0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:13 PM

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشگاه تهران

تاریخ: 1358/03/21

 

سرنوشت یک ملت در دست دو قطب دانشگاه و روحانیت است

بسم الله الرحمن الرحیم
نقش دانشگاه در هر کشوری ساختن انسان است. ممکن است از دانشگاه انسانی خارج بشود که یک کشور را نجات بدهد و ممکن است که یک انسان درست بشود که کشور را به هلاکت بکشاند. این نقش مهم از دانشگاه می باشد. مقدرات هر کشوری به دست دانشگاه و آنهائی که از دانشگاه بیرون می آیند هست. بنابراین دانشگاه بزرگترین مؤسسه موثر است در کشور و بزرگترین مسؤولیت ها را هم دانشگاه دارد. اینکه اجانب به وسیله عمال شان این کار را انجام دادند که دانشگاه های ما را عقب نگه داشتند و به اصطلاح استعماری درست کردند، برنامه ها،برنامه های استعماری بود، این برای ترس از دانشگاه بود. همین مطلب در روحانیت هم هست، روحانیت هم نقش دارد. در روحانیت هم ممکن است یک روحانی یک کشور را نجات بدهد و ممکن است یک روحانی یک کشور را به هلاکت برساند. این دو قطب که عبارت از قطب دانشگاه به معنای تمام کلمه، دانشگاه و روحانیت، این دو قطب تمام سرنوشت یک ملت را در دست دارند. و لهذا کار از همه کارها بالاتر و شریفتر است و برای اینکه کار، همان کار انبیاست. همه انبیا برای آدم سازی آمده اند. قرآن کریم یک کتاب آدم سازی است. همه انبیا آمده اند که آدم ها را درست کنند، با درست کردن آدم همه بساط درست می شود. این دو قطب که هر دو مامور آدم سازی هستند، قطب دانشگاه مامور آدم سازی هست و قطب روحانیت مامور آدم سازی هست و کارشان شریفترین کارهاست و برای اینکه همان کارها انبیاست و هم مسؤولیت شان بالاتر از همه مسؤولیت هاست برای اینکه در اینجا همه چیز درست می شود. تمام نظر اجانب به این دو قطب دوخته شده است منتها هر جا را یک جور کوبیدند. رضا خان که آمد شماها هیچ کدام یادتان نیست، من دیدم. از اول رضاخان که آمد بعد از چندی که ابتدائا به صورت یک مسلمان و یک آدم مثلاً ملی، وقتی که پایه حکومتش محکم شد، اول حمله ای که کرد به روحانیین کرد، اینها را از همه طرف و از هر طرفی کوبید به طوری که من در فیضیه یک جلسه درس داشتم، یک روز که رفتم دیدم یک نفر است، گفتم چطور؟ گفت که همه شان فرار کردند. قبل از آفتاب از مدرسه و از حجره ها فرار می کردند و آخر شب بر می گشتند منزل برای اینکه نمی توانستند، پلیس می آمد و می گرفت و می بردشان یا لباس شان را می کند، یاالتزام از ایشان می گرفت و یا حبس شان می کرد و روحانیون سرتاسر کشور را در مضیقه و در

صحیفه نور جلد 7 صفحه 82

فشار گذاشته بودند.
 

در رژیم طاغوت تعالیم دانشگاهی بر اساس غربزدگی بود

راجع به دانشگاه، چون انعکاس دنیائیش به نظرشان این بود که دانشگاه را نمی شود بست، دانشگاه را باز گذاشتند، لکن نه دانشگاهی که به درد یک ملتی بخورد و دردی را از ملت بردارد. دانشگاه را به یک صورتی در آوردند که اشخاصی که از آنجا خارج می شوند به درد همان بخورند. آنقدر تبلیغات کردند از غرب، از جلو رفتن به طرف غرب آنقدر تبلیغات کردند که جوان های ما را در دانشگاه، غربی بار آوردند. از همان دانشگاه روی تعلیماتی که بعضی از اساتیدی را که از خود آنها بودند تبلیغات کردند، جوری که جوان های ما جوان هائی شدند که به درد آنها می خوردند، نه به درد کشور ما. مغزهای اینها را شستشو کردند، به جای مغزهای انسانی ایرانی، غربی گذاشتند به طوری که اعتقاد بچه ها و جوانان ما این شد و حالا هم شاید خیلی شان این باشد که باید همه چیز ما غربی باشد. به طوری تبلیغات کردند که الان هم همین طور است. در عین حالا که طبیب داریم یکی که مریض می شود می گویند اروپا باید ببریم. این برای این است که خودمان را از دست دادیم. استقلال فکری دیگر حالا نداریم. همه اش دنبال این هستیم که غرب چکاره است.
الان هم که جمهوری اسلامی را ما می خواهیم انشاءالله مستقر بشود و می خواهیم حساب مان را از غرب جدا بکنیم و استقلال همه جانبه پیدا بکنیم، الان هم یک دسته غربزده هائی هستند که اینها الان در فکر این هستند که یک جمهوری بوجود آید ولی اسلامیش نباشد، جمهوری باشد یک جمهوری دموکراتیک. این برای این است که اینها، آنهائی شان که مردمی نیستند که جنایتکار باشند، اشتباه دارند. اینها از بس به آنها تزریق شده و تعلیم شده در این مدارس، هر جا می رفتند هی صحبت غرب بوده، هر جا رفتند صحبت آزادی در غرب و بوده است، هر جا می رفتند هی صحبت غرب بوده، هر جا رفتند صحبت آزادی در غرب بوده است، هر جا رفتند صحبت حقوق بشر و طرفدار حقوق بشر و جمعیت حقوق بشر و طرفدار حقوق بشر در غرب بوده. اینها آنهائی شان که خیانتکار نیستند، اشخاص بدی نیستند لکن باورشان آمد و از بس به آنها گفته اند باورشان آمده.
 

تربیت غرب انسان را از انسانیت خلع کرده

و حال آنکه غرب پیشرفت هائی که دارد، پیشرفت های مادی دارد و دنیا را به صورت یک جنگنده، به صورت یک وحشی بار می آورد. تربیت غرب انسان را از انسانیت خودش خلع کرده، به جای او یک حیوان آدمکش گذاشته است. الان شما در هر جای دنیا که ملاحظه کنید، الان هم که یک آرامشی فرض کنید که در دنیا هست و جنگ عمومی نیست، در هر مملکتی می بینید با دخالت همین آمریکا و با دخالت همین شوروی آدمکشی هست. افغانستان الان آدمکشی است به دخالت شوروی، در بسیاری از جاها. لبنان هم آدمکشی است به دخالت امریکا. غرب حیوان بار می آورد آن هم نه حیوان آرام، یک حیوان وحشی، آدمکش، آدمخوار، پیشرفت، پیشرفت انسانی نیست، پیشرفت

صحیفه نور جلد 7 صفحه 83

حیوانی است، تربیت انسانی نیست. در غرب، تربیت حیوانی است. من حکومت ها را می گویم، ملت ها را نمی گویم. حکومت ها و پرورش هائی که در حکومت هست، حکومت های انسانی نیست. غرب پیشرفت کرده در اینکه حیوان تربیت کرده، آلات قتاله درست کرده. در روزنامه دیشب یا پریشب بود که یک چیزی درست کرده اند که پنج مرتبه بالاتر از آنی است که در آن جنگ روی ژاپن ریختند. کار غرب این است یک همچو چیزی درست کند برای آدمکشی. و این افتخاری است که دویست هزار نفر را در یک شهر، یک بمب کشت، این پیشرفت غرب است، ما باورمان آمده است که همه چیزها در غرب است، خیر، آن چیزی که در غرب است تربیت حیوان درنده است، حیوان درنده دارند درست می کنند. الانی هم که درست می کنند، همان چنگ و دندان حیوان درنده است منتها به صدها هزار مرتبه بالاتر.
 

تنها مکتب های توحیدی -الهی انسان سازند

غرب انسان درست نمی کند آن که انسان درست می کند آن مکتب های الهی است، مکتب های توحیدی است که تمام هم انبیا این بوده که آدم درست کنند که آدم توی یک مملکتی باشد. آزادی به جوری که آزادی ضرر به غیر نزند، استقلال فکری، استقلال روحی، استقلال انسانی. آنها انسان می خواهند درست بکنند. قرآن کتاب انسان سازی است، می خواهند که انسان درست کنند. انسان اگر درست شد آرامش در یک مملکتی پیدا می شود. اگر یک مملکتی روی تعلیمات توحیدی، روی تعلیمات انسانی اسلامی افرادش بار آمدند اینها به تعبیر قرآن اینطوری بار می آیند که بین خودشان با هم رحیمند، دوستند، بین خودشان اینطور هستند اما اگر کسی باشد به آنها تعدی بکند و بخواهد حمله کند به آنها، نسبت به آنها اشداء است، سخت است. باید یک مملکتی که عهده دار تربیتش دانشگاه است، چه دانشگاه روحانی و چه دانشگاه شما، عهده دار انسان سازی باشد که وقتی جوان ها از دانشگاه بیرون آمدند انسان بیرون آمده باشند، غربی نباشند، اسلامی باشند. غربی بودن ملازم با همان معانی است.
 

زحمات پانزده ساله ملت برای تحقق یک مملکت اسلامی بود

آزادی که غرب می خواهد، یک آزادی بی بند و بار است هر که کاری دلش بخواهد می کند، یک آزادی است که مخالف با اخلاق است مخالف، با سنن انسانی است، نه یک آزادی محدودی که روی قواعد و روی چهارچوب قوانین باشد. آنها یک همچو آزادی می خواهند. جمهوری دموکراتیک که این آقایان می خواهند همان جمهوری طرز جمهوری های غرب را می خواهند. مملکت ما آنقدر خون داده اند که حالا بشود یک مملکت غربی!! مردم ما برای اسلام خون داده است، برای اسلام اینقدر تحمل زحمت کشیده اند که یک مملکت اسلامی درست بشود، یک قوانین اسلامی در کار باشد، قوانین غربی ما نمی خواهیم. ما نمی خواهیم تربیت، تربیت غربی باشد. ما می خواهیم یک تربیت

صحیفه نور جلد 7 صفحه 84

انسانی باشد به طوری که همه با هم دوست باشند، همه رفیق باشند، نه من از شما بترسم، نه شما از من بترسید. محیط، محیط رحمت باشد، نه محیط رعب و وحشت. این خدمت که خدمت به انسانیت است و خدمت به اسلام است بر عهده ما و شماست. بر عهده ما هست از جانب روحانیت، بر عهده شما هست در جهت دانشگاه های خودتان.
 

مسؤولیت دانشگاه پلیس سنگین تر و حساستر از سایر قسمت هاست

مسؤولیت دانشگاه پلیس بیشتر از سایر قسمت هاست برای اینکه اینها کارشان حساستراست. اگر از دانشگاه پلیس آدم های اسلامی بیرون بیاید، آدم هائی که نسبت به مردم محبت داشته باشند بیرون بیاید این اصلاح می کند یک مملکت را. به خلاف اینکه اگر آدم هائی باشند که بخواهند تحمیل کنند بر مردم، مردم را اذیت کنند، تربیت آنطور باشد که ایجاد وحشت و رعب کنند در مردم، دین به فساد کشیده می شود، به فساد که کشیده شد خودشان هم رو به فساد می روند. بنابراین، این شغل شریفترین شغل هاست و مسؤولیتش بزرگترین مسؤولیت هاست. و ما و شما که این شغل را داریم، ما در طرف روحانیت و شما در طرف دانشگاه ها مسؤول این جوان ها هستیم. در پیشگاه خدای تبارک و تعالی مسؤول هستیم که اینها را خوب بار بیاوریم تا اشخاصی که به درد یک مملکت بخورند، اشخاصی که خدمتگزار باشند به اسلام، خدمتگزار باشند به کشور خودشان، امین باشند و خیانتکار نباشند، همه اینها زیر بیرق توحید است و اسلام است. اسلامی بار بیاورید و اسلامی بشوید. خداوند همه شما را حفظ کند، سعادتمند کند و همه شما را برای مملکت خودتان مفید قرار بدهد.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها