0

اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:34 AM

صدای تقتق زنجیر و پیرمردی که
میان محبس اهریمنان گرفتار است
اگر چه بسته به غل پا و گردنش دشمن
ولی هنوز هم او حجتی ز دادار است
 
برای روح بلندش قفس که مانع نیست
تمام ارض و سماوات تحت قدرت اوست
تمـام شهر نه ، بلکه تمــام دنیـا هم
رهین دست عطا بخش پر کرامت اوست
 
میان بند هم او باب حاجت است،آری
بیـا بخـواه از او هر چه در نظـر داری
اگر گره به دلت خورده یا به زندگی‌ات
چه بهتر آنکه به سوی گره گشا آری
 
کلیم و خضر و مسیح آمده به سائلی‌‌اش
بیا ببین که در خانه‌اش چه غوغایی است
محل آمـد و رفت ملائـکه شـده است
در استلام حجر دیدنش تماشایی است
 
تحیّــری است برایش ســرودن و خواندن
چه گویم از غم او تــا شــراره پـا نشود
چه گویم از سر و دستی که سخت مجروح است
فقط همین؛ که ز ساقش قدم دو تا نشود!
 
قلم رسایی خود را زمین نهاده و بعد
زبــان الکن شــاعر به لکنت افتــاده
برای شیعه چه غم بیش ازاین،که خود بیند
تن امـــام روی تخته پــاره افتاده
 
چه محنتی است از این بیشتر که خورشیدی
به روی دوش دو شب پرّه می‌شود تشییع
به سوی خاک می رود، ولی پس از آن
به سوی اوج سمــاوات می شود ترفیع

شاعر : مصطفی هاشمی نسب

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها