0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران

تاریخ: 1358/03/01

 

حل مشکلات نیازمند وقت است

بسم الله الرحمن الرحیم
من تمام مشکلاتی که شما گفتید و آن مشکلاتی که ایشان گفتند و زیادتر از اینها من می دانم و به این مشکلات مطلعم. من می دانم که ارتش تا سلسله مراتبش محفوظ نباشد و تا تحت یک ضابطه نباشد نمی شود به او ارتش گفت. ارتشی که پائین تر از بالاتر اطاعت نکند این ارتش نمی تواند یک ارتشی باشد که دفاع بکند از ایران، این شکی نیست، چنانچه می دانم که روحیه بعضی از قشرهای اینها هم به واسطه همین مسائلی که مع الاسف بیشتر بوده است و بعضی چیزها که واقع شده است اینها هم یک قدری سست شده اند در مسائل. این را هم من می دانم که کمیته ها در همه ایران، در همه جا یک نابسامانی هائی دارند و یک اختلافاتی هست همه اینها را من اطلاع دارم. مشکلات معلوم است، حل مشکلات یک قدری محتاج به زمان است، خوب، الان مشکلات برای دولت زیاد است، برای ارتش زیاد است برای سایر اقشار زیاد است و مع الاسف در این وقت زیادتر شده و حالا هم رو به زیادی است لکن رفع مشکلات یک امری است که آنی نمی شود، در چند لحظه و چند روز و چند ماه نمی شود، این باید به تدریج رفع بشود.
 

تکلیف شرعی هر فرد، خدمت به اسلام است

و مهم این است که ما همه مان و هر فردی خودش را مکلف بداند به اینکه باید حالا خدمت بکند. یک وقت مثلاً بود که ما می گفتیم چه کار داریم به اینکه مرزها چه است، این با ارتش است شما می گفتید ما چه کار داریم که در داخل شهر، بین شهرها چه رخ می دهد، بین شهرها ژاندارمری باید حل بکند. ژاندارمری می گفتند چه کار داریم که داخل شهر چه می گذرد، این را باید شهربانی حل کند. هر کدام به دیگری واگذار می کردند. البته در مواقعی که مواقع عادی است مسأله همین طور است، هر رشته از اینها مامور یک فتنه هستند، اما در مواقعی که غیر عادی است مملکت عادی نیست، مثلاً فرض بفرمائید که جلوگیری از خرابکاری هائی که در قشر زارع و قشر دهقان می شود، ژاندارمری باید جلویش را بگیرد، اما وقتی که شما دیدید که کشورتان اگر زراعت نداشته باشد، اگر نتوانند اینها زراعتی را که کرده اند جمع بکنند، کشور به خطر می افتد، احتیاج زیاد می شود، گرسنگی زیاد می شود،

صحیفه نور جلد 6 صفحه 242

اینجا دیگر نباید وقتی که گفته می شود که ارتش هم به کمک ژاندارمری برود، رؤسا بگویند به ما مربوط نیست.ما باید سر حدات را نگه داریم. یا اگر دیدیم که سر حدات ما الان طوری است که از آن طرف اسلحه وارد می کنند، اشخاص فاسد وارد می شوند، یا اسلحه وارد بشود و دست اشخاص فاسد بیفتد، این باعث می شود که یک وقت ما بفهمیم که یک دسته فاسد مخالف با کشوری، مخالف با ملتی، مخالف با اسلامی مسلح شده اند. یک وقت بیدار بشویم که دیگر نتوانیم جلو آنها را بگیریم، اینجا نباید دیگر ژاندارمری فکر این را بکند که من مال بین شهرها هستم، ژاندارمری باید کمک کند به ارتش و سپاه انقلاب هم کمک بکند به اینها. یک وقت هائی که وقت آشفتگی است مثلاً فرض کنید که یک وقت زلزله بیاید، زلزله بیاید و جائی را خراب بکند، شما ببینید که برادرانتان زیر خرابی ها مانده اند و دارند جان می دهند شما نمی توانید بگوئید این کار مال شیر و خورشید سرخ است و به من ربطی ندارد، هر انسانی خودش را مکلف می داند به هر طوری که باشد برود اینها را نجات بدهد.
 

با بیداری باید جلوی دشمن را هر چند هم کم باشد بگیریم

مملکت ما امروز یک آشفتگی هائی دارد، البته نه آشفتگی که نشود اصلاحش کرد، اینها که حالا دارند آشوب می کنند الان چیزی نیستند لکن ما اگر غفلت کنیم ممکن است این چیز نبوده، چیز بشود. من الان هیچ از اینها خوفی ندارم برای اینکه یک وقتی که ملتی همه اقشارش با هم بودند و همه یک مطلب را خواستند، همانطور که دیدید ملت که باهم بودند، نتوانستند قدرت های خارجی ملت را از آن راهی که دارد منحرف کند. ما خوف از این نداریم که این چند تا فاسد که مانده اند، یک چیزی باشند لکن دشمن هر چه باشد نباید ما او را کم بشماریم، این کم ممکن است کم کم زیاد بشود. ما باید بیدار باشیم، بیداری، با توجه، یک نفر را هم که دیدیم مخالف است برویم سراغش و جلویش را بگیریم. نباید ما فرض کنیم که خوب، بیاورند چند تا تفنگ از خارج، ما الحمدلله چه داریم. خیر، باید ما با تمام قدرت و قوت هر چه می توانیم، اگر سر حدات را دیدیم که اسلحه وارد می شود، همه قوا روی هم بروند و جلویش را بگیرند نگذارند وارد بشود. این اوقات غیر عادی کارها غیر عادی باید واقع بشود، نباید روی آن ترتیبی که پیشتر بوده واقع بشود. من، آقایان که اینجا بودند، آقایان روسای ژاندارمری و رئیس ستاد، راجع به این سر حدات سفارش کردم. ما می خواهیم خیلی بهتر بشود. من از آنوقتی که می بینم که در ارتش گاهی اوقات یک مسائلی واقع می شود که موجب اشکال است مثلاً مثل دستور انتقال زندان های نظامی از زندان قصر، ما وقتی ببینیم که زندانی های نظامی را می خواهند یکجا بگذارند و در ذهن ملت ما بیاید که این یک توطئه ای است من نمی گویم هست، لکن احتمال دادند که اینها را می خواهند فرار بدهند، اینها می خواهند توطئه کنند، من می دانم که اینها دیگر نمی توانند توطئه کنند، این را می دانم لکن وقتی واقع شد یک چنین مسأله ای، برای ما سوء ظن پیدا می شود، برای ملت سوء ظن پیدا می شود. چرا باید اینطور باشد؟

صحیفه نور جلد 6 صفحه 242

 

سه قوه ارتش، شهربانی و ژاندارمری باید قوی باشند

من هر وقت صحبت شده است، من در هر اجتماعی که بودم، در اجتماعات زیاد، مدتی است راجع به ارتش و اینکه ارتش باید چگونه باشد و مردم با ارتش چگونه رفتار کنند، صحبت کرده ام، یک دفعه و دو دفعه نه، و حالا هم باز اگر اجتماعی باشد، باز هم صحبت می کنم، لکن باید ارتش هم همانطور که می خواهیم آنها مجهز باشند. مجهز بشوند. با یک لفظ نمی شود کار را درست کرد. ما می گوئیم، نه اینکه نمی گوئیم، من مکرر گفته ام که گناه صغیره چیزی نیست، در یک چنین وضعیتی که اشخاص داریم که جنایتکارند، آن کبیره است، مقابل جنایتکارها صغیره است. این صغیره و این کبیره غیر از آن صغیره و کبیره است و لهذا ما می گوئیم صغیره را بخشیدیم معنایش این است که مادون آن جنایتکار و خیانتکار است. قضیه آمدن به پادگان ها و دخالت در آنجاها البته این خلاف است، این را من گفته ام و باز هم تکرار می کنم که هم در ادارات و هم در ارتش و ژاندارمری و هم شهربانی، این سه قوه ای که باید قوی باشد این نباید از تحت اختیار فرماندهان خارج بشود و یک بیخودی در شهر مثلاً شهربانی برود و دخالت کند، این بسیار غلط است. ما این را سفارش کردیم و انشاء الله باز هم سفارش می کنیم، این بلا اشکال است لکن فقط این معنا که یک جنایتکار باید دستگیر بشود، یک کسی که بیست سال خیانت کرده این هم باید بخشیده بشود؟! در هر صورت این مسأله که در آنوقت فرض کنید رفته مثلاً دعاگوئی هم کرده ولی نه آدم کشته، نه خیانت کرده، نه چه، خوب این معلوم است و آنکه من گفتم ارتشی را بخشیدیم، این صغیره، مقصودمان مادون جنایت و خیانت است و انشاء الله من یک روزی تفصیلش را خواهم گفت. انشاء الله من امیدوارم که همه تان موفق باشید و مؤید باشید.
 

همه موظفیم به هر اندازه ای که می توانیم کار کنیم

امروز روز خدمت است فقط، امروز هیچ یک از افراد، شما نمی توانید از زیر بار مسؤولیت خارج بشوید، یک مسؤولیت وجدانی و دینی است، الهی و ملی است. امروز شما نمی توانید بگوئید که خوب، من زحمت بکشم آنوقت یک کس دیگری منفعتش را ببرد، من هم بگویم که خوب، ما زحمت بکشیم و یک کس دیگر منفعتش را ببرد و چه کار بکند. امروز دیگر آن روز نیست، آنهائی که منافع شما را از بین می بردند و شما را استثمار می کردند نیستند، الا شاید کمی که نمی توانند کاری بکنند. الان کسی شما را نمی تواند استثمار کند، الان مملکت مال خود شماست یعنی الان شما هر یکی تان نظرتان مثل نظرتان به عائله تان باشد، بلکه بیشتر. همه را ما عائله خود می دانیم و مملکت مال همه ماست و این آشفتگی باید به دست ماها درست بشود. هر فرد با اینکه یک است لکن به اندازه یک فرد از او کار می آید، این اجتماع از افراد درست شده و از فرد کار برنمی آید و یک سنگ صد خرواری را یک نفر نمی تواند بلند کند باید هزار نفر جمع بشوند لکن هر یک اینها یک مقدار قوه ایجاد کرده اند، اینطور نیست که من کاری نداشته باشم، من به اندازه خودم فشار دادم، شما هم به اندازه خودتان، آن هم به اندازه خودش و این قوا رویهمرفته جمع شد آنوقت این سنگ چند خرواری بلند می شود. یک

صحیفه نور جلد 6 صفحه 244

قطره باران، یک قطره است، هیچ کاری هم از قطره بر نمی آید لکن این قطره ها وقتی با هم جمع شدند می شود سیل، این سیل ها وقتی با هم جمع شدند می شود دریا. افراد حکمشان این است، مثل قطره ها مانند وقتی تنها هستند کار از او بر می آید اما نه آن کار بزرگ، از او یک مقدار کار برمی آید. اگر یک قطره بنشیند کنار و بگوید من قطره هستم کار از من نمی آید، این قطره هم بنشیند کنار بگوید من هیچ کار ندارم، کاری انجام نمی گیرد. هر قطره ای اگر هر کار از او بر می آید انجام بدهد، وقتی اینطور یک همچو حسی در یک ملتی پیدا شد که همه افراد خودشان را موظف دانستند به اینکه هر کسی در هر جا هست کار بکند برای کشور خودش، 35 میلیون آدمی می شود که دارند کار می کنند برای کشور خودشان. ما تا حالا کاری که نکردیم همه. اگر شما بگوئید که به من چه، من کاری ندارم به این کارها، من هم بگویم که خوب، من طلبه هستم، آن یکی هم همین طور، کارگر هم همین طور، خوب کارها می ماند، سر جای خود می ماند. همه ما موظفیم به اینکه هر کدام به اندازه ای که کار می آید به همان اندازه کار بکنیم الان محول نکنید شما به ما و ما به شما، ما همه به ژاندارمری و ژاندارمری به دیگر، بلکه هر کس در هر جا که هست و هر پستی که دارد در همان جا مشغول به کارش باشد و تقویت کنند همدیگر را و تهدید کنید آنهائی را که دارند تحریک می کنند به اینکه نه، نباید شما سلسله مراتب را حفظ کنید. اینها خیانتکارند، می خواهند اینها، خواهند نگذارند مملکت آباد بشود، اینها را باید موعظه بکنید و بگوئید باید بیایند و بگوئید به اینها و اینها را بیدارشان بکنید.
 

کسی حق ندارد احترام ارتش اسلامی را از بین ببرد

من شاید مکرر این مطلب را گفته ام که آنهائی که خیانتکار بوده اند و جنایتکار، آنها یا فرار کرده اند یا گرفتار شده اند و الان اینهائی که هست، اینها اشخاصی هستند که برای اسلام دارند خدمت می کنند. الان این ارتش، ارتش اسلام است و ارتش اسلام احترام دارد و کسی حق ندارد این احترام را از بین ببرد و از اینکه وادار می کنند یک عده اشخاصی را که این کار را بکنند، این باید جلویش گرفته شود و انشاءالله می شود.
و در هر صورت شما مطمئن باشید که اینطور نیست که بیایند و بریزند و همه را بگیرند. شما برادرهای ما هستید و قضیه اینجور نیست که ما با شما دشمن باشیم یا شما با ما دشمن باشید، ما همه با هم دوست و برادریم و انشاءالله باید این بار را همه با هم به منزل برسانیم. و این مسائل که می گویند، می دانم و این مسائل برای من هم تاسف آور است. انشاءالله امیدوارم که این خلاف قاعده ها قویاً جلوگیری بشود و اینگونه اعمال تکرار نشود و اگر چنانچه شخصی باشد که کذا و کذا، این باید روی موازین عمل بشود و دستگیر بشود.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها