0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:13 PM

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیأت قائمیه تهران

تاریخ: 1358/03/10

 

در قیام لله شکست راه ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم
امیدوارم که ما همه جزء هیات قائمیه باشیم و همه به آن وظایفی که اسلام، قرآن، تحت لوای حضرت صاحب سلام الله علیه برای ما تعیین فرمودهاند عمل کنیم و صورت ها را محتوای واقعی به آن بدهیم و الفاظ را معانی حقیقی. شاید این وصفی که برای حضرت صاحب سلام الله علیه ذکر شده است دنبال همین آیه شریفه که می فرماید که : (قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی) دنبال همین معنا باشد که همه باید قیام بکنیم قیام ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله باشد. خدای تبارک و تعالی می فرماید که: من فقط یک موعظه دارم به شما (قل انما اعظکم بواحده) به امت بگو که فقط من یک موعظه دارم به شما و آن موعظه این است که قیام کنید و قیام لله باشد، قیام لله کنید. البته آن حضرت قیام لله می فرمایند و آن للهی که و آن خلوصی که برای ایشان هست برای دیگران نیست لکن شیعه های بزرگوار آن حضرت هم باید پیروی از او بکنند در اینکه قیام کنند لله، برای خدا. که اگر قیام برای خدا باشد، اگر عمل برای خدا باشد، اگر نهضت برای خدا باشد، شکست ندارد، برای اینکه آن چیزی که برای خدا هست اگر در صورت هم خیال بشود که شکست خورد به حسب واقع شکست نخورده است، حضرت امیر سلام الله علیه با معاویه جنگ کردند و شکست خوردند لکن شکست نبود. این شکست صوری شکست حقیقی نبود چون قیام لله بود قیام لله شکست ندارد. تا امروز هم او غالب است، تا ابد هم او غالب است. سید الشهدا سلام الله علیه با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان، از مخدراتشان قیام کردند. چون قیام لله بود اساس سلطنت آن خبیث را به هم شکستند. در صورت، ایشان کشته شدند لکن اساس سلطنت را شکستند، اساس سلطنتی که می خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتی در آورد. خطری که معاویه و یزید بر اسلام داشتند این نبود که اینها داشتند این بود که اسلام را به صورت سلطنت در می خواستند بیاورند، می خواستند معنویت را به صورت طاغوت در آورند، به اسم اینکه ما خلیفه رسول الله هستیم اسلام را منقلب کنند به یک رژیم طاغوتی. این مهم بود. آنقدری که این دو نفر ضرر به اسلام می خواستند بزنند یا زدند جلوتری ها آنطور نزدند. اینها اصل اساس اسلام را وارونه می خواستند بکنند. سلطنت بود،

صحیفه نور جلد 7 صفحه 37

شرب خمر بود، قمار بود در مجالسشان. خلیفه رسول الله و در مجلس شرب و خمر؟ و در مجلس قمار؟! و باز خلیفه رسول الله نماز هم می رود در جماعت می خواند. این خطر از برای اسلام خطر بزرگ بود، این خطر را سیدالشهدارفع کرد. قضیه، قضیه غصب خلافت فقط نبود، قیام سیدالشهدا سلام الله علیه قیام برضد سلطنت طاغوتی بود، آن سلطنت طاغوتی که اسلام را می خواست به آن رنگ درآورد که اگر توفیق پیدا می کردند، اسلام یک چیز دیگر می شد، اسلام می شد مثل رژیم دو هزار و پانصد ساله سلطنت. اسلامی که آمده بود و می خواست رژیم سلطنتی را و امثال این رژیم ها را به هم بزند و یک سلطنت الهی در دنیا ایجاد کند، می خواست طاغوت رابشکند والله را جای آن بنشاند، اینها می خواستند که الله را بردارند، طاغوت راجایش بنشانند، همان مسائل جاهلیت و همان مسائل سابق. شکست نبود کشته شدن سیدالشهدا سلام الله علیه چون قیام لله بود قیام لله شکست ندارد. خدای تبارک و تعالی می فرماید فقط یک موعظه همه موعظه ها را یک موعظه من دارم. پیغمبر اکرم واسطه، خدا واعظ، ملت متعظ، من فقط یک موعظه، بیشتر از یک موعظه ندارم (انما اعظکم بواحده ان تقومو الله) اینکه برای خدا قیام کنید وقتی که دیدید که دین خدا در معرض خطر است برای خدا قیام کنید. امیرالمومنین می دید که دین خدا در خطر است معاویه دارد وارونه می کند دین خدا را، برای خدا قیام کرد. سیدالشهدا هم همین طور برای خدا قیام کرد. این یک مطلبی است که برای یک وقت نیست، موعظه خدا همیشگی است هر وقت دیدید که بر ضد اسلام، بر ضد رژیم انسانی اسلامی الهی خواستند که قیام کنند، خواستند وارونه کنند مسائل اسلام را، به اسم اسلام، اسلام را بکوبند، اینجا لله باید قیام کرد و نترسید از اینکه شاید نتوانیم، شاید شکست بخوریم، شکست تویش نیست.
 

آنچه برای ما مهم است عمل به تکلیف شرعی است

من در پاریس که بودم بعضی خیراندیش ها می گفتند که نمی شود دیگر، وقتی که نمی شود، باید چه کرد، باید یک قدری گفتم ما تکلیف شرعی داریم عمل می کنیم و مقید به این نیستیم که پیش ببریم، برای اینکه آن راما نمی دانیم قدرتش را هم الان نداریم اما تکلیف داریم، ما تکلیف شرعی خودمان را عمل می کنیم. من اینطور تشخیص دادم که باید این کار را بکنیم. اگر پیش بردیم هم تکلیف شرعی مان عمل کردهایم، هم رسیدهایم به مقصد. اگر پیش نبردیم به تکلیف شرعی مان عمل کردهایم، نتوانستیم، حضرت امیر هم نتوانست، تکلیف را عمل کرد ولی در مقابلش ایستادند، اصحاب خودش ایستادند در مقابلش، نتوانست. این چیزی نیست، خوب مابه اندازه قدرتمان ما می توانیم کار بکنیم. وقتی که ما دیدیم که یا شما دیدید که یک رژیمی اسلام را دارد وارونه می کند، به اسم عدالت اسلامی دارد ظلم را ترویج می کند می خواهد اسلام را اینجوری معرفی کند، یک وقت می ایستد و می گوید من کاری به اسلام ندارم، این سبکتر است تکلیف برای انسان. یک وقت یک کسی قران طبع می کند و زیارت حضرت رضا سلام الله علیه می رود و در ملاء عام نماز می خواندو حرف هایش هم این است که: (عدالت اسلامی

صحیفه نور جلد 7 صفحه 38

را ما می خواهیم جاری کنیم، ما می خواهیم اسلام را) و فریاد می زند که ما اسلام را می خواهیم درست کنیم، وارونه درست می کنند، اینجاست که تکلیف مشکل است. اینجاست که اسلام در خطر است که انعکاسش در خارج و گاهی در داخل هم. اگر اینها موفق می شدند در داخل هم گاهی انعکاس این بود که خوب همین است دیگر، این رژیم اسلامی همین است. ما قیاممان، شما قیامتان برای خدا باید باشد. وقتی دین خدا را انسان در خطر دید برای خدا باید قیام کند. وقتی احکام اسلام را در خطر دید برای خدا باید قیام کند. توانست، عمل کرده به وظیفه و پیش هم برده، نتوانست، عمل به وظیفه کرده. گاهی وقت ها تقیه حرام است. آنوقتی که انسان دید که دین خدا در خطر است نمی تواند تقیه بکند، آنوقت باید هر جه بشود برود. تقیه در فروع است در اصول نیست، تقیه برای حفظ دین است. جائی که دین در خطر بود جای تقیه نیست، جای سکوت نیست.
 

جمهوری اسلامی همهاش باید اسلامی و با محتوا باشد

حالا ما ببینیم وظیفه مان چیست. تا حالا انجام دادید وظائف اسلامی تان را خداوند به همه شما اجر عنایت کند. تا حالا همه با هم دست به هم دادید، جناح روحانی، جناح دانشگاهی، جناح بازاری، جناح اداری، جناح ارتشی (یک قشرشان البته) همه دست به هم دادند و این دیوار بلندی که واقع شده بود بین ملت و آن چیزی که باید به آن برسد - و اسلام - آن را شکستید. خداوند به شما اجر عنایت کند. اما حالا تمام شده دیگر قضیه؟ ما حالا دیگر آسوده هستیم و هر کدام باید برویم سراغ کارهایمان؟ یا خیر آسوده نیستیم باز هم؟ باز هم بین راه هستیم. الان ما باز محتوای اسلام را، واقعیت اسلام را در ایران پیاده نکردیم. همه ما رأی دادیم به جمهوری اسلامی، صحیح، با رأی تنها اسلام نمی آید. به حسب رسمیت، رسمیت مملکت ایران الان جمهوری اسلامی است به حسب رأی همه مردم، اما محتوای اسلام باید در این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند. فقط ما بگوئیم جمهوری اسلامی و همه جهاتش غیر اسلامی باشد این اسلام نمی شود که. آن هم سابق می گفت اسلام، معاویه هم داد می کرد اسلام، نماز جماعت هم می رفت می خواند، امام جماعت هم بود. خلفاء بنی العباس هم بعضی شان از فضلا و علما بودند و بعضی شان یا همه شان هم نماز جماعت می خواندند و آداب صوری را عمل می کردند لکن محتوای اسلام را اینها، محتوای قرآن را اینها می خواستند تهی کنند. اینها با اعمالشان می خواستند که یک اسلام منهای محتوا (مثل حالا اسلام منهای روحانیت، اسلام منهای محتواست. محتوای اسلام را اینها دارند درست می کنند) باشد. اینها می خواستند که یک اسلامی، (اسلام را قبول داریم، بله اسلام) ، اما الفاظ فقط، دیگر از حد لفظ نرود به محتوا.
محمد رضا خان هم اسلام را می گفت قبول داریم، هیچ هم مضایقه نداشت از اینکه شما بروید در مساجد نمازتان را بخوانید ولو اینکه این مضایقه این هم داشت از ترس یک جیز دیگر. انگلیس ها که آمده بودند عراق را گرفته بودند شنیدم که آن سردارشان دیده بود که یک کسی دارد بالای ماذنه یک چیزی می گوید، اذان می گفتند. گفته بود این چیست؟ گفته بودند اذان می گوید. گفته بود که به

صحیفه نور جلد 7 صفحه 39

امپراطوری انگلستان هم ضرر دارد این؟ گفته بودند نه. گفت بگوید، هر چه می خواهد بگوید نماز و روزه ما به امپراطوری انگلستان ضرری نداشت، هیچ هم کاری نداشتند به تو، هر چه می خواهید نماز بخوانید، هر چه می خواهید روزه بگیرید، آنی که به امپراطوری همه ضرر داشت آن اسلام و محتوای واقعی اسلام بود که مع الاسف بسیاریش منسی واقع شده است. سیاسات اسلام همچومنسی شده است که اصلاً سیاست یک ننگی بود در اینجا، می گفتند فلان آخوند سیاسی است و ساسهالعباد که در زیارت جامعه می خوانیم، اگر به یک مقدس مآبی هم گفتند، تعبیرش لابد می کرد اگر جرات نمی کرد بگوید که آن هم سیاسی است، این یک چیز بود که یک کسی در حکومت دخالت بکند که این حکومت باید صحیح باشد جریان صحیح باید باشد. این از تبلیغات همان شیاطین بود که می خواستند قشر اسلام را صورتش را نگه دارند و ماها مشغول به همین صورت ها باشیم و محتوا نباشد در کارهایشان را انجام بدهند. محتوای اسلام که مهمش اسلام قیام لله، نهضت لله، جلوگیری از ظلم ظالمین، از ستم ستمکاران، اجرای عدالت اسلامی اینها منسی باشد، برویم هر چه دلمان می خواهد مسأله بگوئیم، هر چه می خواهیم نماز بخوانیم. مسأله گفته نشود که باید جلوگیری از طاغوت کرد. این را نگوئید مسأله، هر چه دیگر می خواهید بگوئید اما این نباید گفته بشود. سینه بزنید لکن هیچ صحبت از سیاست نکنید همان سینه بزنید بی محتوا. باید سینه زدن هم محتوا داشته باشد امسال باید چراغان بکنید با محتوا، نه صرف چراغان صرف چراغان خوب است اما آن فایدهای که برای اسلام باید داشته باشد خصوصاً چراغان برای کسی که قیام می کند، چراغان برای قیام لله، یک پرتوی باشد این چراغان از قیام لله، از جلوگیری از مفاسد، از ریشه کندن این ریشه های مفاسدی که الان بین مردم منتشر هستند باز، این ریشه هائی که می خواهند نگذارند این نهضت پیش برود با هر صورت، چراغان در کمال خوبی، در کمال عظمت با محتوا، باید امسال فرق کند با همه سال ها، شما امسال باید جبران کنید آن جهات سابق را. یک وقت به وقوف است، یک وقت به حمله. آن جهاد بود که آن روز کردید این هم جهاد است که امروز می کنید اما متوجه باشید که (ان تقوموا لله، انما اعظکم بواحده ان تقومو الله) اینکه نهضت، قیام برای خدا باشد، هر کاری می کنید برای خدا باشد نمایش نباشد برای خدا باشد، پرنمایش (اما نه برای نمایش، برای خدا) محتوایش را حفظ کنید. گویندگانی بیایند در مجالس شما که مسائل را درست بگویند برایتان. ما الان به آخر نرسیدیم ما تا حالا جز یک الفاظی بیشتر نبوده، البته کارهائی کردهاند اما آنی که ما می خواهیم تا حالا نشده است آنها، یک رایی دادیم به جمهوری اسلامی و آن رژیم رفت و یک رژیم دیگری است لکن باید همه چیز اسلامی بشود. آن روزی ما به آخر مقصد رسیدیم که همه چیزمان اسلامی باشد، بازار یک بازار اسلامی باشد. بازاری که یک متاعی را یک تومان می خرد و سی تومان به این فقرا و ضعفا می دهد این بازار اسلامی نیست. بازاری که قاچاق وارد می کند و به قیمت های گزاف می دهد و اقتصاد اسلام را می خواهد به هم بزند این اسلامی نیست، این بازار اسلامی نیست اینها باید اسلامی بشود، خودشان اسلامیش کنند. بازاری که به فکر ضعفا و فقرا نباشد، بازاری که پهلویش ضعیف باشد و به فکر نباشد، این بازار اسلامی نیست. ملتی که اینجا

صحیفه نور جلد 7 صفحه 40

قصرهای روی هم روی هم درست کنند و آنجا زاغه نشین ها باشند (شما همه زاغه نشین را دیدید چطورند لابد شماها دیدید من هم صورتش را دیدم) یک مملکتی که زاغه نشین ها آنطور باشند و مردم به فکر اینها نباشند این مملکت، مملکت اسلامی نیست صورت است محتوا ندارد این. حضرت امیر می فرماید (به حسب نقل) که شاید در سر حدات یک کسی گرسنه باشد، به خودش رنج می دهد که مبادا یک کسی از او گرسنه تر باشد. آن امیر ماست، او آقای ماست، امام ماست. ما، هی بگوئیم امام و اقتدا نکنیم به او، در کارها هیچ اقتدا نباشد. امام معنایش این است، شیعه معنایش این است که مشایعت کند همانطوری که تابوت را که می برند اگر همه از این طرف دنبال تابوت رفتند تشییع کردند، اگر تابوت را از این طرف می برند یکی از این طرف برود این را تشییع نکردند. شیعه باید اینطوری باشد مشایعت کن علی را. البته قدرت نداریم ما مثل او، هیچ کس قدرت ندارد، اما به زهد، به تقوا، به رسیدگی به مظلوم ها، به رسیدگی به فقرا مشایعت کنیم از او نمی توانیم مثل او زندگی بکنیم، نمی توانیم که مشی او را داشته باشیم، قادر بر این نیستیم. او یک موجودی بوده، معجزهای، جمع ما بین تضاد، جمع بین همه ضدها ر ا کرده بود. یک آدم در قدرت آنطور که به حسب نقل از این طرف می زد دو تا می کرد، در جنگ می زد می کشت تمام کسانی که بر ضد اسلام بودند. از آن طرف یک آدم زاهد، یک آدم عابد تا صبح بنشیند نماز بخواند. آدم زاهد و عابد اهل جنگ نیست، آدم جنگجو هم بیشترش اهل زهد و تقوا و امثال ذلک نیست، جمع می کرده او بین همه. ماها نمی توانیم اما می توانیم که اقتدا کنیم به او تا حدودی، می توانیم رسیدگی کنیم به فقرای مملکتمان، به ضعفایمان.
 

حفظ انقلاب درونی و تحول روحی، بالاترین پیروزی هاست

یک تحولی در ایران پیدا شد تحول روحی که این تحول روحی از این غلبهای که کردید بر طاغوت و او را عقب زدید و همه دنیا به قول شما متحیر بود، این تحول از آن بالاتر بود. تحول روحی که در ملت پیدا شد، ملتی که از یک پاسبان می ترسید ریخت در خیابان ها بچه و بزرگش گفت ما شاه را نمی خواهیم، از یک پاسبان می ترسید دیروز، امروز اینطور شد. این تحول، تحول روحی بود که خدا داد. ملتی که چک و چک می کرد در معاملاتش برای زیاد شدن و کم شدن، در یک برهه از زمان همچو انسانی رفتار می کرد با اهل ملت خودش و همچو تحول برایش حاصل شده بود که یکی از آقایان می گفت که دیدم یک زنی یک چیزی در آن تظاهرات، آنوقت که تظاهر می کردند یک زنی یک کاسهای دستش است پول در آن است گفتم لابد مثلاً فقیر است تا رسیدیم به او دیدیم می گوید که امروز تعطیل است و اینهائی که دارند می روند ممکن است بعضی شان بخواهند تلفن کنند پول هم که حالا نمی توانند پیدا کنند من اینها را گذاشتهام برای تلفن. این یک امر کوچکی است ولی خیلی بزرگ است، یک تحولی است که عظمتش خیلی زیاد است. در یک برهه از زمان آنوقتی که انقلاب بود و فشار بود وقتی که آنطور که من می شنیدم وقتی که این آقایان که در خیابان می آمدند عبور می کردند از اطراف، از خانه ها چیز به آنها می دادند، آب می آوردند گلاب می زدند، چه می دادند، ساندویچ می دادند. یک حس انسانی

صحیفه نور جلد 7 صفحه 41

تعاون پیدا شده بود در آن حال انقلاب. این انقلاب روحی از آن انقلابی که در خارج واقع شد عظمتش زیادتر است. اگر این انقلاب را ما حفظ بکنیم و آقایان حفظ بکنند، بدانند که از همه پیروزی ها بالاتر است، این انقلاب روحی را حفظش بکنید، حالا که رسیدیم ما به مثلاً یک قسم از پیروزی و آن رفع موانع است، حالا مدتی اعتصاب شده است و مثلاً کم دخلی شده است، حالا اینطور نباشد که تلاقی بخواهید در آورید. تلافی آن اعتصاب هائی که کردید حالا بخواهید به جان مردم بیفتید و تلافی کنید. اگر اینطور باشد، آن روحیه اسلامی الهی از دست رفته است و اگر آن روحیه از دست رفت پیروزی هم از دست ما می رود. این را باید حفظش کنید، این تحول روحی را باید حفظش کنید. نگویند که حالا گذشت و دیگر چطور هر که برود سراغ کار خودش و هر که سر کسب خودش و آنطوری که هر روز تقریبا (حالا با کم و زیادش) به ما هی می آیند شکایت می کنند که گرانفروشی چقدر شده. گرانفروشی چه شده، قاچاق گری چقدر شده، هروئین فروشی چقدر شده، تریاک فروشی چقدر شده، اگر برگردد آن تحول روحی که یک برهه از زمان بود و شما را به پیش برد اگر خدای نخواسته آن برگردد خوف این است که جهات دیگر هم برگردد. عنایت خدا برگردد. عنایت خدا به این ملت، عنایت خدا به این ملت این پیروزی را به ما داد، هیچ کس نکرد خدا کرد. هیچ کس نیست آن که هست خداست عنایت کرد به ما، این حس تعاون که در مردم پیدا شد رحمت خدا به اینها توجه پیدا کرد. خدای تبارک و تعالی عنایت دارد به بندگان خودش، به ضعفا عنایت دارد. این حس تعاون که پیدا شد رحمت خدا دنبالش بود، این رحمت خدا و عنایت خدا شما را به پیروزی رساند کوشش کنید این را نگهش دارید. اگر نگه داشتید پیروزی شما تا آخر است، تا آخر آخر و اگر خدای نخواسته از دست ما برود نمی دانم چه می شود. من امیدوارم که امسال با شکوه هر چه تمامتر و با محتوای هر چه تمامتر این جشن بزرگ انشاءالله تعالی انجام بگیرد و آقایان همه با سلامت و سعادت و آقا انشاءالله . به سلامت و همه مان با هم این نهضت را به پیش ببریم که همه باهم یک جمهوری اسلامی، با محتوای اسلامی در همه جهات خداوند تأییدتان کند انشاءالله .

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها