حال ارتزاقید
اگر می گذارد دهان بر دهانت
خدا بهتر از تو ندارد اگر داشت
یقین کن که می داد روزی نشانت
خداوند مثل تو دیگر ندارد
شبیه تو دارد اگر خب بیارد
من و سال ها جستجویت حسین جان
من و منت گفتگویت حسین جان
مگر می شود من به پایت نیفتم
من و سجده بر خاک کویت حسین جان
شعر از علی اکبر لطیفیان