پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396 11:13 PM
تاریخ: 1358/03/21
بسم الله الرحمن الرحیم
من متقابلاً سلام به ملت ترک و نخست وزیر ابلاغ می کنم و لازم است که ما اساس این نهضت را بطور اجمال برای شما و دولت شما بیان کنیم. اساس این نهضت از دو جا سرچشمه گرفت، یکی از شدت فشار خارجی و داخلی و چپاولگری های خارجی و داخلی، و اختناق فوق العاده، که در ظرف پنجاه و چند سال ایران، ملت ایران یک روز خوش ندید و اخیراً هم کشتارهای فوق العاده دست جمعی که در اکثر بلاد ایران پیش آمد، مردم را به جان آورد که این نهضت را همراهی کنند و یکی دیگر آرزوی ما برای یک حکومت اسلامی و یک حکومت عدل که یک رژیمی در مقابل رژیم های طاغوتی باشد و ما مسائل اسلامی را مثل صدر اسلام در ایران پیاده کنیم.
و امید ما آن است که سایر ملت ها، سایر دولت ها به این نهضت اسلامی بپیوندند و وجهه نظرشان اسلام باشد. اسلام برای همه کشورها یک آرمانی است که در آن همه چیز هست لکن تبلیغات خارجی و دنبال آن هم تبلیغات داخلی، اسباب این شد که ملت های ما را از اسلام جدا کردند و دولت های ما را هم جدا کردند. و مع الاسف تبلیغات به طوری شد که جوان های شرق، تمام آمالشان را به تحقق معانی غربی خرج کردند و تمام حیثیت ملی خودشان را، بعضی از جوان های ما فدای غرب کردند و این شکست روحی بود که برای ما از همه شکست هایی که داشتیم بالاتر بود.
نظر ما به اقتصاد نیست مگر به طور آلت، نظر ما به فرهنگ اسلامی است که این فرهنگ اسلامی را از ما جدا کردند. و غرب در شرق آنطور نفوذ کرد که شرق خودش را باخت و محتوای بسیار از جوان های ما را گرفت، اما ما گمان می کنیم که باید تمام ملت ها و دولت ها توجه خودشان را به این نقطه نظر منعطف کنند که این شکست روحی را از ملت ها جدا کنند و گمان نکنند جوان های ما که هر چه هست، در غرب است و خودشان چیزی ندارند.
اسلام در مقابل همه دولت های طاغوتی، برای انسان سازی آمده است، قرآن کتاب انسان سازی است. انسان اگر چنانچه در این ممالک اسلامی تحقق پیدا بکند و اسلام برنامه دولت ها و ملت ها باشد،
امکان ندارد که دیگران بتوانند استفاده های نامشروع از ما بکنند، ما باید اقتصادمان تابع اسلام باشد، فرهنگمان تابع اسلام باشد، ارتشمان، ارتش اسلام باشد.
در صدر اسلام ارتش یک پناهگاهی برای ملت ها بوده است، محیط ارتش از محیط مردم جدا نبوده است، محیط رعب نبوده است، محیط وحشت نبوده است، اگر چنانچه ارتش، دولت، به وظایف ارتشی خودشان، به وظائف دولتی خودشان، به وظائف اسلامی عمل کنند، محیط در یک کشور، محیط محبت می شود، محیط آرامش روحی می شود و این هم برای ملت مفید است و هم برای دولت و هم برای ارتش، و اگر محیط، محیط ارعاب باشد، چنانچه در حکومت های طاغوتی است، محیط وحشت باشد، این برای ملت و خود دولت و خود ارتش بد است و اینکه طاغوتی ها محیط ارعاب ایجاد می کنند، برای این است که آنها برای ملت کار نکرده اند و خودشان را از ملت جدا کرده اند و از ملت وحشت دارند، از این جهت محیط را ارعاب، محیط ارعابی درست می کنند که مردم را سرکوب کنند. در صدر اسلام این معانی نبوده است، ارتش اسلام از مردم جدا نبوده است محیط هیچ وقت محیط ارعابی نبوده است، حکومتی که در رأس جامعه بوده است، با مردم دیگر فرقی نداشته است بلکه زندگیش پائین تر بوده است. حکومت ها نمی خواستند که به مردم حکومت کنند، می خواستند خدمت کنند. اسلام حکومت ها را موظف به خدمت کرده است، ارتش در خدمت ملت باید باشد.
حکومت ها در خدمت مردم باید باشند، اگر یک چنین برنامه ای تحقق پیدا بکند، محیط رعب از بین می رود، محیط دوستی پیش می آید، مبدل به محیط برادری می شود، یک چنین محیطی که محیط برادری باشد ملت پشتیبان دولت است، و اگر ملت پشتیبان یک دولتی شد، دولت سقوط نمی کند.
اگر شاه به نصایح روحانیون توجه کرده بوده و خدمت به این ملت کرده بود، سقوط نمی کرد لکن خدمت نکرد و خیانت کرد و پشتوانه مردمی را از دست داد و وقتی که مردم شنیدند رفت شادی کردند، چنانچه در رفتن پدرش هم شادی کردند. حکومت ها باید عبرت بگیرند از این وضعی که در ایران پیش آمد و بدانند که وضع برای این بود که محیط اختناق به طوری پیش آوردند که اختناق انفجار آورد. برادر باشند با هم، با ملت دوست باشند، ملت احساس کند که دولت از خود اوست، دولت خدمتگزار اوست. ملت ها احساس کنند که ارتش از خود آنهاست، ارتش که در خیابان می آید برای او گل بریزند، نه از او فرار کنند. آن عمده در برنامه های حکومتی، در برنامه های دولتی این معناست که محیط اخلاقی درست کنند. محیط برادری درست کنند. این در رأس همه برنامه هاست، اگر این برنامه درست شد، اگر دولت بخواهد کاری بکند، همه ملت با او همراهی می کنند. اگر دولت بخواهد برنامه ای را، اگر دولت بخواهد برنامه ای را اجرا بکند، ملت در خدمت او هست ما این دو حکومت را که در ایران بود، الان با هم مقایسه می کنیم، دولت سابق اگر می خواست برنامه ای را اجرا بکند، مردم با او موافق نبودند بلکه حتی الامکان کارشکنی می کردند. الان دولت ما وقتی می خواهد برنامه ای را اجرا کند، از اطراف به ما پیشنهاد می شود که ما درخدمت حاضریم، طبقات مختلف مردم می گویند: که ما در اجرای این برنامه حاضریم، از جان و دل حاضریم که کمک بکنیم. الان که بعض برنامه ها را می خواهد
دولت اجرا بکند، ملت همچو اظهار همراهی می کند که اعجاب آور است.
این یک مطلبی است که در عین حال که به تمام معنا الان ما نتوانستیم اسلام را در ایران پیاده بکنیم لکن همان نسیمی که از اسلام به ایران وزیده است، نتیجه اش این شده است که دولت ما یک دولتی است که ملی است، ملت او را می خواهد. نخست وزیر ما هیچ وحشت ندارد که توی مردم برود و با مردم بنشیند و صحبت بکند، بر خلاف نخست وزیرهای رژیم سابق که امکان نداشت که توی مردم بیایند برای اینکه مردم با آنها دشمن بودند، چنانکه آنها با مردم دشمن بودند. دولت ها اگر چنانچه اینطور بشوند که به اسلام توجه کنند و روح اسلام را در مردم ایجاد کنند و در خودشان، این هم به صلاح خودشان هست و هم به صلاح کشورشان و هم همه برنامه ها را با آسانی می توانند انجام بدهند.
و من امیدوارم که بین دولت های اسلامی یک اخوتی، اخوت اسلامی، همانطوری که قرآن امر فرموده است، پیدا بشود که اگر این اخوت اسلامی در بین ممالک اسلامی پیدا بشود، یک قدرت عظیمی است که هیچ یک از قدرت های دنیا نمی توانند به پای او باشند.
و من از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم. که این معنا در همه دولت ها تحقق پیدا بکند و همه موفق بشوند که برای اسلام باشند و همه موفق باشند که اخوت اسلامی خودشان را حفظ بکنند و همه موفق باشند که در خدمت ملتشان باشند که ملت هم پشتیبان آنها باشد.
وزیر امور خارجه ترکیه: با تشکر از حضرت امام خمینی مایل هستم که دو مطلب را بیان کنم. مسأله اول رابطه مذهب و سیاست است و مشکل اینکه چگونه ما بتوانیم ظرفیت های انسانی را توسعه بدهیم و تقویت بکنیم. نکته دوم: درباره تفاوتی که نباید بین کسانی که حکومت می کنند و کسانی که بر آنها حکومت می شود، وجود داشته باشد، این همان چیزی است که مواضع و اصول دمکراسی را بیان می کند و اجرا می کند. من از این پذیرائی گرمی که شما از من و از هیأت اعزامی ما کردید بسیار سپاسگزارم و متشکر هستیم.
امام خمینی: آنچه که اما، قضیه تربیت یک ملت به این است که فرهنگ آن ملت فرهنگ صحیح باشد.
شما کوشش کنید که فرهنگ را، فرهنگ مستقل اسلامی درست کنید. جوان هایی که در این فرهنگ تربیت می شوند همان هایی هستند که مقدرات کشور در دست آنهاست. اگر اینها درست بار بیایند، همه خدمتگزار به مردم، امین به بیت المال، و همه اینها در تحت رهبری اسلام تحقق پیدا می کند.
اگر یک ملتی فرهنگش اینطور تربیت بشود، این فرهنگ، فرهنگ غنی اسلامی است و مملکت یک مملکت آرام مترقی خواهد بود. و اما اینکه می گوئید که یک مسأله دمکراسی است صحیح است لکن مع الاسف در ممالک غرب که بیشتر دم از دمکراسی می زنند و در ممالک ما، که باز آنها هم دم از
دمکراسی می زنند، خبری از دمکراسی نیست غربی ها با این افسون می خواهند ما را خواب کنند و بهره برداری از ما بکنند و ما هم در تحت لوای اسلام نباشیم دمکراسی را نمی توانیم آنطوری که صحیح است به آن عمل بکنیم.
من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه دولت های ما را اسلامی را توفیق بدهد که همه در سایه اسلام و زیر یک پرچم، که آن پرچم اسلام است با هم برادروار در کنار هم با هم بر مشکلات خودشان غلبه کنند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.