وظائف مسلمانان در برابر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بخش(3)
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396 9:53 PM
«یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامرمنكم فان تنازعتم فى شىء فردوه الى الله و الرسول ان كنتم تومنون بالله و الیوم الاخر ذلك خیر و احسن تاویلاً» (نساء /59).
«اى افراد با ایمان خدا را اطاعت كنید و پیامبر خدا و صاحبان فرمان از خود را اطاعت نمائید اگر در چیزى نزاع كردید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، این براى شما بهتر است و عاقبت و پایان نیكویى دارد».
اگر این آیه دستور مىدهد كه مشكلات قضائى را به خدا و رسول او باز گردانیم مقصود از ارجاع به خدا ارجاع به نماینده او است.
به خاطر همین اصل كه پیامبر یگانه مرجع قضایى مسلمانان است، خدا گروهى را كه با وجود پیامبر، به حكام باطل مراجعه مىكردند، سخت نكوهش مىكند و مىفرماید:
«آیا ندیدى كسانى را كه مدعى ایمان به آنچه كه بر تو و بر پیشینیان از تو نازل شده است، مىباشند، و مىخواهند مظاهر طغیان (حكام باطل) را به داورى بطلبند و شیطان مىخواهد آنها را شدیداً گمراه كند».(نساء /60).
مراجعه به طاغوت، دام شیطانى است كه مىخواهد انسانها را از راه راست (داورى پیامبر معصوم) به بیراهه ببرد.
این آیات، پیامبر را یگانه رهبر سیاسى و مرجع قضائى معرفى مىكند و مسلمانان را موظف مىدارد كه حتماً به او مراجعه كنند و از مراجعه به غیر كه همگى مظاهر طاغوت و حكام باطل و خودكامهاند، خود دارى نمایند و فرمانهاى او را محترم بشمارند.
ج: اطاعت در قلمرو مسائل نظامى: قرآن پیامبر را یگانه مرجع نظامى مىداند به اندازهاى كه جزئىترین مسائل نظامى باید با اجازه او صورت پذیرد مانند ترك میدان جنگ كه باید به اذن او باشد و اگر اذن او نباشد، باید حضور خود را در میدان بر همه چیز مقدم بدارند چنانكه مىفرماید:
«انما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله و اذا كانوا معه على امر جامع لم یذهبوا حتى یستا ذنوه» (نور /62). «افراد با ایمان كسانى هستند كه به خدا و پیامبر او ایمان آوردهاند آنگاه كه در كارى كه اجتماع در آن لازم است بدون اجازه او به جایى نمىروند».
لفظ «امرجامع» به معنى كار مهمى است كه اجتماع مردم در آن لازم است و مصداق واضح آن مسأله جهاد با دشمن و مبارزه با او است و شأن نزول آیه همین معنى را تأیید مىكند.
اگرپیامبر در این آیات، یگانه رهبر و مرجع در امور سیاسى و قضائى و نظامى معرفى شده به خاطر حفظ مصالح جامعه است كه باید تمام تشكیلات در نقطهاى متمركز شده و مدیریتهاى ردههاى گوناگون به مدیریت واحد باز گردد و یك فكر و اندیشه بر تمام تشكیلات سایه افكند.
به خاطر همین مقام نظامى است كه خدا اجازه نمىدهد (آنگاه كه پیامبر مردم را به جهاد دعوت مىكند) اهل مدینه و بادیه نشینان آنها، از پیامبر تخلف جویند و براى حفظ جان خود از جان او چشم بپوشند چنانكه مىفرماید:
«ما كان لا هل المدینة و من حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله و لا یرغبوا بانفسهم عن نفسه» (توبه /120).
«هرگز بر اهل مدینه و بادیه نشینان اطراف آن روا نیست كه از پیامبر خدا تخلف جویند و براى حفظ جان خود، از او اعراض نمایند».
این آیات كه نمونه آنها در قرآن فراوان است ایجاب مىكند كه مسلمانان وظیفه دارند كه در مسائل سیاسى و قضائى نظامى و... به او مراجعه كنند و از سخنان او تخلف و تخطى ننمایند و در حقیقت قلمرو لزم اطاعت را روشن مىسازند.
2- احترام پیامبر (صلی الله علیه و آله)
تكریم بزرگان و ارج نهادن بر شخصیتهاى الهى با اعتقاد به عبودیت و بندگى آنها، تعظیم خداى سبحان است، احترام آنان نه تنها از این نظر است كه انسانهاى كاملى بودند كه راه سعادت را به روى انسانها گشودند، بلكه در بزرگداشت آنها، انگیزه دیگرى در كار است كه عارفان را به احترام و تعظیم آنها وا مىدارد و آن، ارتباط محكم و پیوند استوار آنها با خدا است كه آنى با او به مخالفت برنخاسته و پیوسته مجریان فرمانهاى خدا و پویندگان راه كوى او بودند.
روى این اساس هر نوع تكریم و تعظیمى كه از اعتقاد به قداست و طهارت آنها از گناه، و اخلاص و عشق آنان به كسب رضاى حق، و فداكارى و جانبازى آنان در گسترش آیین او، مایه بگیرد، در حقیقت تعظیم خدا و عشق به او است و اگر آنان را دوست مىداریم و احترام مىگذاریم از این نظر است كه آنان خدا را دوست داشته و به او عشق مىورزیدند، و خدا نیز آنها را دوست مىداشت.
قرآن این حقیقت عرفانى را در آیهاى بازگو مىكند و مىفرماید:
«قل ان كنتم تحبون الله فاتبعونى یحببكم الله و یغفرلكم ذنوبكم و الله غفور رحیم» (آل عمران /31).
«اگر خدا را دوست مىدارید از من پیروى كنید (در این موقع) خدا شما را دوست مىدارد و گناهان شما را مىبخشد و خدا بخشایشگر و رحیم است».
در این آیه مهر به خدا علت پیروى از پیامبر گرامى (صلی الله علیه و آله) معرفى گردیده به گونهاى كه گواه مدعیان دوستداران خدا، پیروى از رسول گرامى اعلام شده است، و نكته آن همان است كه یادآورى شد كه هر نوع گرایش به پیامبران از نظر گفتار و رفتار و اظهار مهر و مودت به شخص و مقام آنان، در حقیقت اظهار علاقه به مقام ربوبى است و همگى از یك عشق ریشهدار به خدا سرچشمه مىگیرد.
منبع: شهید آوینی
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست