0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM

بیانات امام خمینی در جمع فرهنگیان اصفهان

تاریخ: 1358/03/01

 

کلید سعادت و شقاوت جوامع به دست معلمین است

بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه در رژیم سابق شد که دیدید گذشت و ننگ برای عمال استعمار باقی ماند و آنچه که ملت ما در طول این مدت زجر کشید گذشت و اجر برای ملت ما باقی است. و آنچه که ملت ما به عالم ثابت کرد که می شود با ایمان و با عزم و تصمیم راسخ بر قوای شیطانی غلبه کرد گذشت و آنچه که از حالا به بعد ما مکلف به آن هستیم، گذشته ها گذشت لکن ما آینده را باید نگاه کنیم حالا ما چه تکلیف داریم، در آینده چه تکلیفی داریم. فرهنگی ها که با فرهنگیان علوم قدیمه در صف واحد هستند یعنی علمای اسلام، معلمین علوم اسلامی با فرهنگی ها که شغلشان شغل واحد است، این شغل شریف ترین شغل ها و پر مسوولیت ترین شغل هاست. شریف ترین شغل هاست برای اینکه شغل انسان سازی است، همان شغلی است که تمام انبیا برای همین معنا آمدند. قرآن یک کتاب انسان سازی است و نازل شده است برای اینکه انسان درست کند و این شغلی که فرهنگی ها دارند، چه فرهنگی های علوم قدیمه و چه فرهنگی های سایر علوم، این شغل هم شغل آدم سازی است. اگر آدم ما بسازیم مملکت ما نجات پیدا می کند. همیشه آدم ها هستند که مقدرات کشورها را در دست می گیرند منتها بعضی ها آدم های به صورت آدم و واقع شیطان و بعضی ها آدم و همیشه از فرهنگ این اشخاص بزرگ قیام می کنند. اشخاصی که ملت ها را می توانند نجات بدهند و کشور را می توانند آباد کنند و دنیا و آخرت ملت را می توانند تعمیر کنند فرهنگی ها هستند. پس فرهنگ یک کارخانه آدم سازی است چنانچه انبیا هم برای همین معنا آمدند که آدم درست کنند. تعلیم سر مشق همه انبیاست که از طرف خدای تبارک و تعالی به آنها مأموریت داده شده، ماموریت خدا به انبیا همین است که بیایند و آدم درست کنند و آنهائی که به انبیا نزدیکترند آنها به مقام آدمیت نزدیکترند. آن وقت که ملائکه اشکال کردند که آدمی که مفسد در ارض هست چرا خلق فرمودید؟ جواب این بود که من می دانم چیزهائی که شما نمی دانید. دنبالش هم خداوند تعلیم همه اسماء را به آدم کرد و وقتی که عرضه داشت به ملائکه، آنها دیدند که نمی توانند اینطوری که آدم می تواند ادراک کند حقایق را، آنها نمی توانند. از اول این بود که آدم که آمد با تعلیم الهی آمد و معلم بشر بود، انبیا هم معلم بشر بودند. شغل معلمی یک شغل عمومی است برای انبیا گرفته تا اولیا تا فلاسفه و امام تا علما و تا فرهنگی ها که ماها انشاءالله باشیم از آنها. پس شغل، شغل بسیار بزرگی است

صحیفه نور جلد 6 صفحه 237

شغل آدم سازی، دیگر شغل ها به این درجه نمی رسند برای اینکه آنها مربوط به جهات دیگراست. در عالم هیچ موجودی به پایه انسان نمی رسد و هیچ شغلی به پایه انسان سازی نمی رسد. پس شغل بسیار بزرگ است، بسیار شریف است لکن برای فرهنگی ها مسؤولیت بسیار هست. هر چه شغل عظیم باشد، مسؤولیت به همان مقدار بزرگ و عظیم است. مسؤول تمام مقدراتی که برای یک کشوری پیش می آید، مسئول تمام انسان هائی که باید انسان بشوند، مسؤول تمام جوان هائی که زیر دست جوان هائی که زیر دست آنها باید تربیت بشوند، تربیت باید بشود انسان در مکتب فرهنگیان، معلم و مقدرات هر مملکتی به دست همین هاست که از فرهنگ بیرون می آیند و پیشرفت هر کشوری و عقب ماندگی هر کشوری باز به دست معلمین است. معلم است که با ساختن خود ، افراد را، کشور را پیش می برد و معلم است که اگر خدای نخواسته در پیش او انحراف حاصل بشود ، کشور را خراب می کند. معلم است که انسان ها را یا مهذب بار می آورد، متعهد بار می آورد و یا انگل بار می آورد و وابسته، همه از مدرسه ها بلند می شود، همه سعادت ها و همه شقاوت ها انگیزه اش از مدرسه هاست و کلیدش دست معلمین است. باید معلمین توجه داشته باشند اولا به شغل شریف خودشان که شغل انبیاست و ثانیاً به مسؤولیت خودشان که همان مسؤولیت انبیاست. انبیا مسوولند لکن درست آنها عمل می کنند، از مسؤولیت درست بیرون می آیند، از امتحان درست بیرون می آیند. آنها مامور به تربیت هستند و تربیت می کنند و آنقدری که از عهده شان بر آمد عمل کردند. شما هم همان مسؤولیت را دارید و همان شرافت را، کانه فرهنگ سایه ای است از نبوت و فرهنگی ها سایه هستند از نبی. این سایه باید عمل کند به آنطوری که ذی ظل عمل کرد. اینکه می گویم سایه، برای این است که سایه از خودش هیچ نباید داشته باشد همانطوری که یک سایه ای وقتی که می افتد روی زمین از یک شخصی، حرکت، حرکت شخص است و سایه به حرکت شخص حرکت می کند. اینکه سلطان را می گویند ظل الله، این بزرگترین چیزی است که اگر ما تصور کنیم، تمیز می دهیم ما بین حق و باطل. ظل خدا، وقتی ظل الله است که حرکتش حرکت خدا باشد، از خود هیچ نداشته باشد. پیغمبر اکر ظل الله است برای اینکه هیچ (و مارمیت اذرمیت ولکن الله رمی) آنهائی که با تو مبایعه کردند (یبایعون الله) بیعت با پیغمبر، بیعت خداست. چرا؟ برای اینکه پیغمبر هر چه دارد، از خدا و هر چه می بیند خدا و فانی است در او. هر حرکتی پیغمبرها می کنند همانی است که مطابق رضای خداست، به حرکت او، به تحریک او حرکت می کنند، از خودشان حرکت ندارند، به تحریک او حرکت می کنند. شما هم، فرهنگی ها هم ظل انبیا باید باشید و همه کسانی که شغل انبیا را دارند که فرهنگی ها هم همان شغل را دارند. مسؤولیت زیاد است برای فرهنگی ها، چنانچه برای علماء دین زیاد است، یعنی یک مسؤولیت است برای همه. همه یک جور مسؤولیت در مقابل خدا دارند، شما مسوولید که آنهائی که در کلاس های شما هستند و تحت تربیت شما هستند مسؤولید که آنها را انسان کنید و معلمین علوم قدیمه هم مسوولند که آنهائی که پیش آنها هست آنها را انسان کنند. اگر درست این شغل را انجام دادند این هم برای آنها شرافت زیاد هست و هم برای مملکت خود و کشور خودشان یا مایه های شرافتمندی گذاشته اند که با تربیت صحیح ممکن نیست که یک مملکتی تحت نظر استعمار

صحیفه نور جلد 6 صفحه 238

برود و لهذا آنهائی که می خواهند این ممالک تحت نفوذ، ممالکی که حالا باید بگوئیم ممالک شرق، آنهائی که می خواستند ممالک شرق را بچاپند، اینها به این دو جناح حمله کردند: به جناح علماء قدیم و به جناح فرهنگ، منتها گاهی حمله ظاهر بود و گاهی پشت پرده. حمله ظاهر آن بود که در زمان رضا شاه به علماء اسلام شد که شاید اکثر شما یا همه شما یادتان نباشد که چه کردند. با علمای اسلام طوری کردند که این مدرسه های قم، مدرسه فیضیه، طلبه ها نمی توانستند توی مدرسه روز باشند، روز می رفتند توی باغات آخر شب بر می گشتند. نمی توانستند یک جلسه درس داشته باشند، یک مجلس وعظ داشته باشند و هکذا. و حمله بدتر از آن، حمله پس پرده است که نگذارند یک فرهنگی رشد بکند، عقب نگه دارند، نگذارند آنطوری که باید تربیت کند تربیت کند فرهنگ را غیر اسلامی بار بیاورند. این مسأله تصادفی نیست، مسأله اینکه در مدارس ما در زمان اینها ضد اسلامی نمو می کرد تصادفی نبود مسأله، مسأله حساب شده بود، حساب کرده بودند که آن چیزی که بتواند یک کشوری را از دست آنها نجات بدهد انسان اسلامی متعهد است. آنهائی که اسلامی بار نمی آیند و همه توجه شان به همین عالم ماده است آنها دنبال اینند که اتومبیل داشته باشند، این اتومبیل از دست شیطان به آنها برسد یا از دست خدا برسد فرقی ندارد در آن که می دهد، او اتومبیل می خواهد، او پارک می خواهد، او زندگی مرفه می خواهد، این زندگی مرفه را یک نفر دزد به او بدهد یا یک نفر نبی به او بدهد هیچ فرقی پیش او نیست برای اینکه به آن دهنده اش کاری ندارد. انسان متعهد است که اگر چنانچه پارک ها را یک آدم منحرف به او بدهد قبول نمی کند و اگر یک چیز مختصر را یک آدم صحیح به او بدهد برایش ارزش قائل است. این انسان است که اینطور است. آن که می تواند منفعت یک مملکت و یک کشوری را حفظ کند آنی است که فرق می گذارد ما بین زندگی ای که از کارتر به او برسد یا زندگی ای که از یک فرد مسلم به او برسد، بین این دو تا فرق می گذارد. این نمی رود دنبال اینکه از شاه باشد، خوبتر باشد، بهتر باشد ولو از یک آدم جنایتکار باشد، او دنبال این است که از کجا پیدا شد، نه چی هست. آن که مادی است دنبال این است که اینکه دست من آمد چی هست، کار به این ندارد که از کجاست. آن کس که متعهد است دنبال این است که از کجا آمد، آیا از طریق حلال آمد؟ آیا از مال مردم دارند به این می دهند؟ مال دزدی است اینکه دارد به او می دهد؟ مال حلال است که دارد به او می دهد؟ این دو طایفه باهم فرق می کنند. آنی که می تواند حفظ منافع یک کشوری را بکند این هست که (از کجا آمد) نه آنی که (چی هست) . آن که می بیند، خود همین (چی هست) را می خواهد، اتومبیل می خواهد، خوب، شرکت نفت به او اتومبیل می دهد، شرکت نفتی که آنها مثلاً تأسیس کرده اند به او می دهد بهتر، خوب، او خوبترش را می دهد برای او کار می کند، سفارتخانه به او می دهد برای او کار می کند برای اینکه منفعتش را اینجا می بیند، کار ندارد که کی می دهد به او و از کجا آمده لکن انسان متعهد اگر چنانچه صدها میلیون سفارتخانه به او بدهد قبول نمی کند برای اینکه می بیند که از جائی آمده است که می خواهد این را منحرف کند. این می دهد که عوض بگیرد، مجان نمی دهد. سفارت آمریکا اگر به کسی چیز می دهد یا سفارت انگلستان به کسی چیزی می دهد مجان نمی دهد، او می دهد که از او کار بکشد.

صحیفه نور جلد 6 صفحه 239


فرهنگ می تواند حل عقده ها را بکند. اگر فرهنگ یک فرهنگی شد که انسان بار آورد، متعهد بار آورد، معتقد به یک ماوراء بار آورد، معتقد به اینکه اگر این از دیگری باشد این مسؤولیت دارد، اگر این دزدی باشد مسؤولیت دارد، آن که اعتقاد به این معنا دارد و ایمان دارد به یک پرده ماورای این عالم، این است که می تواند مملکت حفظ بکند، این است که اگر در مقابل اینکه یک خیانت بکند همه چیزها را بهش بدهند زیر بار نمی رود. او مثل حضرت امیر سلام الله علیه قسم می خورد (به حسب روایتی که هست توی نهج البلاغه) که اگر چنانچه همه اقالیم دنیا را به من بدهند که بخواهم یک ظلمی بکنم، اینقدر که یک چیزی را از دهن یک مورچه من بگیرم ظلم است من نمی کنم. البته کسی نمی شود، لکن مقدرات یک کشوری دست شماست. اینها که به فرهنگ حمله کردند، به مدارس قدیمه حمله کردند، به دانشگاه ها حمله کردند، حمله باطنی یا ظاهری، اینها می خواهند نگذارند از دانشگاه آدم بیرون بیاید، از مدارس قدیمه انسان پیدا بشود و لهذا جلوی فرهنگ ما را محکم گرفتند که جلو پیش نرویم برای اینکه اگر چنانچه از فرهنگ کسانی که بعد مقدرات مملکت دست آنهاست از فرهنگ یک اشخاص متعهد و صحیح بیرون بیایند، کلاه آنها پس معر که است و اگر یک اشخاصی بیرون بیایند که مبالات به هیچی ندارند، جز طعمه چیزی نمی فهمند آنها، آنهائی است که آنها صیدش می کنند، طعمه ها را آنها بهتر از کسان دیگر می دهند، منصب ها را آنها بهتر می دهند، مال ها را آنها بهتر می دهند و اینها را تحت استعمار و استثمار قرار می دهند. پس شغل ماها همه، همه مان، شغل من و شغل شما، هر دو شغلی است که از انبیا به ما رسیده است. اگر ما به این شغل که داریم خیانت کنیم، به انبیا خیانت کرده ایم، به خدای تبارک و تعالی خیانت کرده ایم و خیانتمان این است که جوان هائی که پیش ما باید تربیت بشوند یک تربیت منحرفی بشوند. جوان ها را مستقیم بار بیاورید، آدم بار بیاورید، اگر علاقه دارید به اینکه کشور شما، دین شما محفوظ بماند این محفوظیت کلیدش دست شماست. کلید سعادت و شقاوت یک ملت دست فرهنگی است. فرهنگی اگر خوب باشد مملکت خوب می شود، معلم اگر خوب باشد مملکت خوب می شود، معلم اگر منحرف باشد مملکت خراب می شود. پس شمائید که می توانید یک مملکتی را به پیش برانید، هم معنویاتش را و هم مادیاتش را. و شمائید که می توانید یک مملکتی را خدای نخواسته به عقب برانید، هم معنویتش را و هم مادیتش را. پس شغل شریف، مسؤولیت زیاد. این شغل شریفی که الان به عهده شما آمده است و ما هم با شما هستیم. تبع شما انشاءالله، این شغل شریف را، این امانتی است که خدا به شما داده، به این امانت خیانت نکنید و نکنیم انشاء الله.
 

اگر یک ملتی بیدار بشود، الهی بشود، پیش می برد مقاصدش را

انشاءالله خداوند شمارا حفظ کند و امیدوارم که فرهنگ تغییر کند وقتی که یک قدری فرصت پیدا بشود. الان می بینید که فرصت ها کم است و الان باز شیاطین اطراف هستند و می خواهند نگذارند، باز احساس کردند به اینکه اگر یک ملتی بیدار بشود، یک ملتی هوشیار بشود، متحد بشود، الهی بشود، این پیش می برد مقاصد خودش را. احساس کردند، لمس کردند شکست خودشان را،بعد از این لمس

صحیفه نور جلد 6 صفحه 240

الان توطئه هازیاد است، بیخود نیست که سنای آمریکا اینطور حرف ها را می زند، آنها می فهمند چه از دستشان رفت. سنای آمریکا برای انسان چیزی قائل نیستند آنها، آنها انسان ها را می کشند، در هر جا گیر بیاورند انسان ها را فوج فوج می کشند، آنها همه فریادشان برای این است که چه از دستشان رفت، یک کشور از دستشان رفت و کشورهای اسلامی دیگر هم ترس این را دارند که آنها هم برود و انشاءالله برود و انشاءالله شرق بیدار بشود، انشاءالله. خداوند به همه شما توفیق بدهد.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها