پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396 8:24 PM
تاریخ: 1364/01/15
بسم الله الرحمن الرحیم
این روز مبارک را به همه آقایان حضار و به ملت بزرگوار ایران و به همه ء مسلمین جهان تبریک عرض می کنم. امیدوارم خداوند به برکت این روز مبارک، برکاتش را بر همه مسلمین، خصوصاً به ملت شریف ایران نازل بفرماید.
مولود امروز، وصف کردنی نیست، آنچه که وصف کرده اند از او، دون شان اوست و آنچه شعرا و عرفا و فلاسفه و دیگران درباره او گفته اند شمه ای از آن چیزی است که او هست. غالبا مسائلی که درک می کرده اند و می کنند راجع به مولا علی بن ابی طالب، عرضه می داریم. آن چیزهایی را که ما نمی توانیم درک کنیم و دست عرفا و فلاسفه و دیگران از آن کوتاه هست، آن چیز قابل ذکر نیست. انسان تا نشناسد، نمی تواند بگوید و آن مقداری هم که در دسترس ماست، آن قدر زیاد است که گفتن او محتاج به زمان های طولانی است. و لهذا ما باید در پیشگاه مبارک ایشان عذرخواهی کنیم و عذر تقصیر بخواهیم که ما قاصریم و نمی توانیم بیان کمال شما را بکنیم.
آن چیزی که موجب تأسف است این است که نگذاشتند حضرت امیر سلام الله علیه آن طور که باید و دلخواه اسلام است، جلوه پیدا کند. در مدت کوتاه /ولایت/ خلافت ظاهری ایشان، سه تا جنگ پیش آمد که از خود مسلمین بود. این منحرفین که ایران را متهم می کنند به این که چرا با مسلمین شما جنگ می کنید، علاوه بر این که ما حزب بعث را مسلم نمی دانیم بلکه ضد اسلام می دانیم و مردم عراق مبتلای به او هستند و مردم ایران هم همین طور، و جنگ با مسلم نیست گرچه از مسلمین او سپر قرار می دهد و می آورد در جبهه ها، لکن جنگ با مسلم نیست. علاوه بر این ما فرض می کنیم که مسلم باشد، شماها صدام را از اصحاب رسول الله مسلم تر می دانید؟ این معممین اهل سنت بعضی شان (درباری اینها) صدام را و امثال صدام را از مقدس های نهروان بالاتر می دانند؟ آنهایی که جبین شان پینه داشت و نماز شب هم می خواندند. حضرت امیر سه جنگی را که کرده است با اصحاب پیغمبر، با نزدیکان پیغمبر، با مقدس های حقه باز کرده است و این برای مصلحت اسلام بوده است. گرچه من
می دانم که در بعضی دل ها اشکال به حضرت امیر هم هست، بعضی اشخاص به حضرت امیر هم اشکال دارند، ولو جرأت نمی کنند بگویند که (چرا با مسلمان جنگ کرده است!) لکن حضرت امیر تابع اسلام است، اسلام بگوید با مسلمین جنگ کن، جنگ می کند! بگوید با کفار جنگ کن، جنگ می کند، وقتی بنا شد یک طایفه ای از مسلمین، اینها توطئه کردند برای این که اسلامی که می خواهد متولد بشود، این را از بین ببرند و یک دسته دیگر هم اغفال کردند دنبال این معنا، تکلیف حضرت امیر سلام الله علیه است که شمشیر را بکشد و در سه جنگ با مسلمین /جنگ/ کسانی که اظهار اسلام می کردند و فریاد اسلام می کشیدند و همه شان هم از صدام مسلمان تر بودند، شمشیر را بکشد و در سه جنگ با مسلمان ها جنگ بکند برای اطاعت امر خدا و برای حفظ اساس اسلام.
