پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396 8:33 PM
تاریخ: 1366/03/08
بسم الله الرحمن الرحیم
انشاءالله امیدوارم که این عید سعید به همه مسلمین و همه مظلومان جهان خصوصاً ملت شریف ایران مبارک باشد. من فکر می کردم که این ضیافتی که شما مؤمنین دعوت برش شدید که ضیافت الله است، این چی است. دعوت شدیم به ضیافت الله و ضیافت الله در عالم ماده عبارت از این است که ما را پرهیز بدهد از تمام شهوات دنیوی، این مرتبه مادی ضیافت الله است که همه کسانی که دعوت شدند به این ضیافت بدانند که ضیافت خدا در این نشاه چشم پوشی از شهوات است و ترک آن چیزی که قلب انسان، یعنی روح طبیعی انسان بهش مایل است آنها را باید ترک کند، این ضیافت خداست و این ضیافت سایه ضیافت هایی است که در طول عالم وجود تحقق دارد. منتها در عالم ماده به این صورت است که ترک شهوات طبیعی است، شهوات جسمانی است و در عالم مثال ترک شهوات خیالی است و در عالم بعد از مثال ترک شهوات عقلانی است، روحانی است. شهوت در هر جا به یک صورت تحقق دارد، در این عالم به همین طوری که می دانید و در عالم بعد از این عالم، عالم مثال شهواتی که انسان در عالم مثال دارد بالاتر از شهواتی است که در عالم طبیعت دارد و جلوگیری از آن هم مشکل تر است و ضیافت الله در آن جا این است که از آن شهوات انسان منصرف بشود، از شهوات نفسانی، آن شهوات نفسانی ای که الان عالم گرفتارش هست، شهوات عقلانی هم که بالاتر از این شهوات است ضیافت الله در آن جا باز این است که از آن شهوات عقلانی هم باید دست برداشت و /آنها هم/ در همه این مراتب هم شیطان وارد است که نگذارد شما در این ضیافت الله استفاده کنید، در عالم طبیعت نگذارد، در عالم خیال نگذارد در عالم عقل هم نگذارد و دست برداشتن از آن آمال عقلانی نیز مشکل تر از دست برداشتن از این آمال دیگر است. آمال نفسانی که پایین تر از آمال عقلانی است، عالم را به آتش کشیده. تمام این جنگ و تمام این نزاع هایی که در عالم واقع می شود چه در یک عائله واقع بشود یا در همه عالم که آن هم یک عائله است تمام اینها از همین سرکشی نفس است و ضیافت الله در آن جا که ما دعوت بر آن هم شدیم، این است که وارد بشویم در آن جا و ترک کنیم آن شهوات نفسانیه را و این بسیار مشکل است، شهوات جسمانی آسانتر است ترکش تا شهوات بالاتر تا برسد به شهوات نفسانی. تا آن آخر انسان مبتلاست به این شهوات نفسانی و ضیافت الله هم در آن عالم این
است که ما دعوت شدیم که دعوت بشویم که ترک کنیم اینها را، این جا ظل آن جاست و آن جا روح این جاست و شهوات عقلانی هم که در بسیاری در تمام عالم پرتو انداخته است این بالاتر از شهوات روحانی و نفسانی و جسمانی است و ضیافت الله هم در آن جاست که آن هم ترک بشود. ضیافت الله ترک این چیزهاست، برای این که ضیافت، رفتن در حضور آن کسی است که انسان را دعوت کرده است. خدا دعوت کرده است، ما هم در اثر این، در دنبال این دعوت وارد می شویم در ضیافت. آیا ما در این ماه رمضان، در این ضیافت وارد شده ایم و ترک کرده ایم شهوات جسمانی را، فضلا از شهوات خیالی و شهوات نفسانی و شهوات عقلانی؟ این دیگر هر کسی دست خودش است که خیال کند ببیند چه کرده است. آیا در محضر حق تعالی که دعوت کرده است ما را، ما رفته ایم در این محضر؟ وارد شده ایم در این محضر تا استفاده بکنیم یا وارد نشده ایم؟ در مسائل بالاتر از این جا هم هست. اینها مراتبی است از آن ضیافت فوق این ضیافات که آن ضیافت اهل معرفت است. خدا همه را دعوت کرده است به این ضیافت و اهل معرفت و کمل از اولیاء در آن ضیافت وارد می شوند و می توانند، البته نادری می تواند از عهده برآید. و فوق این همه مقامات، آن جایی است که دیگر ضیافتی در کار نیست، مضیفی و میهمانی و مهمانداری و ضیافتی در کار نیست، آنچه در وهم تو ناید آن است که اصل مسأله دیگر می رسد به جایی که ضیافتی در کار نیست.
و از جمله چیزهایی که در ماه مبارک هست، قضیه ادعیه ماه مبارک است. انسان وقتی ادعیه ائمه علیهم السلام را می بیند چه در ماه مبارک، چه در غیر ماه مبارک، خوب! در ماه مبارک زیاد است ادعیه. اگر نبود این که نهی شدیم از مأیوس شدن از رحمت خدا، ما باید وقتی آنها را می بینیم بکلی مأیوس بشویم. این امام سجاد است که مناجات هایش را شما می بینید و می بینید چطور از معاصی می ترسد. مسأله، مسأله بزرگتر از این مسائلی است که ما فکر می کنیم، مسأله غیر از این مسائلی است که در فکر ما یا در عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید. مسأله ای است که اولیاء می دانند چی است قضیه، آنها فهمیدند تا آن اندازه ای که بشر باید بفهمد که قضیه چه بزرگ است و در مقابل چه عظمتی ما هستیم و سر و کار ما با کیست. اینها به ما تعلیم می دهند و این طور نیست که دعا برای تعلیم ما باشد، دعا برای خودشان بوده است، خودشان می ترسیدند، از گناهان خودشان گریه می کردند تا صبح، از پیغمبر گرفته تا امام عصر سلام الله علیه، همه از گناه می ترسیدند، گناه آنها غیر اینی است که من و شما داریم، آنها یک عظمتی را ادراک می کردند که توجه به کثرت، از گناهان کبیره است پیش آنها. حضرت سجاد در یک شبش به حسب آن چیزی که وارد شده تا صبح اللهم ارزقنا التجافی عن دارالغرور و الانا به الی دارالسرور والاستعداد للموت قبل حلول الفوت.مسأله، مسأله بزرگ است، آنها در مقابل عظمت خدا وقتی که خودشان را حساب می کنند می بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند،
واقع مطلب همین است، جز او کسی نیست و چیزی نیست. وقتی که توجه بکنند به عالم کثرت ولو به امر خدا این است که نسبت می دهند به رسول خدا که فرمود لیغان علی قلبی فانی لاستغفرالله فی کل الامور سبعین مره. او غیر از این مسائلی بوده است که پیش ماهاست. آنها در ضیافت بوده اند، در مافوق ضیافت هم بوده اند، در ضیافت بوده اند و از این که حضور در مقابل حق تعالی دارند و معذلک دارند مردم را دعوت می کنند، از همین کدورت حاصل می شده. توجه به مظاهر الهی، از غیب متوجه شدن به شهادت و به مظاهر الهی ولو همه اش الهی است، برای آنها همه الهی است لکن معذلک از آن جایی که، از آن غیبی که آنها می خواهند که کمال انقطاع الیک است وقتی که توجه می کنند به مظاهر، این گناه بزرگ است، این گناه نابخشودنی است، این دار غرور است پیش حضرت سجاد، توجه به ملکوت دار غرور است، توجه به مافوق ملکوت هم دار غرور است، توجه به حق تعالی طوری که دیگر ضیافتی در کار نباشد که مخصوص کمل اولیاء است آن جا دیگر ضیافت الله نیست در کار.
خداوند به ما نصیب کند که ما انکار نکنیم این مسائل را، از جمله چیزهایی که سد راه انسانیت است، انکار مقامات است، محصور کردن همه چیز را در این چیزهایی که خود ما می فهمیم، اگر یک کسی یک قدم بالاتر بگذارد ولو لفظاً این از دیانت به نظر آنها خارج شده است. این سد راه است، قدم اول یقظه است، انسان باید بیدار بشود. ما همه الان در خوابیم. (الناس نیام) / وقتی/ اگر موت حاصل بشود برای انسان، آن وقت انتباه است ولی کو که حاصل بشود! عمده این است که انسان این مسائلی که وارد شده است ملاحظه کند که تمام آن چیزی که در گفتار اهل معرفت علمی است، در ادعیه ما، فوق اوست. اگر انکار کردید، انکار آنها را هم کردید، انکار اقوال ائمه علیهم السلام را هم کردید، ولو نمی دانید و این انکار سد راه انسان است، نمی گذارد انسان یک قدم بالا برود و این مارب نفسانی و هواهای نفسانی سرچشمه تمام مفاسدی است که در عالم هست، این مفاسدی که دنیا را به آتش زده است و دنیا در آتش از دست آنها می سوزد. لابد اخیراً شنیدید که رئیس جمهور امریکا گفته است که این کشور ایران یا رژیم ایران وحشی هستند. اگر مقصود از وحشی این است که رام نیستند در مقابل آن چیزهایی که شما می خواهید، گاوشیرده نیستند، این را شما اسمش را وحشی می گذارید، بگذارید و اگر واقعاً وحشی به آن معنایی که شما به خیالتان است که گفته اند، می گویید، بی حساب دارید حرف می زنید. وحشی آن است که نمی گذارد مردم، زورمندها به او تعدی کنند یا وحشی آن است که می خواهد تعدی کند؟ بی حساب نباید صحبت کرد. شما اگر چنانچه رفراندوم کنید
بین ملت های دنیا که امروز وحشی ترین رژیم ها کی است، من گمانم این است که بین ملت ها اگر اتفاق آرا نباشد، اکثریت قاطع هست که آمریکا. آن کسی که از آن ور دنیا می آید به این ور دنیا و تهدید می کند که من چه کنم و چه می کنم، این وحشی است یا آن که می گوید بابا بگذارید ما سر جای خودمان در کشور خودمان آزاد باشیم؟ در منطق آنها وحشی این است که رام آنها نباشد چنانچه تروریسم هم آن است که تابع آنها باشد و لهذا دیدید که عراق را تا آن وقتی که رام نبود برای آمریکا در چیز تروریست ها حساب کردند، همچو که رام شد او را از بین بردند، آن وقت به جای او / جای/ دیگری را گذاشتند. بی حساب انسان اگر حساب کند این طوری است، وقتی که سرخود انسان بخواهد مسائل را بگوید این است که رؤسای جمهور دنیا الا معدودی آنها فکر می کنند آنها فکر می کنند / که هر کس که مصالح ما را در نظر گرفت و هر کس که گاو شیرده ما شد، این وحشی نیست. و اما آن که سرکشی کرد از این فرمان، این وحشی است!! این منطق امثال ریگان است. و شما باید، ملت های ضعیف باید این منطق را بکوبند، روی این منطق است که دارند عالم را می چاپند، دارند مظلومین را زیر پا له می کنند، اگر یک قدری سستی کنید له می شوید.
اینهایی که می گویند باید سازش کرد، اینها می فهمند که ما اگر سازش کنیم، له می شویم، اینها راضی اند به این که سازش بشود. اینها می گویند مطیع باشید، هر چه ما گفتیم عمل کنید، خودتان دیگر قدغن است که فکر کنید، فکر خودتان را باید غلاف کنید. آنها می خواهند که آرامش حاصل بشود در دنیا، آرامش وقتی حاصل می شود پیش آنها، که همه تابع باشند. ملت ها باید به فکر باشند، ملت ایران باید به فکر باشد، اگر لحظه ای سستی کند تا ابد له است. الان که صدام رو به جهنم دارد می رود و انشاءالله خواهد رفت. وقت این است که شما جدیت تان زیادتر بشود چه قوای مسلحه از هر صنف که هستند و چه ملت و چه این بسیج اگر مهلت بهش بدهید هر روزی که مهلت می دهید - او را تقویت می کنند و کار مشکل تر می شود. باید مهلت بهش نداد، سستی نباید کرد، مردم در اتصال به جبهه ها و جبهه ها در فعالیت. هر روزی که تعویق بیفتد این قصه مشکل تر می شود و شما باید فکر کنید و نگذارید کار مشکل بشود. به جای این که مناقشات لفظی بین خودتان باشد رها کنید، این وقتش نمی گذرد، اگر باشد، همه را رها کنید یکصدا دنبال این باشید که نگذارید ابرقدرت ها در کشور شما دیگر دخالت کنند. آنها الان مسابقه می کنند در این که دخالت کنند در کشور مسلمین، در خلیج، باید نگذاشت. نترسید از این هیاهو، هیاهویی است که می کنند که ما را با همان هیاهو بترسانند. آنها هم خیال می کنند که ملت ایران از این که یک وقت طیاره های آنها بیایند و بمباران کنند جایی را می ترسند. امتحان خودشان را مردم داده اند، ملتی که دنبال شهادت است، ملتی که افرادش این است که
دست و پایشان وقتی قطع می شود، گله می کنند که خدایا! چطور؟ مگر ما لایق نبودیم که جان ما را بگیری. یک همچو ملتی را نترسانید از این که ما چه می کنیم؟ شما هر غلطی می خواهید بکنید و نمی توانید هم بکنید، این ابرقدرت ها می خواهند به همه جا مسلط بشوند و این بدبخت های خلیج هم مثل کویت گرفتار این وسوسه شده است، خیال می کند که اگر در دامن آمریکا برود خلاص می شود، این اشتباه است. آمریکا می خواهد همه چیز شما را از بین ببرد و مسلط بر همه حیثیت ملت شما بشود، با همین بازی ها. توجه به عواقب امر خودتان بکنید. شما فردا که آمریکا دست از روی سرتان برداشت، باز ایران همراه هست، هستش! آن روزی هم که دستش روی سر شماست، هستش، هیچ ترس از این که او چه می کند ندارد. تا حالا هر چه کردند، هر چه خواستند کردند معذلک /هر چه خواستند کردند و/ ملت ما قوی تر شد. عمده این است که همه ملت همصدا باشند، مناقشات را دست بردارند، بگذارند برای بعد، وقت زیاد است. امروز که همه چیز همه شما، همه چیزتان خدای نخواسته اگر چنانچه غلبه ای پیدا بشود از یک قدرتی به باد می رود، باید راجع به این چیزهای جزیی که اهمیت ندارد، هی ننشینید و بگویید، هی بنویسید، او بنویسد، او بگوید. باید دست برداشت از این چیزها، با هم باشید تا این شیطان ها را بیرون کنید بعد، وقتی که بیرون کردید، بنشینید خودتان هر کاری خواهید بکنید. هر چیزی وقتی دارد، امروز وقت مناقشات نیست، امروز وقت این نیست که یک دسته ای یک طرفی را بگیرند، یک دسته یک طرفی را بگیرند، یک دسته ای نصیحت کنند ما را که شما باید صلح بکنید، این مال ضعفاست، آن اشخاص ضعیفی که همیشه در دام آمریکا بودند یا امثال اینها از این مسائل می گویند لکن ما تازه خارج شدیم از این دام، دوباره حاضر نیستیم وارد بشویم، ملت ما حاضر نیست به این که دوباره در این دام وارد بشود، دوباره مستشارهای آمریکا بیاید و هر حکومتی می خواهد بکند. تا حالا ما را عقب نگه داشتند بس است این می خواهند باز هم نگه دارند، عقب تر ببرند؟
من دعا می کنم از خدای متعال، می خواهم که خداوند ما را بیدار کند و خداوند دشمن های اسلام را اگر قابل اصلاح نیستند، از بین ببرد و ما را آشنا کند به وظایف همین عالم و به وظایف عالم های دیگر و ما را از این ضیافت، یک حظی به قدرت خودش عنایت کند.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.