پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396 8:48 PM
تاریخ: 1347/12/29
بسمه تعالی
به عرض می رساند: دو طغرا مرقوم محترم که یکی بی تاریخ بود و مشتمل بر تقاضای اجازه برای آقای حسینی و دیگری مورخ 12/11/ بود و اصل، سلامت و سعادت جناب عالی را خواستار است.
از اوضاع شکایت نموده بودید، آنچه مسلم است هر روز رو به وخامت است و با وضع خودمان امیدی نیست مگر به توجه غیبی ان شاءالله تعالی. لکن ما نباید در ادای وظایف، منتظر نتیجه قطعیه باشیم، اگر در محضر مقدس حق تعالی عامل به وظیفه معرفی شویم، همین نتیجه است. از خداوند تعالی توفیق عمل به وظیفه را برای کافه مسلمین و خصوص اهل علم خواستار است. مرقوم شده بود (می خواستم از مسجد اعراض کنم.) موجب تعجب است، انسان در پستی که مشغول خدمت است، باید با هر ناملایمی پایدار باشد.
در نظر دارم که به یکی از آقایان ائمه در زمان فشار برای تغییر لباس گفتم، اگر شما را اجبار به تغییر لباس کنند، چه می کنید؟ گفتند در منزل می نشینم و بیرون نمی آیم. گفتم اگر من را اجبار کنند و امام جماعت باشم، همان روز با لباس تازه مسجد می روم. باید پست ها را نگه داشت و در وقت مقتضی با اعراض دسته جمعی طرف را کوبید، (مع الاسف) نه آن را داریم و نه این را. از خداوند تعالی توفیق و سعادت جناب عالی را خواستار است. امید دعای خیر برای حسن عاقبت دارم.
اجازه را اتکالاً به معرفی حضرت آقای طالقانی و جناب عالی فرستادم. اگر با معظم له ملاقات دست داد، سلام این جانب را ابلاغ فرمایید.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.