آن روزی که اساس اسلام و اساس دیانت اسلام بستگی دارد به جنگ کردن با کسانی که اظهار اسلام می کنند یا واقعا هم مسلمان هستند، وقتی بنابراین شد، شمشیر را باید بکشند مسلمین و با اینها جنگ بکنند. این کوردل هایی که برای طرفداری از قدرت های بزرگ و برای طرفداری از سلطنت طلب ها و منافقین و امثال اینها به ایران و رزمندگان ایران و علمای اسلام در ایران اشکال می کنند، اینها اشکالشان را ببرند در صدر اسلام طرح کنند، ببینند که باید چه بگویند! امیرالمؤمنین را قبول ندارند؟ قبول دارند در آنجا ببینند چه واقعه ای اتفاق افتاده و برای چه اتفاق افتاد، انگیزه چی بود؟ آنها می خواستند برگردانند اسلام را به همین مسائل زمان جاهلیت، ولو در صورت اسلام. تکلیف امیرالمؤمنین در این وقت چی بود؟ جز این بود که عمل کرد؟
ما اعتقادمان این است که صدام می خواهد اسلام را برگرداند به کفر و الحاد. ما اعتقادمان این است که آمریکا از اسلام ترسیده است و می خواهد اسلام را به هم بزند، تصریح هم می کند. ما این کسانی که با دولت اسلامی ایران معارضه می کنند، اعتقادمان این است که اینها با اسلام دارند معارضه می کنند. ما روی این اعتقاد با اینها تا آخر باید مبارزه کنیم برای این که اسلام همچو تکلیفی برای ما معین کرده است کسی که همه موافقینش عبارتند از اشخاصی که منحرف هستند از اسلام، آمریکایش منحرف، دیگرانش منحرف، کسی که این طور است و در مملکت خودش با مسلمین این طور عمل می کند و با مسلمین ما هم این طور عمل می کند، این کس را جز این که با او به مبارزه برخیزیم، راهی نداریم. و ما تا آخر دنبال این مطلب هستیم و خواهیم بود و به حرف های مفت آنهایی که انحراف دارند، انحراف عقلی دارند، انحراف فکری دارند، به حرف های اینها اعتنایی نمی کنیم، ما تکلیف را ملاحظه می کنیم. علمای اسلام الان در ایران (علمای بزرگ ایران) همه شان موافق با این مسأله هستند و مطمئنا هم همین طور است و بازاری ها و کشاورزها و دیگران، اهل ادارات، همه اینها، اینها خلص از مؤمنین هستند که با این امر موافق هستند. و از آن طرف اگر خدای نخواسته در این جنگ آمریکا پیروز بشود و صدام را پیروز بکند، اسلام یک سیلی ای می خورد که تا آخر تا زمان های طولانی
نمی تواندسرش را بلند کند. وقتی ما در یک همچو مقامی واقع هستیم و یک همچو تکلیفی را احراز کردیم، بر همه ما لازم است و واجب شرعی است که از اسلام دفاع کنیم. علاوه بر همه اینها مساله، مسأله این نیست که ما جنگ می کنیم، ما دفاع می کنیم. /ما/ کسی که به ما حمله کرده و این طور ویرانگری کرده است در کشورمان، ما لازم است دفاع کنیم. دفاع را احدی از مسلمین نیست که، احدی از علمای اسلام نیست که /از دفاع/ بگوید دفاع در اسلام نیست. دفاع هیچ احتیاج به یک ولی ندارد، هیچ احتیاج به یک امامی ندارد. تمام مسلمین اگر یک وقت بنا شد برشان هجمه بشود، خودشان باید دفاع کنند، مستقلند در این امر. و کشور ایران مستقلا، ولو این که ولی فقیه هم نگوید، ولو این که علما هم نگویند با این که می گویند آنها هم مردم مکلف شرعی هستند به این که دفاع کنند و حکم عقلشان این است که از کشور خودشان از ناموس خودشان، از مال خودشان دفاع کنند و شما می دانید که اگر خدای نخواسته این حزب بعث مهلت پیدا بکند و مهلت به او داده بشود، این با کشور عراق چه می کند و به کشور ما چه می کند. و ما تا آخر ایستاده ایم، ما دنبال اسلام هستیم، دنبال احکام اسلام، و حکم اسلام این است امروز.
ما از خدای تبارک و تعالی توفیق همه مسلمین را خواستاریم، که در مقابل این علم کفر قیام کنند و یک کسی که با تمام قواعد بین المللی مخالفت می کند، صاف می گوید که ما ساعت چند حمله می کنیم، حمله موشکی می کنیم به شهرهای ایران، به شهرهای مسکونی ایران صریح می گوید، لکن هیچ کشوری او را محکوم نمی کند. و ما صریح می گوییم که ما ابدا نظر نداریم به این که به یک کشوری تعدی بکنیم. ما از خودمان دفاع داریم می کنیم و همه تبلیغات بر ضد ماست. این برای این است که قضیه، قضیه اسلام و کفر است، نه قضیه ایران و عراق است. قضیه این است که از اسلام اینها بد می بیند، اسلام نمی گذارد که آنها به منافع نامشروع خودشان برسند و آنها که اسلام نمی گذارد به منافع نامشروعشان برسند، اینها قیام بر ضد اسلام می کنند و وادار می کنند. قیام بر ضد اسلام است، لکن باید بدانند که با یک کشوری که وضعش این طور است، یک کشوری که وضع روحی مسلمانانش، جوانانش، مشایخش، بچه هایش این طور است، با این کشور نمی توانند معارضه بکنند. آنهایی که در رأس واقع هستند و در راس جنایات واقع هستند، آنها عاقل ترند از این که خودشان را مبتلا کنند به یک امری. بعضی وقتها مبتلا کردند و سیلی خوردند، حالا دیگر مبتلا نمی کنند خودشان را به این امر. اینها وادار می کنند مردم را به این که شیطنت بکنند و این شیطان ها هم بدانند که دیگر نمی توانند کاری انجام بدهند! یک کشوری که همه بیدار و همه مستعد برای شهادت هستند، اینها را از چه می ترسانند؟ کسی که می گوید (من شهادت را خواهم، دعا کنید که من شهید بشوم) شما او را از قتل می ترسانید؟ شما او را از موشک می ترسانید؟ یک کسی که بعد از موشک
خوردن می ایستد و می گوید (جنگ، جنگ تا پیروزی) شما او را از جنگ می ترسانید؟ این وضع، وضعی است که خدا پیش آورده است، چیزی را که خدا پیش آورده، با او معارضه نمی شود کرد. و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که همه ما را با استقامت و با پشتکار حفظ کند تا این که ما با این مقابله کنیم و با هرکس که بخواهد با ما مقابله کند، قدرت مقابله داشته باشیم.
والسلام علیکم و رحمه الله
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.