پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396 8:36 PM
تاریخ: 1366/12/11
بسم الله الرحمن الرحیم
این عید مبارک را به همه مسلمین جهان و مستضعفین و خصوصاً ملت ایران تبریک عرض می کنم، از خداوند تعالی سلامت همه را خواستارم.
ما در تولد حضرت امیر جهات معنویش /را از/ دست ما ازش کوتاه است. ما /نمی توانیم/ از این جهات معنوی ای که در ایشان بوده است حتی یک جمله موافق با واقع نمی توانیم عرض کنیم، لکن بعضی از جهات که مربوط به خود جهت مادی است و جهات اجتماعی است، آن را می شود گفت. شما ملاحظه کنید که یک نفر که خلیفه مسلمین است، زمامدار امور است، خلیفه است، این چه وضعی داشته است، در حالی که خلیفه است می خواهد نماز جمعه بخواند، لباس زیادی ندارد، می رود بالای منبر، آن لباسی که دارد حرکت می دهد - به حسب نقل - تا خشک بشود، دو تا لباس ندارد، یک کفشی را که خودش وصله می کرده است، کفاشی می کرده است، ازش می پرسند /می گوید/، حضرت می فرماید که این کفش به نظر شما چقدر ارزش دارد، می گویند: هیچ. می گوید که: (امارت بر شما هم، خلافت هم، در نظر من مثل این کفش و پایین تر از این کفش است، مگر این که اقامت عدالت کنم) . شما کجا سراغ دارید که یک نفر خلیفه باشد و وضعش این طور باشد؟ حضرت امیر سلام الله علیه حقیقتاً مظلوم است و مظلوم بوده است، حتی در بین شیعیان هم مظلوم است. وقتی می خواهند تعریف کنند از حضرت امیر، تعریف می کنند به چیزهایی که بر خلاف واقع است و توهین به حضرت است، مثلاً می گویند که انگشترش را که می خواسته هدیه بدهد به فقیر، قیمتش خراج شامات بوده است! آن کسی که لباسش آن است، انگشتر می پوشد که قیمتش خراج باشد؟! این یک دروغی است که اگر روایت هم داشته باشد، دروغ است - در صورتی که ندارد - وقتی می خواهند معرفی کنند حضرت امیر را، به این جهات معرفی می کنند، به همین جهات چیز. یا آنهایی که عارف لفظی هستند - عرفان حقیقی که کم است در دنیا - آنها هم وقتی که می خواهند از حضرت نقل کنند، یک حرف های درویشی نقل می کنند. آنی که هست واقعیتش را که نمی دانند، و این جهات ظاهری هم که حضرت داشته است برای جهالت هایی که بوده است، منحرف کردند از واقعیتش، خیال کردند تعریف حضرت امیر به این است
که انگشترش چقدر قیمت داشته باشد و مثلاً چه باشد. یک زندگی عجیب و غریبی برای حضرت امیر.
شما خلافت در آن وقت یک وضع خاصی داشته است، خصوصاً آن خلفای از معاویه به پایین، یک سلطنتی بوده است و /در همین عصر که/ در همان عصر که معاویه آن بساط سلطنتی را راه انداخته بود، حضرت امیر مثل یک فعله می رفت کار می کرد، مثل یک عمله می رفت کار می کرد و آب راه می انداخت و بعد همان جا می گفت این آب صدقه است. آب راه نمی انداخت برای خودش، وضع زندگی این بوده است. ما اگر بخواهیم از ایشان تقلید کنیم نمی توانیم، حقیقتاً نمی توانیم تقلید کنیم، قدرت این معنا را ما نداریم. اما خود ایشان هم فرمودند که شما نمی توانید، اما تقوا می توانید داشته باشید. می توانید که تقوا داشته باشید، می توانید که با خدا باشید، توجه به خدای تبارک و تعالی داشته باشید.
و بحمدالله ملت ما امروز یک وضع خاصی دارد که شاید در طول تاریخ نبوده. در همان تاریخی که ائمه علیهم السلام بودند، خود رسول الله بوده است، حضرت امیر بوده است، مردم اختلاف داشتند، مردم، همان هایی که دور و بر خودشان بودند /از آنها/ وقتی می خواستند ببرندشان جنگ، نمی رفتند. اما امروز وضعی شده است که داوطلبند. اشتباهی که این غربی ها دارند و این مخالفین ما دارند، اشتباه این است که خیال می کنند که وقتی که کلمه موشک تو کار آمد، مردم ایران می ترسند دیگر بعد چه بشوند. این موشک ها را زدند و کشتند و چه کردند و مردم ایران سر جای خودشان نشستند و می خندند بهشان. شما مردم ایران را از موشک نترسانید، مردم ایرانی که شهادت را برای خودشان افتخار می دانند و بسیاری از اوقاتی که این جا می آیند انسان تعجب می کند از وضع اینها که جوانش فوت شده است، جوانش شهید شده است، می گوید باز هم می خواهم، می خواهم جوان دارم باز می دهم. بچه کوچک، می گوید انشاءالله بزرگ می شود و شهید بشود. یا زن ها می بینید که چه وضعی دارند. اینها مردم را، این مردمی که طالب شهادتند از شهادت می ترسانند! و این یک اشتباهی است که از باب این که نمی فهمند، اصلاً ادراک این معنا را که معنویات چی است، امثال صدام و اینها اصلاً نمی فهمند که مسأله چی است. متوجه این که ایران چه وضعی دارد و مردم ایران چه وضعی دارند، اصلاً متوجه این نیست، همین قدر خیال می کند که اگر موشک انداختند به ایران، فوراً شکست می خورند. این قویتر می کند اینها را.
عمده این است که ما توجه داشته باشیم به این که حفظ کنیم ایمان خودمان را و وحدت خودمان را.اگر این راه حفظ شد هیچ، از هیچی دیگر ترس ندارد. موشک بیاید، چه می دانم هر کی می خواهد بیاید و آمریکا بیاید، شوروی بیاید، هر کی می خواهد بیاید، البته این نکته از ذهن مردم ما
خارج نمی شود که وقتی ببینند که آنهایی که کمک می کنند به صدام برای این شرارت هایش، این از ذهن مردم خارج نمی شود، توجه بهش دارند و آنهایی که می خواهند منافع خودشان محفوظ بشود، باید توجه به این داشته باشند که منافعشان محفوظ اگر بخواهد باشد، باید یک جوری عمل بکنند که این طورها نباشد و الا محفوظ نخواهد ماند. آن کسی که کمک می کند یا کمک مادی می کند یا کمک نظامی می کند، آنها هم خیال می کنند که ما از کمک های نظامی آنها، کمک های آنها می ترسیم. نه، ترسی در کار نیست. برای این که یک ملتی است که شهادت طلب است، حالا شهادت با موشک باشد یا با تانک باشد یا با توپ باشد یا با هر چه باشد. شهادت طلب است این ملت. از این نمی ترسد، اما فراموش هم نمی کند که کی ها به اینها /به اینها/ دارند خدمت می کنند، کی امر می کند بهشان که این کارها را بکنید، انگیزه آنها چی هست، آنهایی هم که اینها وادار می کنند، کی اند و کی به اینها کمک می کند، کی موشک می دهد، کی چی می کند، این از ذهن مردم ما بیرون نمی رود و باید لذا توجه داشته باشند آنهایی که این کار را می کنند. و من از خدای تبارک و تعالی مسألت می کنم که همه ما را در ایمان به خودش مستقر قرار بدهد و همه مسلمین را حفظ کند و از شر کفار همه مسلمان ها، همه مستضعفان جهان محفوظ باشند.
والسلام علیکم و رحمةالله
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.